وسط بازی ایران-استرالیا خوابید!
امروز سالروز درگذشت « لوون هفتوان» است
بازی در نقش کوتاهی در فیلم در «کوچههای عشق» ساخته خسرو سینایی از دیگر کارهای او در این دوران بود. او سال ۱۹۹۱ برای شرکت در یک جشنواره تئاتر به ارمنستان رفت اما پاسپورتش را گم کرد و نتوانست به ایران برگردد.
پس از آن به مسکو رفت و فوق لیسانس خود را در رشته کارگردانی تئاتر از آکادمی هنرهای نمایشی روسیه دریافت کرد. در سال ۱۳۷۴ به کانادا مهاجرت کرد و با تاسیس کمپانی تولیدات هنری«لماز» و گروه تئاتری «ریرا» در شهر تورنتو نمایشنامههای متعددی را کارگردانی و اجرا کرد. او در دهه ۹۰ فعاالیتهایش را در سینمای ایران دنبال کرد و مشهور شد.
از او خاطرات شیرینی تعریف میکنند. محمد شیروانی کارگردان فیلم سینمایی «لرزاننده چربی» که هفتوان در آن بازی کرده گفته است: «ما از ابتدای سال ۱۳۹۰ برای فیلم لرزاننده چربی به دنبال مردی چاق میگشتیم، اما نه صرفا چاق، بلکه یک بازیگر مناسب. لوون در تورنتو بود، یک کارگردان و بازیگر ارمنی که به واسطه معرفی گروههای تئاتری میشناختیمش، او را به ما معرفی کرد. او را در هتل اسپیناس ملاقات کردیم و همکاریمان شکل گرفت... او برای به دست آوردن زور نمیزد. بلکه بلد بود تا در جهان فکری کارگردان حل شود. لوون خود را در خدمت فیلم قرار میداد. من دیالوگها را در کلام به سوی او پرتاب میکردم و او به شکل حیرتآوری آنها را ادا میکرد. مرز بین خواب و بیداری لوون بسیار کمرنگ بود.
او بیشتر از ما مسلمانان، میگفت: الحمدالله!... حالت چطور است؟ الحمدالله. با شرایط سخت چه میکنی؟ الحمدالله... بالاخره قلب ایستاد؟! قسمت بود... الحمدالله...»
ایرج طهماسب نیز گفته است: «ما به او میگفتیم حاج آقا لوون!... میخواهم برای شما تصویرسازی کنم، درخت، گل، پرنده و تمام اینها تصویرند... انسان هم تصویر است؛ اما وقتی این تصویر کاری جالب انجام میدهد، برای ما تصور درست میکند. لوون تصور ماست.»
آلبرت بیگجانی، از دوستان صمیمی هفتوان هم گفته است: «بسیار کم هستند هنرمندانی که از دوستان لوون نبوده باشند! او ارتباطات بسیار زیادی از هر دین و مسلک و فرهنگی داشت.»
وحید رهبانی کارگردان تئاتر میگفت شاید لوون تنها کسی بود که در تاریخ این کشور، وسط بازی ایران-استرالیا خوابید!
علی دهکردی بازیگر سینما میگوید: «لوون میتوانست در وحشتاکترین روزهای مسکو و شوروی سابق، در بیمارستان بسیار بد آنجا یا در روزهای بسیار سخت غربت جان بسپارد، اما زنده ماند و رسید به نقطهای که به شکوفایی برسد و در بین هموطنانش، در خانه خودش پر بکشد. او زنده ماند تا در اوج قله شکوه مطلق یک انسان مرگ را به سخره بگیرد و در مراسم او بزرگترین هنرمندان این سرزمین حضور داشته باشند و این چه افتخار و جادویی است برای روح بزرگ یک آدم.»
رضا عطاران، بازیگر و کارگردان که در فیلم «دراکولا» همبازی لوون هفتوان بوده است گفته است: «ویژگی عجیب و غریب او که همه به آن واقفند، مهربانی بیش از اندازهاش بود. طوری که اگر سر فیلمبرداری حال هر کداممان بد میشد در کنار او مینشستیم تا کمی بهتر شویم. »
وی افزود:« در «دراکولا» دوستی به نام نیما راد حضور داشت که خاطرهای از لوون هفتوان را برایمان در حضور خود لوون تعریف کرد. راد میگفت: یک روز در کلاسهای بازیگری، لوون هفتوان به عنوان استاد مهمان حضور داشت؛ راد هم به عنوان هنرجو سعی کرد تا از جان مایه بگذارد و بهترین اتود بازی را جلوی ایشان انجام دهد، اما وقتی برگشت، دید که لوون هفتوان خوابیده است!... البته نکته اصلی خاطره من اینجاست که وقتی راد داشت همین خاطره را برای لوون بر سر فیلمبرداری دراکولا تعریف میکرد، دوباره آقای هفتوان خوابیده بود!»
لوون هفتوان موقع کار در سریال «عروس تاریکی» سکته کرد و به بیمارستان رفت.
محمود معظمی کارگردان این اثر درباره آن روز اینگونه تعریف میکند: «آن روز لوون برای اولین بار در سر صحنه مجموعه حاضر شد و پس از فیلمبرداری ۵ سکانس و با اتمام بازیاش روی صندلی نشست و به استراحت پرداخت. پس از گذشت تنها چند دقیقه وی از ناحیه قلب احساس ناراحتی کرد.
با توجه به نیاز فیلمنامه در آن سکانس یک آمبولانس در سر صحنه حضور داشت و بلافاصله با وصل اکسیژن اقدامات اولیه برای این بازیگر انجام شد. به تشخیص پزشک در نهایت بلافاصله به بیمارستان منتقل شد و چند ساعت بعد به دلیل ایست قلبی در بیمارستان فوت کرد. آن اولین تجربه بازی لوون هفتوان در یک سریال بود.
نقشی که در هنگام نگارش فیلمنامه نیز به او فکر شده بود. زمانی که در جلسات دورخوانی فیلمنامه با او صحبت میکردم، نقش و فیلمنامه را بسیار دوست داشت و از علاقهاش برای ایفای نقش این کاراکتر صحبت میکرد. زمان فیلمبرداری همه چیز خوب پیش میرفت. با انرژی سر صحنه حاضر شد و حتی تا قبل از اینکه در قفسه سینهاش احساس درد کند با ما شوخی میکرد و خنده به لب داشت.»