یاد
به یاد اقتصاددان بزرگ و بی ادعای کرمانی
منوچهر آگاه در سال ۱۳۰۹ در رفسنجان متولد شد. والدش مرحوم غلامرضا آگاه را که یزدی الاصل بود، پدر صنعت نوین پسته ایران میدانند. مرحوم غلامرضا محل مشورت داور در توسعه صادرات بود. احداث باغات وسیع پسته رفسنجان را با جذب سرمایه یزدیها، باب کرد.
محسن جلال پور *
منوچهر آگاه در سال ۱۳۰۹ در رفسنجان متولد شد. والدش مرحوم غلامرضا آگاه را که یزدی الاصل بود، پدر صنعت نوین پسته ایران میدانند. مرحوم غلامرضا محل مشورت داور در توسعه صادرات بود. احداث باغات وسیع پسته رفسنجان را با جذب سرمایه یزدیها، باب کرد. در جنگ جهانی دوم، همزمان با گسترش تولید محلی و نیاز به بازار، مغز پسته را به نام «جیره کوماندو»، همزمان به ارتشهای متفقین و آلمان معرفی کرد. در سفر نیل آرمسترانگ به ایران پسته ایران را به او هدیه داد و آن یادداشت تاریخی در مدح پسته ایرانی را از او گرفت. در توسعه صادرات به آمریکا کوشید و صدور منظم پسته در حجم تجاری به نیویورک را پایه گذاری کرد. در طرح پرخرج و متهورانه پیوند و تبدیل درختان وحشی بنه فارس به درخت پسته مثمر، آنقدر پا فشرد و در قبال سنگ اندازی دولت پهلوی ایستاد که تا مرز ورشکستگی رفت. بعدها وزن موثر پدر را، مرحوم ایرج و آقا مهدی در دنیای پسته تداوم دادند. نقش ایرج در توسعه بازار اروپایی پسته و نقش مهدی در ابداع روش تولید صنعتی مغز کال و بازارسازی برای این محصول و همچنین حضور موثرش در معماری «انجمن پسته ایران» فراموش شدنی نیست. شخصیت قوی پدری کارآفرین، بلند نظر و پردل چون مرحوم غلامرضا در کنار حضور موثر و آدم ساز مادری عمیق، آرام و مانوس با فرهنگ ایرانی، فرزندانی پدید آورد که هریک در محیط فعالیت خود قابل بررسی و مطالعه اند.
اما منوچهر به کسب و کار خانوادگی نپرداخت. تحصیلات ابتدایى را در کرمان و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان البرز تهران به اتمام رسانید. وی شاگرد مورد علاقه مرحوم دکتر مجتهدی، اسطوره آموزش ایران بود. در امتحانات دیپلم علمى، شاگرداول کشور شد. براى ادامه تحصیل، با اتکا به حمایت مالی خانواده عازم انگلستان گردید. از دانشگاه کمبریج لیسانس و فوق لیسانس دریافت کرد. هنگام تحصیل در کمبریج، رییس انجمن مسلمانان دانشگاه مزبور بود که دانشجویانی از ملل مختلف مسلمان را گرد هم میآورد. دوره دکتراى اقتصاد خود را در دانشگاه آکسفورد به اتمام رسانید و آنجا هم ریاست مجمع شرقیان دانشگاه را برعهده داشت. جوان مودب و مطلع ایرانی همه جا میدرخشید.
درسال ١٣٣٨ به ایران باز گشت و رییس اداره بررسیهاى اقتصادی بانک ملى شد. با تشکیل بانک مرکزى وى به آنجا رفت و اداره بررسیهاى بانک مرکزى را به قابل اعتمادترین نهاد اقتصادى ایران تبدیل کرد. تهیه شاخصهاى مختلف تولید ناخالص داخلى وشاخص تورم به صورت علمى از دستاوردهاى این دوره بود.همزمان در دانشکدههاى مختلف به تدریس پول، بانکدارى و اقتصاد مشغول و مطالعات، تالیفات و مقالات مختلفى انتشار داد. وى در سالهاى ١٣٤٤ تا ١٣٤٧ درسمت کارشناس اقتصادى بانک جهانى در واشنگتن، مسوولیت نظارت ومشاورت اقتصادى در کشورهاى آفریقایی و آمریکاى لاتین را به عهده داشت. سپس معاونت بانک مرکزی را عهدهدار شد. در بنگاههای اقتصادی دولت، همه جا منشا تغییر و نوزایی بود.
