مدیران سیما برای جذب مخاطب دست به دامن برنامههای ترکیبی شدهاند
بنبست سریالسازی در تلویزیون
گروه فرهنگ و هنر: چند سال است که سریالهای تلویزیون از چشم مردم افتادهاند. حتی سریالهای نوروزی و سریالهای ماه مبارک رمضان هم دیگر چنگی به دل مخاطبان نمیزنند و چندان جذابیتی ندارند که مخاطب را مجاب کند تا پای جعبه جادویی بنشیند. ضعف کیفی سریالها، غیرواقعی بودن شخصیتها، عدم تناسب با نیازهای مخاطب و. . . از مهمترین نقصهای سریالهای تلویزیون در چند سال اخیر است که البته در این مدت تلاش چندانی هم برای رفع این نقصها از سوی مدیران سازمان صدا وسیما انجام نشده است. نوروز سال گذشته با بازگشت مهران مدیری به تلویزیون و پخش سریال «درحاشیه» گمان میرفت که آنتن صداوسیما از چاه بیتوجهی مخاطب بیرون بیاید؛ اما با اتفاقها و حاشیههای ایجاد شده از سوی جامعه پزشکان درباره این سریال و مقاومت نکردن مدیران تلویزیون در برابر مخالفان «در حاشیه»، بیتوجهی مخاطبان دوباره گریبانگیر سیما شد تا در برهمان پاشنهای بچرخد که تاکنون چرخیده بود.
گروه فرهنگ و هنر: چند سال است که سریالهای تلویزیون از چشم مردم افتادهاند. حتی سریالهای نوروزی و سریالهای ماه مبارک رمضان هم دیگر چنگی به دل مخاطبان نمیزنند و چندان جذابیتی ندارند که مخاطب را مجاب کند تا پای جعبه جادویی بنشیند. ضعف کیفی سریالها، غیرواقعی بودن شخصیتها، عدم تناسب با نیازهای مخاطب و... از مهمترین نقصهای سریالهای تلویزیون در چند سال اخیر است که البته در این مدت تلاش چندانی هم برای رفع این نقصها از سوی مدیران سازمان صدا وسیما انجام نشده است. نوروز سال گذشته با بازگشت مهران مدیری به تلویزیون و پخش سریال «درحاشیه» گمان میرفت که آنتن صداوسیما از چاه بیتوجهی مخاطب بیرون بیاید؛ اما با اتفاقها و حاشیههای ایجاد شده از سوی جامعه پزشکان درباره این سریال و مقاومت نکردن مدیران تلویزیون در برابر مخالفان «در حاشیه»، بیتوجهی مخاطبان دوباره گریبانگیر سیما شد تا در برهمان پاشنهای بچرخد که تاکنون چرخیده بود.
در دو سال گذشته هیچ سریالی نتوانست نگاه مردم را حتی از سریالهای ضعیف و مخرب ماهوارهای برگیرد و به شبکههای چندگانه سیما برگرداند؛ اما در عوض برخی سریالهای غیرتلویزیونی در بخش خصوصی که در شبکه خانگی توزیع میشد، بهویژه سریال محبوب شهرزاد، به نیاز مخاطب برای تماشای سریالهای باکیفیت و جذاب پاسخ دادند. جالب اینجا بود که مردم ترجیح میدادند به جای دیدن سریالهای رایگان تلویزیون، با پرداخت هر هفته سه یا چهار هزار تومان، سریالی را که مورد نظرشان است، ببینند. هر خانواده برای دیدن سریال شهرزاد در طول زمان پخش این سریال رقمی بیش از ۸۰ هزار تومان هزینه کرده است. با توجه به فروش ۳۰۰ هزارتایی سی.دیهای اورجینال این سریال میتوان گفت که مخاطبان در طول زمانی نزدیک به شش ماه، ۲۴ میلیارد تومان پول خرج دیدن این سریال کردند.
