علی غفوری

در خبرها آمده بود که امارات متحده عربی در نظر دارد ظرف ۱۰ سال آینده، ۱۰درصد تولید آلومینیوم دنیا را خود به تنهایی تولید کند و مبدل به قدرت اول آلومینیوم جهان شود. شاید این نکته برای بسیاری از کارشناسان دور از ذهن باشد که چگونه امارات متحده عربی قصد دارد با جمعیت و وسعت اندک خود وارد بازی بزرگی شود که بازیگران آن از بد حادثه (برای امارات) ۵ قدرت اصلی اقتصادی جهان با وسعت و بعضا جمعیت زیاد هستند. در حال حاضر از حدود ۳۲میلیون تن تولید آلومینیوم جهان، ۵ کشور چین، روسیه، کانادا، آمریکا و استرالیا ۶۰درصد تولید را در اختیار دارند. طبیعتا این کشورها به سادگی، اجازه نخواهند داد تا جایگاهشان در تولید این ماده پرارزش جهانی به خطر بیافتد. آلومینیوم در حال حاضر به دلایل مختلف از جمله سبکی، مقاومت، تغییرات در نوع مصارف خانگی و شهری در جهان و عواملی از این دست تبدیل به کالایی پرمصرف شده به طوری که گمان می‌رود در بین فلزات اساسی بیشترین رشد مصرف را در دهه‌های آینده به خود اختصاص دهد.

اما از آن طرف تجربه‌ نشان داده سرمایه‌گذاری‌های انجام شده در امارات متحده و به ویژه در دبی همیشه با تدبیر همراه بوده و پشت تصمیمات مذکور، افراد و سرمایه‌گذارانی قرار دارند که الزاما عرب نیز نیستند. پس نگاه امارات متحده به چیست؟ اینجا ذکر یک نکته نیز ضروری است و آن اینکه امارات متحده در حال حاضر با تولید حدود ۸۵۰هزار تن آلومینیوم (حدود ۳برابر ایران) یکی از ۱۰ قدرت اول آلومینیوم دنیا است و بحرین دیگر شیخ نشین خلیج‌فارس نیز به سرعت پا به پای این کشور، در حال توسعه طرح‌های خود است. پس باید گفت که شعار تولیدکنندگان دبی چندان هم اغراق‌آمیز نیست و آنها ثابت کرده‌اند می‌توان راه طولانی بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در نیم‌قرن اخیر را ۱۰ ساله پیمود.

به نظر می‌رسد آنچه که سبب شده امارات متحده بحرین (و حتی اخیرا قطر که تولیدکنندگان آلمانی برای تولید آلومینیوم حرکت جدیدی را در این کشور برای دستیابی به ظرفیت نیم‌میلیون تنی آغاز کرده‌اند) یک محاسبه جدید است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که در بخش آلومینیوم نیز به مانند فولاد اتفاقات جدیدی در حال رخ دادن است و‌ آنچه سبب شد تا تولید فولاد در آمریکا و اروپا غیر اقتصادی شده و به سمت آسیا میل پیدا کند در آلومینیوم نیز در حال روی دادن است.

انرژی ارزان و نزدیکی به آب‌های آزاد سبب شده تا سرمایه‌گذاران سودجو و البته بسیار هوشمند غربی و عرب بدانند که قلب تولید آلومینیوم دنیا باید آرام‌آرام به سمت آسیا به ویژه آسیای غربی منتقل شود. بررسی‌ها نشان می‌دهد که کانادا و آمریکا به دلیل کمبود انرژی و گرانی آن به تدریج مجبور به کاهش از تولید هستند و این در حالی است که مصرف بالای آلومینیوم در چین نیز شاید به این کشور اجازه صادرات را در سال‌های آینده ندهد.

اینجا است که کشورهای واقع در غرب آسیا قادرند نه تنها مصرف آسیای مرکزی و غرب را تامین کنند، بلکه به تدریج نیاز اروپا را نیز برطرف کنند.

در این بین ایران نیز می‌تواند از این فرصت استثنایی بهره ببرد. متاسفانه کشور ما به دلایل متعدد در ۳۵سال اخیر نتوانسته است شاهد جهش در تولید آلومینیوم باشد و اگرچه موفق شده تولیدات اندک ۱۰ تا ۲۰هزار تنی دهه ۵۰ را به بیش از ۱۰۰هزار تن در اواخر دهه۷۰ و ۲۱۹ هزار تن در سال گذشته برساند، اما این رقم فاصله بسیاری با رقبای پرقدرت جهانی ما دارد.

البته به نظر می‌رسد اعلام برنامه جدید سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی مبنی بر دستیابی به ظرفیت تولید ۶۵۰هزار تن در سال ۸۸، به نوعی جبران این عقب‌ماندگی تاریخی و استفاده از فرصت استثنایی تبدیل شدن به قدرت آلومینیوم باشد.

اگرچه نباید از یاد برد که در چنین مواردی آنچه اهمیت دارد «سرعت» است و نباید کوچک‌ترین تعللی در اجرای پروژه‌ها رخ دهد، در غیر این‌صورت به سادگی مقهور قدرت سرمایه‌گذاری غرب از یکسو و دقت و سرعت عمل چینی‌ها از سوی دیگر خواهیم شد.

مزیت ایران نیز در این حرکت می‌تواند برخورداری از انرژی فراوان و ارزان باشد، مضافا اینکه ایران به مانند بحرین، قطر و دبی برای دستیابی به دریای آزاد محدود به نقاط مشخص و نقطه‌ای نیست بلکه کشور ما به تنهایی ۲برابر کلیه کشورهای کویت، قطر، بحرین، عمان و امارات متحده از سواحل (دریای عمان و خلیج‌فارس) برخوردار است.

همچنین ایران با ۳۵سال سابقه در بخش تولید آلومینیوم به تجارب با ارزشی در بخش پیمانکاری، اجرا و تولید دست یافته است که می‌تواند به عنوان یک مزیت اصلی مورد استفاده قرار گیرد.

با توجه به این نکات، بی‌مناسبت نیست که نام این وضعیت را فرصت استثنایی بگذاریم و مجددا تاکید کنیم که در نزدیکی سواحل جنوبی ما عده‌ای در حال سرمایه‌گذاری هستند تا ظرفیت عظیم ۶/۱میلیون تنی تولید آلومینیوم خود را به ۴ تا ۶میلیون تن افزایش دهند.