بن‌بست سریال‏سازی در تلویزیون

گروه فرهنگ و هنر: چند سال است که سریال‏های تلویزیون از چشم مردم افتاده‏اند. حتی سریال‏های نوروزی و سریال‏های ماه مبارک رمضان هم دیگر چنگی به دل مخاطبان نمی‏زنند و چندان جذابیتی ندارند که مخاطب را مجاب کند تا پای جعبه جادویی بنشیند. ضعف کیفی سریال‏ها، غیرواقعی بودن شخصیت‏ها، عدم تناسب با نیازهای مخاطب و... از مهم‌ترین نقص‏های سریال‏های تلویزیون در چند سال اخیر است که البته در این مدت تلاش چندانی هم برای رفع این نقص‏ها از سوی مدیران سازمان صدا وسیما انجام نشده است. نوروز سال گذشته با بازگشت مهران مدیری به تلویزیون و پخش سریال «درحاشیه» گمان می‏رفت که آنتن صداوسیما از چاه بی‌توجهی مخاطب بیرون بیاید؛ اما با اتفاق‏ها و حاشیه‏های ایجاد شده از سوی جامعه پزشکان درباره این سریال و مقاومت نکردن مدیران تلویزیون در برابر مخالفان «در حاشیه»، بی‌توجهی مخاطبان دوباره گریبان‏گیر سیما شد تا در برهمان پاشنه‌ای بچرخد که تاکنون چرخیده بود.

در دو سال گذشته هیچ سریالی نتوانست نگاه مردم را حتی از سریال‏های ضعیف و مخرب ماهواره‏‏ای برگیرد و به شبکه‏های چندگانه سیما برگرداند؛ اما در عوض برخی سریال‏های غیرتلویزیونی در بخش خصوصی که در شبکه خانگی توزیع می‏شد، به‌ویژه سریال محبوب شهرزاد، به نیاز مخاطب برای تماشای سریال‏های باکیفیت و جذاب پاسخ دادند. جالب اینجا بود که مردم ترجیح می‏دادند به جای دیدن سریال‏های رایگان تلویزیون، با پرداخت هر هفته سه یا چهار هزار تومان، سریالی را که مورد نظرشان است، ببینند. هر خانواده برای دیدن سریال شهرزاد در طول زمان پخش این سریال رقمی بیش از ۸۰ هزار تومان هزینه کرده است. با توجه به فروش ۳۰۰ هزارتایی سی.دی‏های اورجینال این سریال می‏توان گفت که مخاطبان در طول زمانی نزدیک به شش ماه، ۲۴ میلیارد تومان پول خرج دیدن این سریال کردند.

حذف صورت مساله در سیما

صدا وسیما در یک دهه گذشته همواره با بحران مخاطب روبه‏رو بوده و این بحران در بخش سریال‏های تلویزیون وضوح بیشتری نیز داشته است. مدیران سازمان به‌ویژه در دوسال گذشته به جای اصلاح ساختار سریال‏سازی در سیما، ‏ تلاش کرده‏اند تا صورت مساله را حذف کنند. به این معنی که مسوولان رسانه ملی به جای ارتقای سطح کیفی سریال‏ها، سعی کرده‏اند به‌طور کلی ساخت سریال‏ها را محدود کنند و به جای آن برنامه‏های ترکیبی را راهی آنتن کنند.الگوی این مسوولان احتمالا برنامه «ماه عسل» بوده که هر سال در ماه مبارک رمضان، مخاطبان زیادی را جلب خودش می‌کند. بر همین اساس در دو سال گذشته برنامه خندوانه و در سال‌جاری برنامه دورهمی روی آنتن رفت و تعداد زیادی از مخاطبان را جلب کرد تا زمینه‏های آشتی مخاطبان با صداوسیما فراهم شود؛ اما این همه ماجرا نبود. سیل برنامه‏های ترکیبی جام جم را برداشت. به‌گونه‌ای که در هر زمانی کنترل تلویزیون را در دست می‌گرفتید و شبکه‏های تلویزیون را عوض می‌کردید حتما در یک یا دو شبکه یک برنامه ترکیبی در حال پخش بود. برنامه‏های ترکیبی که کم‌کم جای سریال‏ها را گرفته‏اند، معمولا یک مجری دارند، ‏یک مهمان و چند اپیزود. تولید آنها ارزان‌قیمت است و می‏توانند یک تا دو ساعت از زمان آنتن را هم پرکنند. بنابراین علی‌الظاهر یک ترفند مناسب برای دور زدن مساله سریال‏سازی است؛ اما آیا این همه برنامه ترکیبی مورد نیاز مخاطب هم هست و راه به جایی می‌برد؟

پیکری کوچک با اهدافی کلان

خبرگزاری مهر روز گذشته در گزارشی که درباره برنامه‏های ترکیبی منتشر کرده با مریم جلالی، مدیر سابق گروه خانواده و فرهنگ شبکه دو سیما که سابقه‌ای طولانی در مدیریت سازمان صدا و سیما دارد، گفت‏وگویی انجام داده و وی در این گفت‏وگو با بیان اینکه کارشناسان رسانه این توانایی را ندارند که دست به مخاطب شناسی بزنند، می‏گوید: آنها در واقع برای مخاطب اهمیتی قائل نیستند. ریزش مخاطب هم به این دلیل است که تلویزیون به‌شدت واکنش‌گرا شده و از خود هیچ کنشی نشان نمی‌دهد. در نقاط دیگرِ دنیا وقتی تلویزیونی تاسیس می‌شود جنگ اول و آخر شبکه‌ها بر سر این است که مخاطب کانال عوض نکند؛ چون حیات اینها به تبلیغات و جذب مخاطب بستگی دارد؛ اما در تلویزیون ما این مقوله بی معناست و شما می‌بینید از این برنامه تا آن برنامه چیزی که در تلویزیون می‌بینیم تبلیغات است و هدف چیزی نیست جز پرداخت حقوق چند هزار کارمند.

