خوب عزیز من درست غذا بخور!
امروز سالروز تولد اصغر همت است
همت، دوران کودکی پرشروشوری داشته و مانند بسیاری از قدیمیها آموختن را از مکتبخانه شروع کرد و سرانجام با تحصیل در رشته تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به پایان رساند. وی همچنین در نوجوانی به ورزش، بهویژه به فوتبال علاقهزیادی داشت. خود در این باره تعریف میکند: خیلی زود در سن دهسالگی آلوده ورزش بهخصوص فوتبال شدم. توی زمین بازی به من لقب اصغرسیاه داده بودند. در آن دوران، فوتبال با نام پله زنده بود و همه فوتبال را با نام پله میشناختند.
اگرچه همت در سریالها و فیلمهای زیادی بازی کرده، اما یکی از بهیادماندنیترین نقشهای او به سریال «امام علی (ع)» و ایفای نقش مروان بن حکم مربوط میشود. او درباره پذیرش این نقش در مصاحبهای گفته است: روزی آقای بهزاد فراهانی من را جلوی تئاتر شهر دید و گفت که اسمم را در فهرست بازیگران مدنظر برای سریال امام علی (ع) دیده و بهزودی مرا خبر میکنند. راستش من سابقه ذهنی خوبی درباره تولید سریالهای مذهبی نداشتم و فکر کردم این سریال هم مثل کارهای دیگری است که در این حوزه ساخته شدهاند؛ اما وقتی متن را خواندم که بسیار هم مفصل بود، دیدم چه کار باکیفیت و پرمحتوایی است. ابتدا قرار بود من نقش «حرث» یکی از برادران قطام را بازی کنم، اما یک روز که با آقای میرباقری صحبت میکردم، گفتم این نقش انتظارات مرا برآورده نمیکند و بهاصطلاح مرا قلقلک نمیدهد. یک هفته بعد خود ایشان به من زنگ زد و گفت که نقش «مروان حکم» را برایم در نظر گرفته است.»
همت، اگرچه بهخوبی از پس بازی آن برآمد و تحسین منتقدان را برانگیخت؛ اما همه در ابتدا چنین نظری نداشتند. وی در این باره گفته است: «مادر مرحومم چون در زیارت عاشورا زیاد خوانده بود که؛ «وَ لَعَنَ اللهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللهُ بَنی اُمَیةَ قاطِبَة وَ....»، وقتی متوجه شد میخواهم نقش مروان را بازی کنم، به من گفت نمیخواهد این نقش را بازی کنی و من برای ایشان از دیدگاه خودمان که شیعه هستیم، نقش مروان را توضیح دادم و در توجیه به او گفتم که اتفاقا ثواب بازی در نقش شخصیت مروان به من اصغر همت میرسد. بالاخره با ایشان صحبت کردم و ایشان هم پذیرفتند و در نهایت مادرم هم مانند مردم دیگر پای تلویزیون نشست و حتی اگر تمام مردم هم از بازی من لذت نمیبردند، مادرم از بازی من لذت میبرد.»
وی آنقدر در این نقش فرو رفته بود که به گفته خود حالات و سکنات مروان را بیرون از فضای فیلمبرداری حفظ میکرد و خود در این زمینه میگوید: «یک روز با مرحوم حسین پناهی ناهار میخوردیم که یکدفعه حسین به من گفت: «همتجان الان که جلوی دوربین نیستی، چرا با گردن کج غذا میخوری؟ خوب عزیز من درست غذا بخور.» از دیگر نقشهای به یادماندنی همت که سالهای قبل از این در آن بازی کرده بود، میتوان به نقش حسن سرباز در مجموعه «هزاردستان» اشاره کرد؛ نقشی که اگرچه کوتاه و فرعی بود، به دلیل همکاری در پروژهای عظیم و کارگردانی علی حاتمی برای وی افتخارآفرین است. او درباره این نقش توضیح میدهد: «سال ۱۳۵۸ و در ابتدای تولید سریال «هزاردستان» من از طرف آقای فرخ نجاری، دستیار زندهیاد علی حاتمی به محل تصویربرداری سریال در کاخ گلستان دعوت شدم. درباره نقش «حسن سرباز» با من صحبت کردند، اما کار عقب افتاد و حدود پنج، شش سال خبری نبود تا اینکه دوباره من را خواستند. البته گویا آقای حاتمی تردید داشتند که این نقش را به من بسپارند؛ چون من دیگر حدودا ۳۳ساله بودم، در حالی که حسن سرباز ۱۹ساله بود، اما وقتی من را دیدند، با تعجب گفتند تو که اصلا تغییر نکردی و کار را شروع کردیم.» بازی در تئاتر نقش مهمی در شکلگیری هنر اغلب بازیگران سینما دارد، اما این هنر نهتنها در زندگی حرفهای همت، بلکه در زندگی خصوصیاش نیز منجر به نقطه عطفی شد؛ یعنی آشناییاش با افسر اسدی دیگر بازیگر باسابقه و ازدواج با او. همت درباره این آشنایی توضیح میدهد: سال ۵۸ دانشآموخته دانشکده هنرهای زیبا بودم و همچنان فعال دانشجویی لقب داشتم. خانم اسدی هم دانشجوی دانشکده هنرهای دراماتیک بود. من آن زمان تازه نمایش «خدا را هجی کن» را به عنوان اولین تئاتر اجراشده بعد از انقلاب، روی صحنه برده بودم که قاسم سیف پیشنهاد بازی در نمایش «براند» را به من داد. نمایشنامه «براند» خیلی نمایشنامه مشکلی است؛ بهطوری که خود هنریک ایبسن هم به این اشاره کرده است که این نمایشنامهای برای خوانش است. اجرای ما در آن زمان ششمین اجرا از این نمایشنامه از سال ۱۸۸۸ به بعد بود. قاسم سیف برای من نقش براند را در نظر گرفته بود و در مقابل چون یک چهره زیبا را برای نقش اگنس (نقش مقابل براند) میخواست، خانم افسر اسدی را برای این نقش انتخاب کرد. ما نمایش «براند» را آذر و دی ۱۳۵۸ در تئاترشهر اجرا کردیم و در همان دیماه من و خانم افسراسدی با هم ازدواج کردیم.»