به معاونت وزارت امور اقتصادى و دارایى منصوب شد. سپس سابقه وزارت مشاور و ریاست سازمان برنامه را نیز به کارنامه حرفهایاش افزود؛ اما آگاه در کنار این مشاغل مهم اقتصادی، هیچ گاه از تدریس، که آن را دوست داشت و مهم میانگاشت، دست نکشید. نسل جوان ایرانی، برای منوچهر اشتغال فکری مهمی بود که هیچ گاه فرو نگذاشت. گوشههایی از مقاله «برای آینده بهتر» را که در سال ۱۳۳۹ در مجله آینده نگاشت، عینا نقل میکنم. مطالب هنوز زنده است. دکتر جوان و رییس سابق انجمن مسلمانان دانشگاه کمبریج، که تازه از فرنگ برگشته، تلاش میکند نسخهای فرا راه جوان ایرانی نهد. مینویسد:
«هدف ما باید این باشد که ببینیم در شرایط ایران چگونه میتوان مسیر فرهنگی کشور را طوری راهنمایی کرد تا جوانان ما صاحب خصایلی شوند که حداکثر استفاده از منابع خدادادی شده و مملکت با نهایت سرعت ترقی کرده و زندگانی ملت در جاده رفاه و سعادت پیشرفت کند....از دیگر خصایلی که باید تشویق شود انصاف و ارفاق و عدم تبعیض است.
در ممالکی مثل ایران طبقه تحصیلکرده و روشنفکر محدود است و قدرت دولت بسیار زیاد؛ بنابراین حمایت دولت ارزش مادی و معنوی فوقالعاده دارد و احتمال آن دارد که آنها که باصطلاح با جریان شنا کنند بسیار منتفع شوند؛ و شناگران مخالف جریان به شدت تنبیه گردند.
خطری که باید از آن اجتناب شود آن است که چنین وضعی پایه اخلاقی جوانان را سست و متزلزل خواهد کرد، ارزش پاکی، ایمان و صراحت را کم خواهد کرد، تملق و چاپلوسی و فرصتطلبی را قسمتی از اخلاق ما خواهد کرد...... یک مستشرق مشهور یک وقت گفته بود که اگر ایرانیها یکصدم آنچه میگویند عمل میکردند آن وقت ایران بهترین در جهان میشد. نه تنها ما باید کمتر داد سخن دهیم و بیشتر عمل کنیم، بلکه نوع تفکر ما نیز باید تغییر یابد. ما هنوز عادت داریم هریک خود را عالم در جمیع امور بدانیم و در رشتههایی که هیچ اطلاع علمی نداریم اظهارنظر محکم و قطعی کنیم. باید به نسل جوان تعلیم داده شود که فکر و عملش را بر مبنای تحقیق و مطالعه و شاهد و دلیل قرار دهد....»
کتاب زندگی منوچهر آگاه، این فرزند کرمان، در شهریور ۱۳۹۱ بسته شد. قصه اش شبیه افسانههای کویر سرشار بود از تلاش، تفکر، غم، سرور، بیم، امید، پیروزی و شکست... حکایت زندگی اقتصاددانی که تلاش کرد در دهههایی متلاطم و توفانی از تاریخ این کهن بوم، به میهنش خدمت کند. مردی که شاگردان، سازمانهای ملی و آثاری درخور، بهجای گذاشت. روحش شاد!
*نایب رییس اتاق ایران، رییس اتاق کرمان
ارسال نظر