دیدگاه
دانوب آبی، دانوب سرخ
رودخانه دانوب، دومین رود طولانی و قابل کشتیرانی اروپا که روزگاری الهامبخش اشتراوس، موسیقیدان بزرگ در ساخت سمفونی معروف دانوب آبی بود، چند روزی است که با سرازیر شدن پسماندهای به شدت سمی یک کارخانه آلومینیومسازی در مجارستان به «دانوب سرخ» تبدیل شده است.
غلامرضا کیامهر
رودخانه دانوب، دومین رود طولانی و قابل کشتیرانی اروپا که روزگاری الهامبخش اشتراوس، موسیقیدان بزرگ در ساخت سمفونی معروف دانوب آبی بود، چند روزی است که با سرازیر شدن پسماندهای به شدت سمی یک کارخانه آلومینیومسازی در مجارستان به «دانوب سرخ» تبدیل شده است. علت ورود لجن و پسماندهای کارخانه آلومینیومسازی به دانوب آبی شکسته شدن دیواره انبار پسماندهای کارخانه اعلام شده است. یعنی واقعهای که طی چند دهه اخیر مشابه آن در گوشه و کنار جهان اتفاق افتاده و هر بار محیطزیست و طبیعت سیاره زمین را یک گام به نابودی نزدیکتر کرده است. از وقوع انفجار در کارخانه تولید مواد شیمیایی بوپال هند متعلق به یک شرکت آمریکایی در همان دهه ۱۹۸۰ که هزاران کشته و معلول به جای گذاشت تا انفجار نیروگاه هستهای چرنوبیل اوکراین در همان دهه که مواد رادیواکتیو آن موجبات مرگ دلخراش صدها نفر بر اثر آلودگی شدید آب و خاک و هوای منطقه وسیعی از شرق اروپا و جنوب منطقه قفقاز را فراهم ساخت و بعد از گذشت بیش از دو دهه پیامدهای مرگبار آن همچنان قربانی میگیرد تا فاجعه زیستمحیطی انفجار لوله چاه نفت متعلق به شرکت انگلیسی (BP) در خلیج مکزیک و سواحل آمریکا تا تازهترین این قبیل فاجعههای زیستمحیطی؛ یعنی سرازیر شدن پسماندهای سمی کارخانه آلومینیوم سازی مجاری به آب رودخانه دانوب، همگی حاوی این پیام است که انسان در مسیر صنعتی شدن، از شدت آزمندی، تمامی مظاهر طبیعت و محیط زیست را قربانی مطامع خود کرده است. چون هیچکس نمیتواند مدعی شود که این همه فجایع زیست محیطی دهههای اخیر غیرقابل پیشگیری بوده است. چرا راه دور برویم. در همین کشور خودمان نمونههای بسیاری از جفای صنایع در حق رودخانهها، جنگلها و اراضی کشاورزی و دیگر مظاهر محیط زیست را شاهد هستیم که سرجمع تاثیرات مخرب آنها برای محیط زیست کشور ما دست کمی از فجایع زیستمحیطی خلیج مکزیک و بوپال هند و رودخانه دانوب ندارد. تنها تفاوت کار در این است که آنها ابعاد و علل و اسباب این قبیل حوادث را بدون ملاحظه فاش و برملا میکنند و مسببان آنها را هم به دست قانون میسپارند، اما ما مصلحت اندیشانه عادت به کتمان و سرپوش نهادن بر فجایع زیستمحیطی به وجود آمده از ناحیه واحدهای صنعتی خود داریم.
ماجرای چند سال پیش آلودگیهای زیستمحیطی شهرک صنعتی دو راهی سلفچگان و بلایی که در همین چند سال اخیر پالایشگاه نفت تهران بر سر مزارع کشاورزی و سفرههای آب زیرزمینی دهها روستای اطراف پالایشگاه آورد و در نهایت کسی هم به خاطر آنها مقصر شناخته نشد، تنها مشتی از خروار بلاهایی است که ما هم یا به دلیل سهلانگاری یا برای تسریع در مسیر صنعتی شدن بر سر محیط زیست خود میآوریم. بلاهایی که بهای سنگین آن را نسلهای آینده ما به صورتهای گوناگون باید بپردازند.گرچه فرصت زیادی برای جبران مافات باقی نمانده است، اما اگر از فاجعه زیستمحیطی دانوب آبی و خلیج مکزیک و امثال آنها کمی عبرت بگیریم شاید بتوانیم مسیر درستتری را برای صنعتی شدن انتخاب کنیم. یادمان باشد که بدون صنعت امکان ادامه زندگی وجود دارد. اما بدون وجود آب و خاک و هوا و محیط زیست سالم چیزی به نام زندگی معنا و مفهوم نخواهد داشت و به قول حافظ «نه از تاکنشان خواهد ماند و نه از تاکنشان»
ارسال نظر