داریوش مهاجر دبیرکل کنفدراسیون صنعت اکنون سال‌ها است که در آغاز فصل تابستان مقامات دست‌اندرکار از کمبود آب، احتمال قطع کردن یا جیره‌بندی آن سخن می‌گویند، البته یکی دو سالی است که با گزارش‌های مراجع مختلف داخلی و بین‌المللی که خشکسالی بلندمدت (حداقل ۳۰ساله) و رنج‌آوری را پیش‌بینی می‏کنند، هشدارها و ابراز نگرانی‌ها بیشتر شده، ولی در واقع هیچ اقدام عملی و حداقل بازدارنده‏ای تا به حال انجام نشده است. ایران در یک منطقه کم و بیش خشک و نیمه بیابانی قرار دارد و از همین‌رو است که پدران ما با ابداع و ایجاد روش‌های متعدد از جمله ساخت کاریز یا قنات ‏کوشیده‏اند با مشکل کم‌آبی و خشکی منطقه و کمبود منابع زیرزمینی آب مقابله کنند، اما متاسفانه در چند دهه‏ گذشته و بلکه بهتر در یک سده‏ اخیر اوضاع در مجموع هم به لحاظ منابع، هم به جهت شیوه‏های نادرست در استفاده و هم زمینه‌های فرهنگی بهره‌وری از آب بدتر شده و در دو سه دهه‏ اخیر به ویژه طی هشت سال گذشته اشتباهات مدیریتی و ندانم‌کاری‌ها، اوضاع را به مرز خطرناکی رسانده است.

روش‌های نادرست در استفاده از آب برای بخش کشاورزی از آسیب‌رسان‌ترین عوامل در این‏باره است؛ چراکه به گزارش مراجع رسمی، نزدیک ۹۰ درصد از آب مصرفی کشور در بخش کشاورزی مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این بخش هنوز کشاورزان ما همانند صدها سال پیش و با همان روش‌های سنتی و البته اسراف‌گرایانه از آب برای آبیاری مزارع و باغ‌ها بهره می‌گیرند و به عبارت روشن‌تر تلفات آب در این بخش بسیار است.

بدتر آنکه دولت‌های بر سر کار نیز تمهیداتی برای بهبود بهره‏وری آب در بخش کشاورزی نیندیشیده و به اجرا در نیاورده‌اند. از آن آسیب رسان‌تر عدم ممانعت از حفر چاه به‌صورتی مهار نشده و بدون محاسبه در روستاهای کشور است.

هم اکنون در اغلب روستاهای استان پر آب گیلان (به نسبت دیگر استان‌ها)، هر کشاورز در زمین کشاورزی و در کنار خانه‌اش دو یا سه چاه حفر کرده و از آنها بی‌حساب استفاده می‌کند. این در حالی است که چند سالی است ذخایر آب‌های زیرزمینی در کشور کم شده و حتی در منطقه‏ پر باران گیلان هم، این ذخایر به اندازه‌ای کاهش یافته که ظرف مدت کوتاهی تعدادی از چاه‌های روستاییان خشک شده و آنها مجبور به حفر چاه‌های جدید می‌شوند. این در حالی است که وزارت نیرو و به طور مشخص سازمان آب می‏تواند با لوله کشی آب در روستاها به ویژه در روستاهای بسیار نزدیک به شهرها (یعنی شهرهایی که هم اکنون از آب لوله‌کشی برخوردارند) از آسیب‌های متعددی جلوگیری کند؛ چرا که با این اقدام اولا از خشک شدن و کاهش سریع ذخایر آب‌های زیرزمینی کاسته می‌شود؛ ثانیا اگرچه با پرداخت آب بها به‌صورت حداقلی به طور ناخودآگاه کشاورز به سمت مصرف بهینه گام بر می‏دارد و از اسراف می‌پرهیزد. از اینها گذشته با چنین اقدامی حواشی مفیدی شکل می‌گیرد که از جمله آنها جلوگیری از اشاعه‏ برخی از بیماری‌های میکروبی و عفونی است.

در کنار حرکت مصرف بی‌رویه آب در بخش کشاورزی و ضرورت حرکت به سمت بهینه‌سازی مصرف آب در این بخش، باید به ضعف برنامه‌ریزی و مدیریت ایجاد و مصرف آب توسط بخش دولتی نیز اشاره کرد. نگاه نادرست و غیرکارشناسی به سدسازی‌های گسترده و خارج از چارچوب‌های علمی باعث شده که بخشی از منابع آبی کشور نابود یا تضعیف شود که بهترین نمونه‏ آن حرکت دریاچه‏ ارومیه به سمت خشک شدن است. اتفاقی که نه‌تنها باعث زوال کشاورزی در منطقه و تغییرات زیست محیطی اساسی در سطحی وسیع‌تر می‌شود، بلکه عوارض منفی این تخریب زیست محیطی با اشاعه‏ ریزنمک‌ها در سطحی بسیار گسترده (که حتی تهران را هم در بر می‌گیرد) آسیب‌های جدی به محیط زیست، سلامت و بهداشت مردم و حیات جانوران منطقه وارد می‌سازد.

در کنار همه‏ اینها، آینده‏ خشک در سه دهه پیش رو که در آن خشکی دریاچه‌های عمده چون ارومیه، هامون، بختگان و زوال رودخانه‌های متعدد در سطح کشور (همانند رودخانه‌های هیرمند و زاینده‌رود) و تضعیف رودهایی همانند سپیدرود و کارون و خشک شدن ذخایر آب‌های زیرزمینی و کاهش شدید بارندگی‌ها در سال‌های آینده و... همه و همه دست به دست هم داده در کنار نداشتن استراتژی آب، بی‌برنامگی و نبود مدیریت کارآمد باعث می‌شود که نه تنها جمعیت فعلی کشور در معرض آسیب جدی قرار بگیرد، بلکه جمعیت آتی کشور اگرچه با نرخ رشد کمتر از نرخ امروزی (حدود ۶/۱درصد) نیز در معرض خطر بی‏آبی واقع می‌شود. آن هم در شرایطی که به قول استراتژیست‌ها و اهل سیاست جنگ‌های آینده به ویژه در منطقه‏ کم‏آب و نیمه‌خشک خاورمیانه، بر سر آب به عنوان عمده‌ترین ماده‏ استراتژیک خواهد بود.

کوتاه آنکه با چنین شرایطی که به ایجاز به آن اشاره شد، علاوه بر تدوین استراتژی آب، مدیریت و برنامه‌ریزی و اجراهای سریع و دقت در تدوین و اجرای برنامه‌ها، فرهنگ‌سازی با شدت بسیار باید صورت پذیرد؛ چراکه متاسفانه اکثریت جامعه‏ ما، حتی تحصیلکرده‌ها و بعضا نخبگان نگاهی توام با اسراف به آب دارند که در اعمال عادی و روزانه‏ خود نیز آن را به اجرا در می‏آورند که این امر خود بسیار آسیب رسان است.