فرید قدیری

رسانه ملی چند هفته‌ای است شب‌ها سریالی با عنوان «پول کثیف» را از شبکه سوم سیما روی آنتن می‌برد. در این سریال تولیدکننده‌ای حضور دارد که دخل و خرج کارخانه‌اش با هم نمی‌خواند اما یک تاجر قدرتمند، بانفوذ و زرنگ به کمکش می‌آید و کل بدهی‌های این تولیدکننده ورشکسته را پرداخت می‌کند. تولیدکننده که به نوعی مدیون تاجر بزرگ شده مجبور می‌شود به جای پرداخت بدهی‌های خود توسط تاجر، او را به همان انداره شریک کارخانه بکند. این شراکت باعث می‌شود فرصتی برای تاجر بانفوذ فراهم شود تا بتواند به اسم کارخانه تولید پوشاک اقدام به واردات پارچه‌های خارجی در مقیاس کلان کند. آن تاجر بعد از چند روز، تولیدکننده را (که به یمن ورود به تجارت پارچه وضع مالی‌اش رو به راه شده) برای واردات ۱۳۰۰ تن شکر آماده می‌کند. سوداگر بزرگ به تولیدکننده می‌گوید، ورود این مقدار شکر دست‌کم ۳۵۰میلیون تومان سود دارد. داستان سریال «پول‌کثیف» تا چه حد شبیه به داستان تولید در ایران است؟ چند درصد از تولیدکنندگان، به ویژه در رشته‌هایی از صنعت که مشکلات در آنها زیادتر از مابقی است تاجر هستند؟ آیا واژه «سلطان شکر» که چندی پیش در روزنامه‌ها از آن سخن گفته شد و واردات انبوه شکر را به وی نسبت داده بودند، احوال همین تاجر بزرگ و با‌نفوذ سریال «پول‌کثیف» است که با فریب یک تولیدکننده ورشکسته سعی دارد از محل کارخانه برای انبار انواع کالا (قاچاق) استفاده کند؟

چرا تولیدکننده‌ای که تا دیروز کارآفرین محسوب می‌شده و ثروت تولید می‌کرده مجبور می‌شود برای رهایی از ورشکستگی تن به واردات محصولی دهد که از طریق قاچاق وارد می‌شود؟ داستان سریال تلویزیونی «پول کثیف» را نمی‌توان انکار کرد. رسانه ملی از سر تفنن چنین موضوعی را برای نمایش انتخاب نکرده است. باید پرسید فضای تولید به چه سمتی رهنمون شده که تولیدکننده دیروز را وارد باند‌های مافیایی اقتصادی کرده است. تولید در کشور نیازمند حمایت‌های بیشتری است تا چنین داستان‌هایی هرگز رنگ واقعیت نگیرند. این حمایت باید از سوی همه نهادها و بویژه خود مردم صورت گیرد. باید مصرف کالای داخلی به جای کالای خارجی به فرهنگ عمومی تبدیل شود.