انقلاب آب
مجید منایی کارشناس ارشد وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی آب از مواهب طبیعی خدادادی است که با فراهم ساختن بستر حیات، تداوم زندگی همه موجودات عالم را میسر میسازد. امروزه همگان بر نقش تاثیرگذار آب در شکلدهی توسعه پایدار اذعان دارند و افزایش روز افزون جمعیت، گسترش و تنوع فعالیتهای صنعتی و کشاورزی، ارتقای سطح فرهنگ و بهداشت عمومی و گسترش صنایع در سطح کشور از عمدهترین عوامل افزایش تقاضا است که عدم توجه به برنامهریزی صحیح آن باعث وقوع بحران در کشور خواهد شد. آب یکی از بزرگترین چالشهای قرن حاضر بشریت است که میتواند به انقلاب آب منجر شود.
مجید منایی کارشناس ارشد وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی آب از مواهب طبیعی خدادادی است که با فراهم ساختن بستر حیات، تداوم زندگی همه موجودات عالم را میسر میسازد. امروزه همگان بر نقش تاثیرگذار آب در شکلدهی توسعه پایدار اذعان دارند و افزایش روز افزون جمعیت، گسترش و تنوع فعالیتهای صنعتی و کشاورزی، ارتقای سطح فرهنگ و بهداشت عمومی و گسترش صنایع در سطح کشور از عمدهترین عوامل افزایش تقاضا است که عدم توجه به برنامهریزی صحیح آن باعث وقوع بحران در کشور خواهد شد. آب یکی از بزرگترین چالشهای قرن حاضر بشریت است که میتواند به انقلاب آب منجر شود. چالش آب گپ (فاصله یا خلا) بین توان تامین و نیاز مصرف است که لاجرم در طول زمان رو به افزایش است، زیرا از یکسو منابع آب محدود و محدودتر میشود و همه ساله بخش قابل توجهی از منابع آب به علت افت کیفیت از اولویت مصرف خارج میشود که نمود بارز این امر فاضلابهای شهری و صنعتی و پسابهای کشاورزی است که در موارد زیادی این تغییر کیفیت عامل تهدیدکننده برای تغییر کیفیت منابع سالم آب نیز هست. از سوی دیگر مصارف و تقاضای آب همواره رو به فزونی است.
عدم توزیع مناسب بارندگی، کاهش بارندگیهای سالانه به نسبت میانگین بلندمدت (خشکسالی) از جمله عوامل و عوارضی است که در قانون طبیعت وجود دارد و به نسبت نیاز انسان شدت و ضعف آن نمایان میشود؛ بنابراین باید به اصل محدودیت منابع آب در عمل اعتقاد پیدا کرد و به فاکتور خشکسالی به عنوان واقعیتی که اتفاق میافتد، حدود و ثغور آن را شناسایی و برای کاهش تبعات آن برنامهریزی کرد.
بر اساس آمارهای مستند و قابل درک، منابع آب باکیفیت، به علت افزایش روند مصرف و تغییرات کیفی پس از آن همواره در حال کاهش است، با رشد جمعیت و گسترش فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی سهم سرانه آب سال به سال سیر نزولی بیشتری پیدا میکند. در حال حاضر، پتانسیل سهم سرانه آب در کشورمان حدود ۱۷۰۰ مترمکعب است. پیشبینی میشود این مقدار در سال ۲۰۲۵ میلادی به حدود ۸۱۶ مترمکعب کاهش پیدا کند. این روند خود گویای واقعیتی هشداردهنده است که فاصله بین منابع و مصارف آب روز به روز در حال افزایش و لاجرم این عدم تعادل به گسستگی و بحران در مناطق آسیبپذیر مبدل خواهد شد. ایران از جمله کشورهایی است که همواره تلاش کرده است تا محدودیتهای اثرگذار طبیعت را در بخش آب با اقدامات نوآورانه جبران کند؛ ابداع قنات، آبیاری تراوشی (کوزهای) و... از جمله تلاشهایی است که نمود و نمونه عزم مردم را برای بهرهگیری مناسب از آب نشان میدهد. با این وجود نمیتوان کتمان کرد که همپای اقدامات ایجاد ظرفیتهای استحصال، تامین و رشد فناوریهای آب، در امر تقاضا و مدیریت مصرف جلو نرفتهایم و به رغم امکانات ویژه و مهم اطلاع رسانی در کشور و دسترسی به فناوریهای خاص مدیریت مصرف هنوز شیوههای مصرف آب اسرافگرایانه است. جز در موارد محدودی هنوز آب به صورت یکبار مصرف مورد استفاده قرار میگیرد.
