محمدصادق جنان‌صفت

حجم تجارت خارجی ایران در سال ۱۳۸۵ حدود ۱۱۰میلیارد دلار بوده است. از این میزان تجارت خارجی ۵۲میلیارد دلار آن را صادرات نفت، ۱۷میلیارد دلار صادرات غیرنفتی و ۴۰میلیارد دلار آن را ارزش واردات به خود اختصاص داده‌اند.

«وی‌ جیانگ‌گو»، معاون وزیر تجارت چین در دیدار با رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران گفته است، حجم تجارت ایران و چین در سال گذشته ۱۴میلیارد دلار بوده است. یک محاسبه ساده نشان می‌دهد چین به تنهایی ۱۳درصد از ارزش تجارت خارجی ایران را در اختیار داشته است. در صورتی که درآمد صادراتی نفت، صادرات غیرنفتی و واردات ایران در سال ۱۳۸۶ در سطح سال ۱۳۸۵ باقی بماند که چندان دور از ذهن نیست و اگر گفته آقای «جیانگ گو» محقق شود حجم تجارت خارجی ایران با چین در سال جدید به ۲۰میلیارد دلار خواهد رسید، آنگاه سهم چین در کل مبادلات خارجی ایران به ۱۳درصد می‌رسد. در صورتی که درآمد حاصل از صادرات نفت را از کل ارزش تجارت خارجی ایران حذف کنیم و اعداد متناظر تثبیت شده فرض شوند سهم چین در تجارت خارجی ایران بدون نفت به ۲۰درصد در سال ۱۳۸۵ و نزدیک به ۳۰درصد در سال ۱۳۸۶ خواهد رسید. این اعداد در حالی محاسبه شده است که چین از یکسو با دامپینگ و از سوی دیگر با تثبیت قیمت یوان نسبت به ارزهای معتبر، ارزش صادرات واقعی بیشتری را دارد. پرسش این است که آیا وابسته کردن ۳۰درصد از تجارت خارجی ایران به عنوان کشوری اسلامی و دینی که منادی استقلال از غرب و شرق است به کشوری مثل چین که یک کشور کمونیستی به حساب می‌آید مطلوب است؟‌

به نظر می‌رسد همان‌طور که رییس اتاق بازرگانی ایران در دیدار با مقام چینی به صورت شفاف بیان کرده است، لازم است ادامه تجارت با چین را دست کم با امتیازی گره بزنیم.

در غیر این صورت، باید جلوی این غول سرخ را گرفت.