موج تکرار در سیما به اوج رسید
شکست صنعت سرگرمی در تلویزیون
حاشیههای ایجاد شده برای برنامه ماه عسل، ضعف ساختاری و عدم استقبال مخاطبان از برنامه «شبی با عبدی» یا «عبدی شو» و... خود گواه این است که سازمان صدا وسیما نه تنها در تولید سریال بلکه در عنوان بزرگتری چون «صنعت سرگرمی» دچار بحران یا شکست شده است. با این حال، اگرچه بحران مخاطب برای برنامههای ترکیبی هنوز چندان گسترش پیدا نکرده اما به نظر میرسد در آیندهای نزدیک برنامههای ترکیبی هم دچار آفتی شوند که سالهاست دامن سریالها را گرفته است.
این موضوع در چهار،پنج سال گذشته اوج گرفته و باعث شده مدیران سازمان برای جبران ضعف سریالهای جدید، دست به دامان سریالهای قدیمی بشوند. در این چند سال آنقدر سریال تکراری از تلویزیون پخش شد که دستمایه شوخی و مزاح کاربران شبکههای اجتماعی قرار گرفت. شوخیهای بسیار پرشماری که کاربران شبکههای اجتماعی با پخش چندباره سریال یوسف پیامبر (ع)، «مختارنامه»، «شب دهم»، «یلدا» و... کردند، نمونه قابل مطالعهای از این مورد است. به هر حال در همه این سالها انتقادها از صدا وسیما کم نبوده اما شاید اوایل پاییز سال گذشته بود که موج انتقاد رسانهها و مخاطبان صدا وسیما از پخش دو و سهباره برخی سریالها در تلویزیون بالا گرفت و داد برخی هنرمندان و سریالسازان را هم درآورد.
داستان این بود که پارسال در حالی که شبکه سوم سیما سریال «عقیق» را برای بار دوم نمایش میداد و شبکه تماشا سریال «افسانه جومونگ» را برای بار چهارم از تلویزیون پخش میکرد، مدیران شبکه یک هم بیکار ننشستند و برای پر کردن آنتن خود سراغ تکرار نمایش سریال «ماموران مخفی پلیس» رفتند! رقابت شبکههای تلویزیونی برای پخش تکراریها در ۱۰ماه گذشته، گویا بیشتر از رقابت بر سر تولیدهای تازه بوده است.
چرا تکرار؟
مدیران رسانه ملی همواره در پاسخ به انتقادها از ضعف برنامهسازی و به ویژه ضعف در تولید سریالهای جدید، کمبود منابع مالی را عنوان میکنند، این در حالی است که البته سازمان در همین چند سال اخیر، مجموعههایی را در ردیف الف ویژه تولید کرده است. سریالهای «الف ویژه» غالبا به مجموعههایی اطلاق میشود که دکوربندیهای عظیمی هم داشته و معمولا در شهرکهای سینمایی تولید شده یا برای آن شهرک سینمایی برپا میشود. نکته مهم سریالهای الف ویژه اعتباری است که به مدیران سیما در هر دوره مدیریتیشان میدهد. به همین دلیل عموم مدیران ارشد سیما زمانی که در پستهای مدیریتی خود قرار میگیرند تولید سریالهای فاخر و الف ویژه را در برنامههای اعلامی خود میگنجانند.