تغذیه سفرههای آب زیرزمینی که از اقدامات انسان آسیب دیدهاند، به مراحل اثرگذار مناسب نرسیدهاند و چالشهای سنگین تامین پایدار آب باکیفیت برای شرب شهری و روستایی، همچنان پیشرو است.
مدیریت تقاضا (مصرف) بهعنوان حلقه مکمل مدیریت تامین و توسعه منابع جدید عمدتا شیوههای صحیح مصرف، ابزارهای لازم برای استفاده بهتر و الگوهای منطقی مصرف آب را مطرح میکند. به طوری که در دهه گذشته توجه به مدیریت مصرف (تقاضا) از مساله فرعی به موضوعی محوری و پراهمیت تبدیل شده است. این امر ناشی از تحول، آگاهی و باور محافل ملی و بینالمللی به واقعیتهای زمان است. واقعیت این است که منابع طبیعی همچون آب، انرژی، خاک و گونههای زیستی واقعا محدود هستند. تولید دوباره و احیای این منابع بسیار پرهزینهتر از حفاظت آنها است. مدیریت تقاضای آب به عنوان سیاستی محوری و راهکاری اصولی در دهههای آینده اصلیترین گزینهای است که پرداختن به آن موجب فرصت دادن به منابع تجدیدشونده آب و بهرهگیری اقتصادی و درخور، از این منابع ارزشمند میشود. مدیریت تقاضا فراتر از یک راهکار بلکه مجموعهای از راهکارهایی است که امکان تسلط و تعادل را در نامعادله تامین و مصرف آب به وجود میآورد. مقوله مدیریت تقاضا مجموعهای از اقدامات نرمافزاری و سختافزاری را دربرمیگیرد. اما مدیریت تقاضا تاکنون به تناسب اهمیت آن مورد توجه قرار نگرفته است؛ بنابراین عنایت و توجه به این امر در سطح عالیه ملی در جهت پشتیبانی مالی و تمهیدات لازم در بودجههای ملی و منطقهای (استانها) امری ضروری است. برنامهریزی با افقهای زمانی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت، ضرورتی است که باید با جدیت تمام به آن پرداخته شود. راه برونرفت از مشکل کمآبی و بحران آب، مدیریت صحیح و عقلانی بر نحوه مصرف آب در بخشهای مختلف است که این مهم از طریق اقدامات فنی، قانونی، نظارتی و فرهنگی میسر است.
تحقق این مهم همکاری تمام ارگانهای مربوطه و مردم را میطلبد.پس پرداختن به مدیریت مصرف آب و بهینهسازی آن به عنوان یک اصل محوری و یک مکمل برای مدیریت تامین از اهم رویکردهای مقابله با بحران کمآبی در کشور است.
فرهنگسازی و تشویق مردم به اصلاح تاسیسات داخلی توسط افراد متخصص و نهادینه کردن ساز و کار قانونی آن و ترویج فرهنگ صرفهجویی و مصرف بهینه آب و بهرهگیری از ابزار کاهنده مصرف از جمله مواردی است که مدیریت مصرف آب را در جامعه فراگیر میکند. در این راستا تبلیغ استفاده از ابزارهای کاهنده مصرف به همراه آگاهیبخشی و آموزش همگانی میتواند در بهینهسازی مصرف آب بسیار موثر باشد. در پایان برای بهینهسازی و اصلاح الگوی مصرف آب اقدامات زیر، پیشنهاد میشود: ۱- اقدامات قانونی و کنترلی، ۲- اصلاحات ابزاری (استفاده از انواع تجهیزات و ابزارآلات کاهنده مصرف با فناوری نوین)، ۳- اصلاح تاسیسات و تجهیزات بهداشتی و ۴- اصلاحات رفتاری (فرهنگسازی).
ارسال نظر