محمدصادق جنان صفت

درآمد دولت از فروش نفت در سال طلایی ۱۳۸۵ معادل ۵۱میلیارد دلار گزارش شده است. این درآمد ارزی با توجه به این که وزیر اقتصاد معتقد است فقط ۷درصد تولید ناخالص داخلی را مالیات تشکیل می‌دهد بیشترین رقم را برای دولت فراهم می‌کند تا هزینه‌های خود را پوشش دهد. در صورتی که کل کارمندان دولت و نیروهای مسلح و نیروهای نظامی را ۴میلیون نفر محاسبه و فرض کنیم که هزینه متوسط هر کارمند و حقوق‌بگیر کشوری و لشکری در یک سال با همه پرداخت‌ها مثل بیمه، پاداش، اضافه کاری و ... رقمی معادل ۵میلیون تومان در سال باشد دولت سالانه باید ۲۰۰۰۰میلیارد تومان فقط برای دستمزد کارمندان کنار بگذارد که با فرض هر دلار ۹۰۰ تومانی معادل ۲۲میلیارد دلار می‌شود.

بخشی از این درآمد به هزینه‌های دفاعی اختصاص می‌یابد و دولت باید هزینه‌های آموزش، بهداشت عمومی، امنیت اجتماعی و ... را نیز بپردازد.

واقعیت این است که از کل درآمد ارزی، رقم فوق‌العاده‌ای برای سرمایه‌گذاری باقی نمی‌ماند.

بنابراین نیاز به سرمایه‌های بین‌المللی یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است. این نیاز به ویژه در بخش نفت، گاز و پتروشیمی به شدت احساس می‌شود و دولت نیز به اهمیت آن پی برده است. به همین دلیل است که سعی می‌شود پای شرکت‌های نفتی دارای سرمایه و تکنولوژی به ایران باز شود شرکت‌های نفتی دو دسته‌اند: غول‌هایی که تکنولوژی، سرمایه، مهارت و ارتباطات بین‌المللی دارند و دسته دیگر را شرکت‌های درجه دوم و به پایین تشکیل می‌دهند.

تجربه نشان داده است که حضور غول‌های نفتی در کشورهای صاحب نفت گاز از ابعاد زاویه‌های گوناگون کارآمدتر از شرکت‌های درجه دوم و به پایین است.

ایران در فقدان حضور نیرومند غول‌های نفتی و شرکت‌های بزرگ تامین سرمایه ناگزیر است که به شرکت‌های درجه دوم و به پایین روی آورد. تازه‌ترین خبر این است که پتروپارس ایران با یک شرکت اتریشی و یک شرکت ترکیه‌ای می‌خواهند یک کنسرسیوم نفت و گاز تاسیس کنند.

مبارک باشد.در این شرایط شاید همین گام کوچک نیز پیشرفت به حساب آید. اما واقعیت این است که این شرکت‌ها از یک سو استعداد بیشتری برای ارعاب دارند و از طرف دیگر برای انجام فعالیت‌ها به غول‌های نفتی وابسته‌اند.

در شرایط عادی به ویژه در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی همکاری با غول‌ها دلپذیرتر است و به نتیجه مطلوب می‌رسد.