CNN در گزارشی منتشر کرد
پشت پرده نقاشیهای معروف تاریخ
مونا لیزا
جای تعجب نیست که معروفترین نقاشی جهان زنی مرموز با لبخندی مرموز باشد. «مونا لیزا» اثر لئوناردو داوینچی بدون شک یکی از موارد قطعی در اغلب انتخابهاست. تصور میشود زنی که در عکس است لیزا گراردینی همسر فرانچسکو دل جوکوندو (تاجر اهل فلورانس) باشد، اما کارشناسان نسبت به این قضیه اطمینان ندارند.
پیش از قرن بیستم، مورخان میگفتند «مونالیزا» در خارج از محافل هنری کمتر شناخته شده بود. اما در سال ۱۹۱۱، یک کارمند سابق لوور پرتره را دزدید و آن را به مدت دو سال پنهان کرد. این دزدی به تثبیت جایگاه نقاشی در فرهنگ عامه آن زمان کمک کرد و در معرض دید میلیونها نفر از این پدیده هنر رنسانس قرار داد.
شام آخر
تابلوی «شام آخر» دیگر اثر داوینچی آخرین ملاقات عیسی مسیح با شاگردانش را به تصویر میکشد. این نقاشی در واقع یک نقاشی دیواری عظیم است که حدود چهار متر و نیم ارتفاع دارد و عرض آن نزدیک ۹ متر است و میراث ماندگار لئوناردو داوینچی است.
دیوارنگاره «شام آخر» از دو تهدید دوران جنگ جان سالم به در برده است و سربازان ناپلئون از دیوار بنایی که نقاشی دیواری «شام آخر» روی آن کشیده شده، به عنوان سیبل تمرین تیراندازی استفاده میکردهاند. اتفاق دیگری که بسیاری از هنردوستان از آن بیخبرند این است که سقف صومعه دومینیکن سانتاماریا (محلی که نقاشی شام آخر روی دیوارش کشیده شده) در طول جنگ جهانی دوم تخریب شده و سالها ویرانشده باقی مانده است. طی این اتفاق اثر باارزش «شام آخر» چند سال در معرض باد و باران و آفتاب قرار داشته و عجیب اینکه آسیب ندیده است.
شب پرستاره
در ادامه انتخابها، نوبت به ونسان ونگوگ و آثار معروفش میرسد، که در میان آنها «شب پرستاره» بسیار شاخص است. این نقاشیِ نسبتا انتزاعی، نمونه بارز استفاده ابتکاری و جسورانه ونگوگ از قلمموهای ضخیم است. رنگهای آبی و زرد چشمگیر این نقاشی، همچنین فضای رویایی و چرخان و دوار آن، اهالی هنر و هنردوستان را برای دههها مجذوب خود کرده است.
ونگوگ هنگام کشیدن نقاشی «شب پرستاره» در آسایشگاهی در «سنرمی» فرانسه زندگی میکرده و به دلیل بیماری روانی تحت درمان بوده است. خیلیها نمیدانند منظر ونگوگ برای کشیدن نقاشی «شب پرستاره» پنجره اتاقش در آسایشگاه روانی بوده است.
جیغ
تابلوی «جیغ» اثر ادوارد مونش هم سرنوشتی مشابه «مونالیزا» اثر داوینچی داشته است. «جیغ» هم مانند «مونالیزا» دوبار در سالهای ۱۹۹۴ و ۲۰۰۴ مورد سرقت قرارگرفته که این اتفاق به افزایش آگاهی عمومی جامعه نسبت به آثار هنری و ارزش آنها منجر شده است. باید گفت این دو اثر سرقتشده در نهایت پیدا شده و به موزه بازگردانده شدهاند. شخصیت نقاشی «جیغ» که به سبک آرتنوو خلق شده، قصد ندارد جیغ بزند و صدایی تولید کند، بلکه او سعی میکند جلوی فریاد نافذ طبیعت را بگیرد. موضوع دیگر که اغلب هنردوستان و هنرمندان از آن بیخبر هستند این است که «جیغ» براساس تجربه واقعی مونش خلق شده است. ماجرا از این قرار است که او حین قدم زدن در غروب آفتاب شهر اسلو با یک رنگ قرمز و دراماتیک مواجه میشود، تا آنجا که این اتفاق بر حواس او غلبه کرده و او را به خلق اثری وامیدارد.
گرنیکا
مگر میتوان در انتخاب شاهکارهای تاریخ هنر نام پابلوی پیکاسوی اسپانیایی را از قلم انداخت؟ یکی از آثار برتر تاریخ هنر تا به امروز نقاشی «گرنیکا» است.
نقاشی «گرنیکا» یکی از متمایزترین آثار پیکاسو است که بررسی بیوقفه وحشتهای جنگ، آن را به بخشی اساسی در فرهنگ و تاریخ قرن بیستم تبدیل کرده است. «گرنیکا» در طول جنگ جهانی دوم برای نگهداری به موزه «متروپولیتن هنر مدرن نیویورک» منتقل شد تا از گزند و آسیب به دور ماند. در ادامه این اتفاق، پیکاسو درخواست کرد اثرش تا بازگشت دموکراسی به اسپانیا و پایان جنگ در موزه «متروپولیتن» نیویورک بماند. سرانجام «گرنیکا» این نقاشی شاهکار و مدرن، در سال ۱۹۸۱ (شش سال پس از مرگ دیکتاتور قدیمی اسپانیا، ژنرال فرانکو) به مادرید بازگردانده شد.
دختری با گوشواره مروارید
این اثر یوهانس ورمیر یا یوهان ورمر اغلب با «مونالیزا» اثر لئوناردو داوینچی مقایسه میشود. تابلوی «دختری با گوشواره مروارید» علاوه بر تفاوتهای سبکشناختی، از نظر فنی صرفا یک پرتره محسوب نمیشود بلکه یک «ترونی» است؛ با این توضیح که «ترونی» اصطلاحی هلندی است و برای نقاشیهایی به کار میرود که به شخصیتهای خیالی با ویژگیهای اغراقآمیز میپردازد. «دختری با گوشواره مروارید» از ورمیر شاهکاری است که با تکنیک رنگ روغن روی بوم خلق شده است. این اثر نوعی سادگی درخشان دارد که میتوان آن را ویژگی دانست. سوژه نیز دختری است با سربندی کلاهمانند به رنگ آبی و طلایی و در پسزمینه هم چیزی دیده نمیشود و فضایی تاریک است. در این میان آنچه توجه مخاطب را جلب میکند گوشواره مروارید بزرگ دختر است که نام اثر هم بر همین اساس انتخاب شده است. درحالیکه در سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ موزه «Mauritshuis» مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت نقاشی «دختری با گوشواره مروارید» همراه با یک تور به ایالات متحده آمریکا، ایتالیا و ژاپن رفت. این اثر به واسطه دیده شدن بیشتر طی سفرهایی که به اروپا و آمریکا داشته مخاطبان بسیار زیادی را به خود جلب کرده و بیش از قبل به عنوان یک شاهکار هنری شناخته شده است.