علیرضا مجمع

وقتی «قهوه تلخ» به بازار نمایش خانگی آمد موج سریال‌های این شبکه در میان مردم به راه افتاد. مهران مدیری با هوش ذاتی‌اش بسیار زودتر از خیلی‌ها فهمید که اقبال مردم به تلویزیون کم شده است و برای اینکه بتوان مخاطب سرگرمی خواه را پای تلویزیون نشاند، باید کاری کرد. «قهوه تلخ» با ایده جذابش در قسمت‌های ابتدایی نشان داد می‌شود به مردم اعتماد کرد و از این اعتماد بهره کامل برد. اما سریال مهران مدیری که به بخش‌های انتهایی‌اش نزدیک می‌شد دیگر آن شور و حال اولیه را نداشت. بدقولی‌های سازندگان در ارائه نسخه‌های باقیمانده سریال باعث شد کم‌کم مردم از این سریال و سریال‌های بی‌رمق دیگر این شبکه ناامید شوند و به سمت بشقاب‌های دایره‌ای خودشان بروند و سریال‌های ترکیه‌ای و شبکه‌های فارسی زبان را ببینند و دانلود اینترنتی سریال‌های شبکه خانگی را به خریدشان از سوپرمارکت‌ها ترجیح دهند. چند سالی به همین روال بی‌اعتمادی و شکست تقریبا صددرصدی سریال‌های شبکه خانگی طی شد تا جرقه‌ای آمد و گرفت.

«شهرزاد» حسن فتحی نقطه عطف سریال‌هایی شد که مردم را وادار کرد دست در جیبشان کنند و برای جدال بزرگ آقا و شهرزاد و دانستن سرنوشت عشق فرهاد و شهرزاد پول خرج کنند. این اعتماد از یک احترام متقابل بیرون آمد. احترام سازندگان به مردم در قالب تعریف یک قصه درست و با چارچوب و همچنین تاریخ‌های دقیق بیرون آمدن سریال طبق آن چیزی که از قبل قول داده شده بود. «شهرزاد» حاصل یک احترام متقابل است که نتیجه‌اش را مردم و هنرمندان توامان دیدند.

در سوی دیگر این احترام باید ارزش قصه‌گویی در این سریال را هم از یاد نبرد. «شهرزاد» مثل همان نام اسطوره‌ای‌اش می‌خواهد قصه بگوید. قصه‌ای پرفراز و نشیب از دل وقایع تاریخ معاصر در ۲۸ مرداد ۳۲ و اتفاق‌هایی که به لحاظ اجتماعی و سیاسی در آن دوره رخ داد. «شهرزاد» از دل یک قصه عشقی به اجتماعی می‌پردازد که خیلی چیزها را فراموش می‌کند. فراموشی خصیصه تاریخی ماست. حسن فتحی با «شهرزاد» یک کار خوب دیگر را به نام خود رقم زد. کارگردانی که کار بد تا کنون در کارنامه‌اش نداشته است.