جذب مخاطب یا تبلیغ پیامک و اپلیکیشن؟

در بین مسوولیت‏هایی که شبکه‌های مختلف سیما برای خود تعریف کرده‌اند به نظر می‌رسد شبکه ۳ سیما با پخش برنامه‌های ورزشی و پوشش رویدادهای مهم این رشته جای نسبتا بهتری بین مردم داشته باشد؛ اما شاپور عظیمی، منتقد هنری، با این عقیده موافق نیست و می‏گوید: حتی برنامه‏های ورزشی را هم ترجیح می‏دهیم از شبکه‏های خودمان نبینیم؛ چراکه در رسانه ما ویژه برنامه‌هایی که برای پخش مسابقاتی مثل المپیک پخش می‌شوند اول چند دقیقه درباره مسابقه پیامکی و اپلیکیشن‌های مربوطه حرف می‌زنند و وسط کار هم یکباره اخبار پخش می‌کنند و شما هیچ انسجامی در پخش یک ویژه برنامه نمی‌بینید. از طرفی کارشناسانی که دعوت می‌شوند درباره همه رشته‌های ورزشی نظر می‌دهند و این اصلا حرفه‌ای نیست و در نهایت فقط بحث‌شان ترغیب مردم برای ارسال پیامک است.به‌طور کل اگرچه برخی از تولیدات ترکیبی سعی کردند در ظواهری چون دکور استودیو، لباس مجری، جاگذاری آیتم‌های گرافیکی و گزارش‌های مردمی تلاش خود را در ارتباط برقرار کردن با مردم به ثمر بنشانند، اما در دوره‌ای که یک شبکه ماهواره‌ای فارسی زبان بدون داشتن حتی یک مجموعه نمایشی تماشاگران زیادی را به سمت خود جذب کرده است قطعا جذب مخاطب برای رسانه ملی کار راحتی نیست.

بی‌پولی بهانه است

همان‌طور که اشاره شد در تحلیل منتقدان تلویزیون و گفت‌وگو با مدیران رسانه ملی بارها و بارها بی پولی دلیل اصلی تولیدات کم هزینه و دوری از سریال‌های نمایشی با بن مایه قوی عنوان شده است؛ اما فاطمه گودرزی بازیگر سینما و تلویزیون خیلی با این صحبت‌ها موافق نیست او معتقد است: به نظر من تلویزیون خیلی هم پول دارد. از قِبَل این همه تبلیغ و درآمدهایی که دارد یا برنامه‌هایی که اسپانسرهای بسیار قوی می‌آورند نمی‌تواند بی پول باشد.از سوی دیگر مریم جلالی درباره استفاده بیش از حد از قالب ترکیبی و تنگ‌تر شدن فضای کار نمایشی معتقد است: به‌طور کل قالب ترکیبی را خوب شناخته‌ایم؛ اما به هدف خیلی توجهی نداریم. یادمان باشد قالب برنامه ترکیبی یک ابزار است که باید در خدمت هدف باشد. یک دوره‌ای برنامه‌های ترکیبی فقط اجتماعی بودند بعدا برنامه‌های مذهبی هم از این قالب بهره گرفتند و حتی الان به جایی رسیدیم که برنامه‌های سیاسی ترکیبی را روی آنتن می‌بینیم. با اینکه مخاطب تنوع طلب دوست ندارد قالب ثابت ببیند؛ ولی چون فرم‌گرایی در تلویزیون اتفاق افتاد، باعث شد از محتوا فاصله بگیریم و بیشتر به رنگ و لعاب برنامه‌ها توجه کنیم در صورتی که معتقدم اگر محتوای تازه‌ای برای گفتن وجود داشته باشد ما با یک قالب خیلی ساده هم می‌توانیم آن را منتقل کنیم.مدیر سابق گروه خانواده و فرهنگ شبکه دو همچنین عنوان می‌کند: باید حواسمان باشد وقتی از برنامه ترکیبی حرف می‌زنیم به یک ظرف اشاره می‌کنیم نه مظروف. این ابزاری است که می‌تواند در خدمت هر محتوا و هدفی باشد. آنچه باید در رسانه ما مدیریت شود مدیریت توزیع و بسامد برنامه‌هاست. مثلا ناگهان تعداد برنامه‌های گفت‌وگومحور بالا می‌رود مثل این روزها که حضور تماشاگر در برنامه‌های متعدد بالا رفته بدون اینکه کسی از اینها بپرسد هدف از حضور مردم در برنامه چیست. اگر در خدمت هدف باشد جای تحسین دارد، اما غیر از این فقط عادت ساختاری محسوب می‌شود.وی بر این باور است که در حال حاضر تلویزیون به دنبال چند آدم امتحان پس داده رفته تا آنتن را به نوعی پر کنند. شاپورعظیمی منتقد هنری در پایان این بحث عنوان می‏کند: برخی برنامه‌ها با استراتژی گرفتن اشک و برخی با خنداندن، دنبال جذب مخاطب هستند. این درباره برنامه‌هایی است که شناخته شده‌اند و جز اینها سایر تولیدات تلویزیون را اصلا نمی‌شناسم. من قبل از اینکه منتقد باشم مخاطبم و معتقدم برنامه‌ای که ساخته می‌شود، اول باید جلب توجه کند تا با در نظر گرفتن وجوه مختلف به نقد آن پرداخت. اگر جلب نکند ما هم اصلا نگاه نمی‌کنیم که بخواهیم درباره‌اش ارزیابی داشته باشیم.