خاطره داریوش ارجمند از عثمان محمدپرست
به تو دوتار یاد نمیدهم
خاطرم هست مرا که میگذاشت روی پایش تا بخواباند، تارش را هم بغل میکرد و میزد و میخواند و مرا میخواباند. پدرم نظامی بود و موسیقی دوست نداشت؛ ولی مادرم برایم ویولن خرید. این اتفاق با درگذشت غزال، خواننده شناختهشده آن روزها و داریوش رفیعی، خواننده توانای موسیقی ایران بر اثر اعتیاد همزمان شد و پدرم گفت غلط کردی که ویولن خریدی. گیتار خریدم اما زدنش به نظرم سخت میآمد. وقتی برای بازی در نمایش «کوچ» رضا صابری به مشهد رفتم، آن زمان تازه عثمان محمدپرست را هم کشف کرده بودم؛ بزرگترین دوتارنوازی که فکر میکنم تاریخ تا به حال به خود دیده باشد. دوتار خریدم. با عثمان رفیق شده بودم و گفتم عثمان دوتار یادم بده. گفت یادت نمیدهم! گفتم چرا؟ گفت میدانی من چطور دوتار یاد گرفتم؟ گفتم نه! گفت خواهرم را دادم و دوتار یاد گرفتم! یک سلمانی در خواف بود که دوتاری در مغازهاش آویزان بود. خواستگار خواهرم بود و پدرم نمیداد. رفتم و گفتم اگر دوتارت را به من بدهی کاری میکنم خواهرم را به تو بدهند. دوتار را برداشت و گفت برای تو و شد دامادمان. عثمان میگفت اولین روزی که دوتار را به من داد، با خودم بردمش سر صف دبستان، دوتار را بغل کردم و سر صف زدم، نمیدانم چطور زدم ولی دیدم همهجا سکوت محض است.»
ارجمند ادامه داد: «پس از آنکه عثمان گفت من به تو دوتار یاد نمیدهم، من هم گفتم ببخشید من آبجی ندارم که به تو بدهم.»
وی افزود: «پس از آن خودم رفتم و شروع کردم از بچههای بجنورد و چندتایی که اهل قوچان بودند، یاد گرفتن. آن زمان در ارشاد خراسان رئیس اداره امور هنری بودم. با شنیدن و نوار و اینها دیلینگدیلینگی میکردم تا فیلم «جستوجوگر» محمد متوسلانی و نقش هرماس. شیطانی که باید ساز میزد. متوسلانی گفت باید بزنی و من هم زدم.»
ارجمند گفت: «دوتار را دوست داشتم؛ اما از وقتی در سریال «امام علی» گردنم صدمه خورد و دو سال سقف را نگاه میکردم، دیگر دست و شانهام به فرمانم نبود که ادامه دهم؛ ولی همچنان عاشق صدای دوتار شرق خراسان هستم.»