فریدون رحیمی

وزارت صنایع و معادن اخیرا گزارشی از میزان «جوازهای تاسیس» و «پروانه‌های بهره‌برداری» صنعتی کشور طی یکسال اخیر منتشر کرده است. در این گزارش همچون گزارش‌های منتشره در سال‌های قبل با فاصله بسیار این دو شاخص روبه‌روایم. چنانکه در گزارش عملکرد یکسال اخیر می‌خوانیم که در فاصله فجر ۱۳۸۴ تا فجر سال‌جاری بیش از ۵۴هزار جواز تاسیس با سرمایه‌گذاری حدود ۱۲۷هزار میلیارد تومان و اشتغال حدود یک‌میلیون و پانصد هزار نفر صادر شده است. در همین گزارش تعداد پروانه‌های بهره‌برداری صادره حدود ۶۷۰۰فقره با سرمایه حدود ۷۵۰۰میلیارد تومان و اشتغال حدود یکصد و سی‌هزار نفر ذکر شده است. ۱ - اعداد فوق اعدادی اعجاب‌انگیز و بسیار عظیم است. چنانکه سرمایه‌گذاری پیش‌‌‌بینی شده در جوازهای تاسیس یعنی ۱۲۷هزار میلیارد تومان معادل کل محصول ناخالص داخلی کشور در سال ۱۳۸۳ و حدود ۱۸هزار میلیارد تومان بیش از محصول ناخالص داخلی کشور در سال ۱۳۸۲ است.

سایر اعداد نیز چنین است. چنانکه پیش‌بینی اشتغال یک و نیم میلیون نفر در جوازهای تاسیس فراتر از عملکرد یک دهه اخیر صنعت و معدن کشور و بیش از سه برابر اشتغال ایجاد شده طی سه سال اخیر در کل بخش‌های اقتصادی است.

۲ - اعداد فوق اما هم بشارت‌دهنده و هم هشدار‌دهنده است. بشارت دهنده از آن رو که بیانگر انگیزه و گرایش غالب جامعه ایرانی برای حضور و مشارکت در فعالیت‌های مولد و توسعه صنعتی است. امری که شاید بسیاری برخلاف آن اندیشیده و جامعه ایرانی را نه مستعد کار و تولید بلکه مشتاق کارهای کاذب و غیرمولد تصویر و تصور نموده‌اند. اعداد فوق اما بیم‌دهنده است چرا که وظیفه‌ سخت و سنگینی بر دوش مسوولان و برنامه‌ریزان کشور می‌نهند. چرا که شکافی عظیم بین انگیزه و شور اشتیاق کار مولد با واقعی و بالفعل شدن این انگیزه‌ها وجود دارد. چنانکه در اعداد فوق نیز قابل ملاحظه است تنها حدود یک شانزدهم یعنی کمتر از ۷درصد جوازهای تاسیس صادره منجر به بهره‌برداری شده است و میزان اشتغال ایجاد شده نیز کمتر از ده‌درصد میزان پیش‌‌بینی شده است.

این فاصله بزرگ به واقع فاصله‌ای است که بین «خواست» و «واقعیت» وجود دارد. فاصله‌ای که می‌بایست با برنام دقیق و منسجم برآمده از مبانی تئوریک مشخص و علمی و کار و تلاش آگاهانه و هدفمند جامعه در یک دوره زمانی مشخص پر شود.

وظیفه فوق، شاخص خوبی برای سنجش میزان موفقیت دولت‌ها در کلیت فعالیت‌هایشان در طی سال‌های گذشته و آینده است. چرا که توسعه صنعتی نه فقط توسعه یک زیرمجموعه از بخش‌های گوناگون اقتصادی بلکه بیانگر مرحله‌ای از توسعه اقتصادی است. توسعه‌ای که فاصله «خواست» و «واقعیت» را بسیار کوتاه کرده و در نهایت بر هم منطبق می‌‌کند.