حذف صورت مساله در سیما
صدا وسیما در یک دهه گذشته همواره با بحران مخاطب روبهرو بوده و این بحران در بخش سریالهای تلویزیون وضوح بیشتری نیز داشته است. مدیران سازمان بهویژه در دوسال گذشته به جای اصلاح ساختار سریالسازی در سیما، تلاش کردهاند تا صورت مساله را حذف کنند. به این معنی که مسوولان رسانه ملی به جای ارتقای سطح کیفی سریالها، سعی کردهاند بهطور کلی ساخت سریالها را محدود کنند و به جای آن برنامههای ترکیبی را راهی آنتن کنند.الگوی این مسوولان احتمالا برنامه «ماه عسل» بوده که هر سال در ماه مبارک رمضان، مخاطبان زیادی را جلب خودش میکند. بر همین اساس در دو سال گذشته برنامه خندوانه و در سالجاری برنامه دورهمی روی آنتن رفت و تعداد زیادی از مخاطبان را جلب کرد تا زمینههای آشتی مخاطبان با صداوسیما فراهم شود؛ اما این همه ماجرا نبود. سیل برنامههای ترکیبی جام جم را برداشت. بهگونهای که در هر زمانی کنترل تلویزیون را در دست میگرفتید و شبکههای تلویزیون را عوض میکردید حتما در یک یا دو شبکه یک برنامه ترکیبی در حال پخش بود. برنامههای ترکیبی که کمکم جای سریالها را گرفتهاند، معمولا یک مجری دارند، یک مهمان و چند اپیزود. تولید آنها ارزانقیمت است و میتوانند یک تا دو ساعت از زمان آنتن را هم پرکنند. بنابراین علیالظاهر یک ترفند مناسب برای دور زدن مساله سریالسازی است؛ اما آیا این همه برنامه ترکیبی مورد نیاز مخاطب هم هست و راه به جایی میبرد؟
پیکری کوچک با اهدافی کلان
خبرگزاری مهر روز گذشته در گزارشی که درباره برنامههای ترکیبی منتشر کرده با مریم جلالی، مدیر سابق گروه خانواده و فرهنگ شبکه دو سیما که سابقهای طولانی در مدیریت سازمان صدا و سیما دارد، گفتوگویی انجام داده و وی در این گفتوگو با بیان اینکه کارشناسان رسانه این توانایی را ندارند که دست به مخاطب شناسی بزنند، میگوید: آنها در واقع برای مخاطب اهمیتی قائل نیستند. ریزش مخاطب هم به این دلیل است که تلویزیون بهشدت واکنشگرا شده و از خود هیچ کنشی نشان نمیدهد. در نقاط دیگرِ دنیا وقتی تلویزیونی تاسیس میشود جنگ اول و آخر شبکهها بر سر این است که مخاطب کانال عوض نکند؛ چون حیات اینها به تبلیغات و جذب مخاطب بستگی دارد؛ اما در تلویزیون ما این مقوله بی معناست و شما میبینید از این برنامه تا آن برنامه چیزی که در تلویزیون میبینیم تبلیغات است و هدف چیزی نیست جز پرداخت حقوق چند هزار کارمند.
جذب مخاطب یا تبلیغ پیامک و اپلیکیشن؟
در بین مسوولیتهایی که شبکههای مختلف سیما برای خود تعریف کردهاند به نظر میرسد شبکه ۳ سیما با پخش برنامههای ورزشی و پوشش رویدادهای مهم این رشته جای نسبتا بهتری بین مردم داشته باشد؛ اما شاپور عظیمی، منتقد هنری، با این عقیده موافق نیست و میگوید: حتی برنامههای ورزشی را هم ترجیح میدهیم از شبکههای خودمان نبینیم؛ چراکه در رسانه ما ویژه برنامههایی که برای پخش مسابقاتی مثل المپیک پخش میشوند اول چند دقیقه درباره مسابقه پیامکی و اپلیکیشنهای مربوطه حرف میزنند و وسط کار هم یکباره اخبار پخش میکنند و شما هیچ انسجامی در پخش یک ویژه برنامه نمیبینید. از طرفی کارشناسانی که دعوت میشوند درباره همه رشتههای ورزشی نظر میدهند و این اصلا حرفهای نیست و در نهایت فقط بحثشان ترغیب مردم برای ارسال پیامک است.بهطور کل اگرچه برخی از تولیدات ترکیبی سعی کردند در ظواهری چون دکور استودیو، لباس مجری، جاگذاری آیتمهای گرافیکی و گزارشهای مردمی تلاش خود را در ارتباط برقرار کردن با مردم به ثمر بنشانند، اما در دورهای که یک شبکه ماهوارهای فارسی زبان بدون داشتن حتی یک مجموعه نمایشی تماشاگران زیادی را به سمت خود جذب کرده است قطعا جذب مخاطب برای رسانه ملی کار راحتی نیست.
