رونق اقتصاد نشر در گرو پرورش نسل کتابخوان

دنیای اقتصاد: روز گذشته در خبرها آمده بود که در پی امضای تفاهم‌نامه همکاری میان دو وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی و تعاون، کار و رفاه اجتماعی، دوشنبه‌ها به‌عنوان روز کتابخوانی مهدهای کودک کشور تعیین شده است. با توجه به این طرح، درصورت اجرای درست آن و با این امید که همانند برنامه‌های مشابه به سرنوشت طرح‌های فرمایشی دچار نشود، می‌توان گفت وزارت فرهنگ و ارشاد در دولت جدید قدم درستی در راستای فرهنگ مطالعه برداشته است. چندین دهه است برنامه‌ریزان کلان فرهنگی به جای برگزیدن راه‌های اصولی برای افزایش انگیزه مطالعه در جامعه، سرنا را از سرگشاد آن نواخته و با تزریق پول در قالب انواع یارانه‌ها، صرفا مسکنی برای درد مزمن سرانه پایین مطالعه تجویز کرده‌اند.

اگر چه یارانه‌های اختصاص‌یافته در طول زمان دستخوش تغییرات شده و از راه‌های پر ریسک از نظر سوءاستفاده و حیف و میل به شیوه‌های هدفمندتری چون طرح‌های حمایتی از طریق کتابفروشی‌ها (همانند طرح تابستانه کتاب) تبدیل شده است، می‌توان همان ایرادهایی را که بر سیاست یارانه‌های نقدی خانوار ایرانی مطرح است بر طرح‌های یارانه‌ای در زمینه کتاب نیز تعمیم داد؛ اینکه چرا وقتی می‌توان با تجمیع سرمایه اقدام به طرح‌های پربازده‌تری کرد با تقسیم آن بین افراد به نتایج خُرد و کم‌ثمر اکتفا کرد؟ به‌عنوان مثال در طرح اخیر تابستانه کتاب با توجه به اینکه افراد می‌توانستند تا مبلغ ۱۰۰ هزار تومان کتاب بخرند و از تخفیف ۲۰ تا ۲۵ درصدی وزارت ارشاد بهره‌مند شوند، هر فرد حداکثر ۲۵ هزار تومان از تخفیف استفاده کرده است که به زحمت قیمت یک جلد کتاب می‌شود. حال آنکه با چند میلیارد تومان یارانه‌ای که صرف شد امکان تجهیز چندین کتابخانه در مدارس فراهم می‌آمد. بی‌دلیل نیست که عموم ناشران و کتابفروشان وجود چنین طرح‌هایی را در دراز مدت نه‌تنها مفید نمی‌دانند که به نوعی تثبیت فرهنگ «چشم به دست دولت» بودن محسوب می‌کنند و بر این باورند که تنها راه افزایش سرانه مطالعه، توجه و پرورش نسل کتابخوان است. همان‌طور که چند نویسنده، شاعر، مترجم و فعال حوزه ادبیات در گفت‌وگو با «ایسنا» درباره اختصاص یارانه و طرح‌های دولتی نظری مشابه داده‌اند که در ادامه برخی از آنها ذکر شده است.

فرزانه طاهری: با دادن یارانه و طرح‌های مختلف یارانه‌دار برای خرید کتاب مخالف هستم. همان‌طور که با دادن یارانه عمومی به مردم مخالفم. این‌گونه طرح‌ها با آمدن یک عده باعث تقویت یک گروه و با آمدن گروه دیگری باعث تقویت یا تضعیف گروه دیگری می‌شود. همه می‌دانیم که بن‌های کتاب چه فسادهایی ایجاد کرد. دیدیم که هیچ تاثیری در بالا بردن شمارگان کتاب نداشت. باید فهمید که اینها پول مردم است و مسوولان حق ندارند تصمیم بگیرند که این‌گونه با آن رفتار کنند و باعث تقویت عده‌ای و تضعیف عده دیگری شوند. باید اجازه دهند رقابت‌ها عادی و سالم باشد.

سیدعلی صالحی: یارانه، صدقه، گداپروری، هر چه اسمش را بگذاری، آن هم در کار شریف فرهنگ، آن هم در امر انسانی هنر، واویلای غم‌انگیزی است. چه رخ داده که اگر یارانه ۴۵ هزار تومانی قطع شود، واقعا خانواده‌هایی دیگر نان شب ندارند؟ ما باید چقدر از این همه درد در خلوت خود گریه کنیم!؟ آن صدقه دولت عجیب رعایا کم بود، حالا یارانه کتاب؟ فروش و دلالی بُن کتاب؟ جریان قاچاق به خانه کلمه رسیده است. راه یاری رساندن این نیست.