از سال ۱۳۸۹ که مشکلات مالی سازمان صداوسیما از همان زمان آغاز شد و مدیر وقت تولیدات الف ویژه تلویزیون، خبر از ساخت چندین سریال الف ویژه در تلویزیون با موضوعات متنوع داده بود که در میان آنها اسامی سریالهایی چون «سلمان فارسی»، «پوریای ولی»، «خواجه نصیر»، «شهید باکری» و «مردان نخیله» شنیده شد که البته هیچیک از این سریالها حتی در آن مقطع به مرحله پیشتولید هم نرسیدند. در آن زمان تنها پروژه «معمای شاه» در سال ۹۱ کلید خورد که البته پخش آن نیز انتقادهای متعدد و قابل توجهی را در رسانهها برانگیخت. انتقادهای بعضا شدید برخی از چهرههای شاخص فرهنگی و هنری کشور از جمله داریوش کاردان، عبدالجبار کاکایی، اعظم طالقانی، حجتالاسلام شهاب مرادی، خسرو سینایی و... به این سریال نشان داد که کلید اصلی تولید سریالهای فاخر پول یا بودجه نیست بلکه راه چاره را باید در فرآیند ساخت و به ویژه با اعتماد به هنرمندان شناختهشده و استفاده از ظرفیتهای مجرب سیما، جستوجو کرد.
امیرعباس پیام، از نویسندگان سریالهای تلویزیونی در گفتوگویی که اخیرا با «ایسنا» انجام داد، گفته بود: ما به کمی جسارت، هوش و ذکاوت در خود مدیران نیاز داریم و از کمبود این جسارت به دلیل وجود نگاه سلیقهای زجر میکشیم. بهعنوان مثال ما ناظر کیفی داریم که ماهها روی کار اصلاحات و تغییرات لازم را اعمال کرده است و با او هماهنگ هستیم اما وقتی به پخش میرسیم، گرفتار یکسری آدمها میشویم که انگار هیچ ضابطه و دستورالعملی برای آنها وجود ندارد و ما هم باید از آن تبعیت کنیم.
این نویسنده در ادامه با اشاره به تفاوت اعمال ممیزیهای سلیقهای روی آثار نمایشی در شبکهها اظهار کرد: همزمان در شبکه دیگر میبینیم که خط قرمزها به مراتب بیشتر زیر کار گذاشته شده است، این یک بام و چند هوایی ما را آزار میدهد. ضعف در تولید سریالهای جدید، بیاعتمادی به نویسندگان و فیلمسازان و از دیگر سو کاهش مخاطبان، تلویزیون را مجبور به پخش سریالهای تکراری سالهای گذشته کرده است. به این ترتیب تقریبا همه سریالهای موفق چند سال اخیر،در موجی جدید از آنتن رسانه ملی دوباره پخش میشوند تا مخاطبان صبور رسانه ملی، همچنان رغبتی برای روشن کردن تلویزیون داشته باشند. اتفاقی که در میان برخی کارشناسان به اصطلاح «تکراریسم» مشهور شده است.
یک سوال
خبرگزاری مهر نیز در گزارشی که اخیرا منتشر کرده به موضوع تکرار چندباره برخی سریالها اشاره کرده و نوشته است که بازپخش سریالها در شبکههای سیما روندی تکراری است که هویت و دلیل راهاندازی شبکههایی مثل آیفیلم را زیر سوال میبرد، چراکه اگر قرار است همه شبکهها باکسی برای پخش سریالهای تکراری داشته باشند دلیلی برای تاسیس و نگهداری شبکههای جداگانه و صرف هزینههای زیاد نیست آن هم در شرایطی که تلویزیون از بیپولی گلایهمند است و دعواهای حضور اسپانسرها و حاشیههای زیاد آن نیز ناشی از همین کمبود بودجه است.
به راستی اگر راهاندازی شبکهای مانند آیفیلم در راستای یک ماموریت برای بازپخش آثار بوده است پس چرا شبکههای یک تا پنج آثار تکراری و تامینی پخش میکنند. مدیران تلویزیون در یک سال گذشته بیشترین تاکیدشان بر این بوده است که همواره چندین سریال در حال تولید وجود دارد و شبکهها هیچ گاه از پخش تولیدات جدید خالی نخواهند بود، این در حالی است که حتی کیفیت پایین بعضی از سریالهای جدید مثل «راه و بیراه» ساخته داوود بیدل که ۲۹ تیرماه پخش آن از شبکه یک به پایان رسید مخاطب را با نوعی بیاطلاعی از جدید بودن این سریالها مواجه کرده است.
ارسال نظر