بیپولی بهانه است
همانطور که اشاره شد در تحلیل منتقدان تلویزیون و گفتوگو با مدیران رسانه ملی بارها و بارها بی پولی دلیل اصلی تولیدات کم هزینه و دوری از سریالهای نمایشی با بن مایه قوی عنوان شده است؛ اما فاطمه گودرزی بازیگر سینما و تلویزیون خیلی با این صحبتها موافق نیست او معتقد است: به نظر من تلویزیون خیلی هم پول دارد. از قِبَل این همه تبلیغ و درآمدهایی که دارد یا برنامههایی که اسپانسرهای بسیار قوی میآورند نمیتواند بی پول باشد.از سوی دیگر مریم جلالی درباره استفاده بیش از حد از قالب ترکیبی و تنگتر شدن فضای کار نمایشی معتقد است: بهطور کل قالب ترکیبی را خوب شناختهایم؛ اما به هدف خیلی توجهی نداریم. یادمان باشد قالب برنامه ترکیبی یک ابزار است که باید در خدمت هدف باشد. یک دورهای برنامههای ترکیبی فقط اجتماعی بودند بعدا برنامههای مذهبی هم از این قالب بهره گرفتند و حتی الان به جایی رسیدیم که برنامههای سیاسی ترکیبی را روی آنتن میبینیم. با اینکه مخاطب تنوع طلب دوست ندارد قالب ثابت ببیند؛ ولی چون فرمگرایی در تلویزیون اتفاق افتاد، باعث شد از محتوا فاصله بگیریم و بیشتر به رنگ و لعاب برنامهها توجه کنیم در صورتی که معتقدم اگر محتوای تازهای برای گفتن وجود داشته باشد ما با یک قالب خیلی ساده هم میتوانیم آن را منتقل کنیم.مدیر سابق گروه خانواده و فرهنگ شبکه دو همچنین عنوان میکند: باید حواسمان باشد وقتی از برنامه ترکیبی حرف میزنیم به یک ظرف اشاره میکنیم نه مظروف. این ابزاری است که میتواند در خدمت هر محتوا و هدفی باشد. آنچه باید در رسانه ما مدیریت شود مدیریت توزیع و بسامد برنامههاست. مثلا ناگهان تعداد برنامههای گفتوگومحور بالا میرود مثل این روزها که حضور تماشاگر در برنامههای متعدد بالا رفته بدون اینکه کسی از اینها بپرسد هدف از حضور مردم در برنامه چیست. اگر در خدمت هدف باشد جای تحسین دارد، اما غیر از این فقط عادت ساختاری محسوب میشود.وی بر این باور است که در حال حاضر تلویزیون به دنبال چند آدم امتحان پس داده رفته تا آنتن را به نوعی پر کنند. شاپورعظیمی منتقد هنری در پایان این بحث عنوان میکند: برخی برنامهها با استراتژی گرفتن اشک و برخی با خنداندن، دنبال جذب مخاطب هستند. این درباره برنامههایی است که شناخته شدهاند و جز اینها سایر تولیدات تلویزیون را اصلا نمیشناسم. من قبل از اینکه منتقد باشم مخاطبم و معتقدم برنامهای که ساخته میشود، اول باید جلب توجه کند تا با در نظر گرفتن وجوه مختلف به نقد آن پرداخت. اگر جلب نکند ما هم اصلا نگاه نمیکنیم که بخواهیم دربارهاش ارزیابی داشته باشیم.
ارسال نظر