مسعود خیام: من با هر نوع دخالت دولت در حوزه نشر و کتاب از جمله دادن یارانه برای خرید کتاب مخالف هستم. کتاب و نشر کاملا باید در دست بخش خصوصی باشد. کتابی که خوب باشد فروش می‌رود و پول درمی‌آورد و کتابی که خوب نباشد نه. شرط تحقق آن هم قانون است. الان ارشاد با دادن یارانه بدرفتاری می‌کند؛ چون دادن یارانه برای خرید کتاب مساوی گدایی است. در صورتی‌که یک ریال یارانه هم در این بخش لازم نیست هزینه شود. فقط بگذارند کتاب نفس خودش را بکشد.

علی‌اصغر حداد: نه یارانه کتاب به من می‌دهند و نه اطلاعی از این قضیه دارم که بخواهم این سوال را پاسخ بدهم.

خشایار دیهیمی: مخالف یارانه هستم. در همین زمینه ایده‌ای دارم که در دوره آقای مسجدجامعی مطرح کردم؛ ولی گوش شنوایی برای شنیدن وجود نداشت. طرح مقطعی داشتم و گفتم یارانه‌ها از هر جهت حرام می‌شود. با مبلغ یارانه‌ها می‌توان یک توسعه پایدار در امر تولید کتاب، خواندن و گسترش کتاب‌خوانی ایجاد کرد. این طرح را باید بنویسم و به دست افکار عمومی برسانم.

محمد بقایی ماکان: اقداماتی از این دست عوامل مسکن هستند که درد را چاره نمی‌کنند، چاره‌ این درد از جراحتی عمیق است که باید از ریشه‌ معالجه شود؛ ولی شوربختانه خواجگان فرهنگی ما به دلایل مختلف که مهم‌ترینش کمبود تجربه و آگاهی است، در بند نقش ایوانند.

عبدالحسین فرزاد: بنده با هرنوع یارانه‌ای بدین‌گونه مخالفم.

ضیاء موحد: احتمالا حمایت باید به این صورت باشد که اگر نویسنده‌ای کتاب قابل انتشاری داشت برای چاپ این کتاب از او حمایت شود. دادن یارانه در شأن نویسنده و شاعر نیست، نوعی گداپروری است.

محمدهاشم اکبریانی: از مهم‌ترین انتظارات ما این است که حمایت‌های دولتی را از نشر و به‌خصوص ادبیات بردارند؛ چون این حمایت‌ها به صورت کانالیزه به سوی ناشران و انجمن‌های خاص هدایت می‌شود. باید حمایت‌های مالی از ناشران برداشته شود و بگذارند در یک فضای آزاد، ادبیات رشد کند. در سال‌هایی هم که یارانه‌ها نبود، ناشران برگزیده کسانی بودند که خوب کار کرده بودند، جامعه را شناخته بودند و با توجه به نیازهای جامعه کتاب چاپ می‌کردند. بنابراین الان یکی دیگر از خواسته‌های ما این است که این حمایت‌های سوبسیدی از ناشران برداشته شود.

حمیدرضا شکارسری: ذات اینکه ما بیاییم از طریق اهرم‌هایی کتاب‌خوانی را تقویت کنیم خوب است؛ اما اجرای آن مهم است. در واقع این طرح‌ها اجرای درستی نداشته است. اینکه ما مثل نقل و نبات، بن‌ها و کارت‌ها را در ادارات پخش می‌کنیم غلط است. باید برای این مساله یک مکانیزم مشخص وجود داشته باشد تا پول‌ها درست هزینه شود. مثلا چرا این کار را در رابطه با انتشار کتاب‌ها انجام ندهیم؟ چرا به ناشران اعتماد نکنیم و وقتی آنها انتظار حمایت از انتشار اثری خاص را دارند چرا حمایت را به این شکل انجام ندهیم؟ مثلا وقتی ناشری اعلام می‌کند کتابی ارزش دارد و انتشار و چاپ آن به نفع ادبیات است؛ اما توان انتشار آن را از نظر اقتصادی ندارد، دولت و وزارت ارشاد می‌تواند مکانیزمی تعیین کند که براساس آن این آثار خاص مورد حمایت قرار بگیرند. بنابراین دولت می‌تواند کمک‌ها را به ناشر اختصاص بدهد.