محمدصادق جنان‌صفت

استراتژیست‌های بین‌المللی، قرن گذشته را «قرن نفت» نیز نامیده‌اند.

این استراتژیست‌ها اعتقاد دارند، انرژی حاصل از نفت و مشتقات آن در شکل دادن به ماهیت جهان نقش غیرقابل انکاری داشته است.

در نیمه دوم قرن گذشته، آرایش و توزیع قدرت در جهان به گونه‌ای بود که ایران دارای ذخایر نفت به سادگی در جرگه بازیگران سمت عرضه انرژی قرار گرفت. این اتفاق بسیار بزرگی بود که تاریخ ایران را با تحول شگرفی مواجه کرد. در نیم قرن گذشته ایران نزدیک به ۱۰۰۰میلیارد دلار درآمد از صادرات نفت به دست آورده است. استراتژیست‌های انرژی، قرن حاضر را «قرن گاز» می‌دانند و معتقدند کشورهای دارای ذخایر گاز در جهان می‌توانند در صورت فضای مناسب جهانی همان نقش را ایفا کنند و در زمره بازیگران سمت عرضه گاز درآیند.

ایران دارای دومین ذخایر گاز جهان پس از روسیه است و در شرایط دشواری قرار دارد.

به این معنی که با سمت بازیگران سمت تقاضای فوری (اتحادیه اروپا- چین- کره جنوبی- هند و...) سازگاری و هماهنگی کامل ندارد و در سمت عرضه نیز آن شرایط نیمه دوم قرن گذشته وجود ندارد.

آیا ایران در این وضعیت می‌تواند امیدوار باشد جزو بازیگران استراتژیک سمت عرضه گاز باشد؟ به نظر می‌رسد مدیران ارشد مرتبط با سیاست‌های کلان اقتصادی باید به ژرفا و دامنه استراتژیک غنی گاز توجه داشته باشند و به جای مجادله درونی درباره ماهیت جزئیات یک قرارداد ناتمام قطعی و هدر دادن نیروهای موجود کشور در این مسیر به مسائل بزرگ‌تر بیندیشند.ایران با داشتن ذخایر غنی گاز و استقرار در یک منطقه نسبتا استراتژیک باید به استراتژی بلندمدت فکر کند.

در هیچ بازاری نیست که فروشنده یک کالا با مصرف‌کنندگان قهر باشد و با رقیب خود دوستی کند. دنیای امروز با نیمه دوم قرن بیستم به لحاظ شکل و ماهیت توزیع قدرت در جهان تفاوت‌های عمده‌ای دارد و نادیده گرفتن این مناسبات جهانی توسط هر بازیگر گاز می‌تواند آن بازیگر را به عقب صحنه هدایت کند و نقش اول را به رقیب او بدهد.

سیاست‌ورزی داخلی و مناسبات درون‌مرزهای ملی نباید به این مساله خدشه وارد کند.