نویسنده: عاصم اوغلو

مترجم: محمد نجف آبادی فراهانی*

منبع: پروجکت سیندیکیت

سوالی که هنوز در امر پیشرفت اقتصادی مطرح می‌باشد این است که: «ما» چه کارهایی برای کاهش فقر و آغاز رشد جهانی می‌توانیم انجام دهیم؟ این «ما» گاهی اوقات بانک جهانی، گاهی اوقات ایالات متحده و دیگر کشورهای ثروتمند جهان و گاهی اوقات اساتید علم اقتصاد و دانش آموزان آنها در اتاق سمینار می‌تواند باشد. تمام مجموعه پیشرفت اقتصادی حول محور این سوال می‌چرخد. اما تحولات کشورهای مصر، تونس و لیبی در دو سال اخیر حاصل تلاش‌های دنیای خارج نبوده تا این جوامع و اقتصاد آنها را بهبود بخشند، بلکه این جنبش‌های اجتماعی عوامی بود که به دنبال تغییر نظام سیاسی کشور خود بودند. اول از تونس شروع شد، جایی که انقلاب، رییس‌جمهور زین‌العابدین بن علی را سرنگون کرد. مبارک مصر و قذافی لیبی نیز به همان سرنوشت دچار شدند. البته این دو به مراتب فاسدتر و ظالم تر از بن علی بودند.

مردمی که به خیابان‌ها گسیل شده بودند دیگر طاقت ظلم و فقر را نداشتند. برای مثال، درآمد متوسط یک مصری، ۱۲درصد درآمد یک آمریکایی است و انتظار می‌رود مصری‌ها ۱۰ سال زودتر از آمریکایی‌ها بمیرند. ۲۰درصد مردم در فقر کامل زندگی می‌کنند. مردمی که در میدان تحریر گردهم می‌آمدند دلیل فقر مصر را عدم پاسخگویی، نظام سیاسی دیکتاتوری، دولت فاسد و نابرابری در تمام جنبه‌های زندگی خود بودند. آنها رهبران خود را بخشی از این مشکلات می‌دانستند، نه بخشی از راه‌حل. بیشتر خارجی‌ها می‌پرسند، چه می‌توان کرد؟

مطمئنا تحولی که معترضان آغاز کردند فروخواهد نشست. در بیشتر انقلاب‌های گذشته دولتی فاسد به زیر کشیده شده و به جای آن دولتی به همان میزان یا حتی فاسدتر،شرورتر و ظالم تر بر تخت نشسته است. همچنین هیچ ضمانتی وجود ندارد که نخبگان نتوانند دنباله روی رژیم‌های قبلی باشند. درواقع، ارتش که محافظ رژیم مبارک بود، اکنون حاکم مصر است و در همین مدت کوتاه به مردم ظلم کرده، آنها را زندانی کرده و بسیاری از معترضان را به قتل رسانده است. همین چند وقت پیش، پرده از برنامه‌هایی برداشته است که می‌خواهد قانون اساسی جدید را قبل از انتخاب رییس‌جمهور بنویسد، کمیته برگزاری انتخابات ۱۰ نفر از ۲۳ کاندیدای ریاست جمهوری را رد صلاحیت کرد. و اگر ارتش محدودیت‌ها را کاهش دهد، حزب اخوان‌المسلمین پیروز می‌شود و حکوت دلخواه خود را تشکیل خواهد داد، رژیمی که ظالم نخواهد بود. اما روزنه‌های امیدی هم وجود دارد. مردم می‌دانند که توانایی سرنگونی هر دولتی را دارند و اینکه فعالیت‌های سیاسی آنها موثر بوده است. به همین دلیل است که هرگاه که ارتش سعی بر تحکیم قدرت خود و ظلم داشته مردم به میدان تحریر آمده‌اند.

گرچه این مردم مصر هستند که درباره کشور تصمیم می‌گیرند و چه در نهایت در راه نهادهای سیاسی منسجم قدم بردارند یا نه، این به این معنی نیست که خارجی‌ها هیچ کاری انجام ندهند. در واقع، «ما» کار زیادی می‌تواند انجام دهد- حتی اگر هیچ کدام از آن کارها موثر واقع نشود. برای مثال، آمریکا بیش از ۵/۱ میلیارد دلار امسال به مصر کمک می‌کند. اما چه کسی این کمک‌ها را دریافت می‌کند؟ متاسفانه، این کمک‌هابه این مردم که در حال تلاش برای تغییر آینده خود هستند نمی‌رسند.

کمک‌ها به ارتش و همان کسانی که در رژیم قبلی حضور داشتند می‌رسد. آخرین بدهکاری ما به مردم مصر توقف ظلم به آنها می‌باشد. این به آن معنی نیست که کمک‌های خارجی را قطع کنیم. بالعکس، گرچه کمک‌های خارجی به خودی خود جامعه مصر یا اقتصاد این کشور را متحول نمی کند،و گرچه مقداری از این کمک‌ها ناچارا به هدر می‌رود و به دست نامردها می‌افتد، اما همچنان می‌تواند موثر باشد.

ایالات متحده و جامعه بین‌المللی می‌توانند با یکدیگر همکاری کرده و تضمین کنند که این کمک‌ها به دست ارتش یا سیاستمداران بازاری

نمی‌رسد و به مردم مصر تعلق بگیرد. در واقع، کمک‌های خارجی همچنین می‌توانند به عنوان سندی برای گفت‌وگوی ملی در مصر استفاده شوند. برای مثال، کمک‌های خارجی باید در اختیار هیاتی از نمایندگان تمام احزاب اجتماعی مصر قرار گیرد، مانند گروه‌های اجتماعی- مدنی در مرکز قیام و اخوان المسلمین، و در صورتی که اگر کمیته به توافق نرسد، پولی مصرف نشود. چنین کمیته‌ای می‌تواند تاثیرات بسیار فراتر از گرد هم آوردن گروه‌های سیاسی حاشیه نشین داشته باشد و با تقسیم موفق قدرت در یک مجموعه کوچک می‌توان آن را در ابعاد بزرگ‌تر بسط داد. این کار به کمک‌های خارجی نیاز ندارد که بتواند بیماری قرن‌ها ظلم و پس‌رفت را یک‌شبه درمان کند، اما «ما» باید دست از جستجوی اکسیر نابودی بردارد و به جای تغذیه ارتش مصر کمک‌های موثرتری انجام دهد.

* mohammed.farahani@yaoo.com