ترانه «قبله نما» روی آنتن رفت و موجی از واکنشها را شکل داد
و ناگهان صدای حبیب در تلویزیون
در آن موقع موضوع بازگشتش به کشور پذیرفته شد اما بهرغم چراغسبز برخی مسوولان، هیچوقت نتوانست موفق به اخذ مجوز اجرای کنسرت یا انتشار آلبوم شود.حبیب در سال۱۳۸۹ درخواست خود برای دریافت مجوز انتشار آلبوم را ارائه کرد و گفت میخواهد در ورزشگاه آزادی کنسرت برگزار کند. او ادعا کرد کنسرتش اگر ۱۰شب هم برگزار شود، ورزشگاه ۱۰۰هزار نفری آزادی خالی نمیشود.
او در نخستین مصاحبههایش پس از آمدن به ایران در زمانیکه هنوز به ادامه کار امید داشت، درباره انگیزهاش از بازگشت به کشور گفته بود: «حس ایراندوستی در وجود من شعله میکشید. مدتها بود که با خودم کلنجار میرفتم اما هربار که تصمیم گرفتم، یک مشکل خانوادگی و روزمرگی پیشمیآمد و مانع میشد تا اینکه بهیکباره همهچیز را کنار زدم و قصد دیار کردم. اوایل انقلاب احساس این بود که فضای مناسبی برای اجرای موسیقی میسر نیست، من هم با شدت علاقهای که به کار آهنگسازی و خواندن داشتم تصمیم به رفتن گرفتم اما باید به جرات بگویم که متاسفانه آن مدینه فاضله خیالی ۱۵سال مرا از علایقم یعنی موسیقی دور و خانه نشین کرد. جالب اینکه بدانید در این مدت از دو جنبه زجر میکشیدم؛ یکی فاصله از مملکت خود و دیگری از موسیقی.»
حبیب گفته بود: «متاسفانه هرچند وقت یکبار متوجه میشدم که فلان خواننده بعد از کسب شهرت در ایران از کشور خارجشده و به کشورهای دیگر و شبکههای ماهوارهای پناه میبرند. من برگشتم تا به آنهایی که سودای رفتن دارند ثابت کنم که آنجا خبری نیست و هیچجای دنیا کشور خود آدم نمیشود.» حبیب در ماههای پایانی زندگی بهشدت دنبال مجوز بود اما تلاشهایش نتیجه نداشت. او حتی در سال۱۳۹۳ در جاده ماسوله و هنگام تولید نماهنگ ترانه «خرچنگهای مردابی» توسط نیروی انتظامی بازداشت و به دادسرا معرفی شد و پس از آزادی با قرار وثیقه، در نامهای نوشت: «من در سرزمین مادریام بدون دلیل بازداشت شدم و بدون دلیل هم آزاد!»
او یکسال و اندی بعد در روستایی نزدیک رامسر در ۶۸سالگی درگذشت و درحالیکه خانه موسیقی ایران از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درخواست کرد تا مراسم تشییع او از مقابل تالار وحدت به سمت قطعه هنرمندان بهشتزهرا صورت بگیرد اما در نهایت پیکر حبیب در محوطه گورستان روستای نیاسته به خاک سپرده شد.