محمدصادق جنان‌صفت

براساس مطالعات انجام شده جهانی و رویدادهای چند سال گذشته آشکار شده است که مصرف انرژی حاصل از گاز مایع و فرآورده‌های آن طرفداران جدی در کشورهای مصرف‌کننده نفت دارد. در چند سال اخیر سرمایه‌گذاری در این صنعت روند فزآینده‌ای را تجربه کرده و کشورهایی مثل روسیه و قطر با جدیت درصدد توسعه صادرات و نهادینه‌کردن نقش خود به عنوان صادرکننده گاز هستند. ایران نیز به لحاظ داشتن ذخایر گاز می‌تواند یکی از بازیگران اصلی در بازار جهانی گاز باشد. در سال‌های گذشته در همین مسیر حرکت‌‌هایی شروع شده و اکنون نیز ادامه دارد. تلاش برای صادرات گاز به هند، برنامه‌ریزی و مذاکره برای صادرات گاز به اروپا که در روزهای گذشته انجام شد، فروش و صادرات گاز به ترکیه و... در بستر این تفکر انجام شده است که ایران باید یکی از بازیگران بازار جهانی گاز باشد. اما آنچه مشاهده می‌شودبه نتیجه نرسیدن مذاکرات و تفاهم نامه‌ها است.

آخرین خبر نه چندان خوش در زمینه ناکامی نسبی ایران برای صادرات گاز را خبرگزاری ایسنا داده است که براساس آن امارات متحده عربی برای تامین گاز موردنیازش قطر را جایگزین ایران کرده است.

اختلاف با امارات متحده عربی بر سر قیمت صادرات گاز بوده و هست که در مورد خط لوله انتقال گاز به هند نیز این وضعیت مشاهده می‌شود.

چرا ایران در زمینه توافق قیمتی برای صادرات گاز خود با کامیابی مواجه نمی‌شود؟ آیا خریداران و مشتریان گاز ایران اعداد و ارقام غیرمنطقی برای خرید ارائه می‌کنند؟ اگر پاسخ مثبت است، می‌توان پرسید چرا آنها توقع دارند که ایران گاز خود را ارزان‌تر از قیمت جهانی به آنها بفروشد؟ آیا نوپابودن صادرات گاز موجب شده است الگوی کارآمدی برای تعیین قیمت گاز وجود نداشته باشد؟ یک فرض دیگر این است که ایران نیروی ورزیده و کارشناس در این زمینه ندارد تا با آشنایی به بازار گاز و مبانی اقتصادی آن و تحلیل موقعیت‌های فعلی و آتی بتواند چانه‌زنی را به گونه‌ای سامان دهد که چانه‌زنی به قطع مذاکرات و از دور خارج شدن ایران منجر نشود؟

چه باید کرد که ایران دست کم در مذاکرات ناکام نشود؟ اگر به این نتیجه رسیده‌ایم که صادرات گاز یک ضرورت است،‌ چرا اسباب و لوازم آن فراهم نمی‌شود؟