یادداشت روز
تهدید غربی
تحرکات همسایه غربی فقط معطوف به ۸ سال جنگ تحمیلی بدون پرداخت خسارت علیه ایران نیست. بعد از حمله آمریکا به عراق، روند سرمایهگذاریهای مادی و معنوی ایران در این کشور شتاب گرفته است.
محسن ایلچی
تحرکات همسایه غربی فقط معطوف به ۸ سال جنگ تحمیلی بدون پرداخت خسارت علیه ایران نیست. بعد از حمله آمریکا به عراق، روند سرمایهگذاریهای مادی و معنوی ایران در این کشور شتاب گرفته است. افزون بر سرمایهگذاری روی بازسازی اماکن و رونق بخش توریست کشور همسایه، تهران تاکنون قراردادهای متعددی در حوزه انرژی از جمله صادرات برق و گازوئیل و... با این کشور منعقد کرده است. از سوی دیگر، تهران برای جلوگیری از تجربه تلخ باخت در بازار نوظهور کشورهای مستقل مشترکالمنافع و پر کردن خلأ قدرت اقتصادی در عراق، حجم صادرات غیرنفتی خود با این کشور را به بیش از ۵/۲میلیارد دلار رسانده است.به نظر میرسد از بعد راهبردی، تهران تلاش میکند ضمن بهرهگیری از ظرفیتهای اقتصادی بازار عراق، میزان وابستگی یا همبستگی سیاسی این کشور به خود را تقویت کند.اما در ورای این روند، تحولات خاموش، اما پردامنهای در اقتصاد عراق، کشوری با حدود ۳۰ میلیون نفر جمعیت در حال وقوع است که از بعد هزینههای اقتصادی، دامنه تشعشات بلندمدت آن، شاید کمتر از هزینههای جنگ تحمیلی نباشد. تحولاتی که نشان میدهد با تمام تلاشها و تقلاهای ایران برای پرسازی خلأ قدرت اقتصادی در عراق انجام داده است، اولا، سهم ایران بسیار کمتر از منافع متحدینی است که این کشور را فتح کردهاند و ثانیا، در بلند مدت، به یک تهدید پایدار برای ایران و سایر کشورهای صادرکننده نفت مبدل خواهد شد.
وقتی «آلن گرین اسپن»، رییس کل سابق بانک مرکزی آمریکا در کتاب «دوران تلاطم» هدف اصلی ازحمله آمریکا و متحدین به این کشور را «نفت عراق» عنوان کرد، بسیاری از نخبگان خاورمیانه به ویژه در کشورهای نفتی، آن را توهمات مرسوم عصر استعمار توصیف کردهاند، اما اینک که نزدیک بیش از سه سال از مرگ صدام میگذرد، بسیاری از شرکتهای آمریکایی واروپایی نظیر اکسون موبیل، انی، شل، لوک اویل، بیپی، اکسون و حتی شرکتهای چینی وارد حوزههای این کشور شدهاند. به گفته مقامات نفتی ایران، این کشور از سال ۲۰۰۷ تاکنون ۷۰ بلوک اکتشافی و ۶۵ میدان نفتی را مناقصه گذاشته است و در برخی، عملیات توسعه میادین را آغاز کردهاند.دقیقا میزان سرمایهگذاری، شرکتهای نفتی خارجی در این کشور مشخص نیست، اما این کشور در اولین فاز برنامه توسعه ، بهرهبرداری از میادین رمیله، زبیر و قرنه غربی را در اولویت قرار داده است که ظرفیت تولید این کشور را تا ۴ سال آینده به ۶ میلیون بشکه در روز میرساند. همسایه غربی تصمیم دارد حجم تولید خود را تا ۶ سال آینده به سطح ۱۲ میلیون بشکه در روز برساند؛ یعنی چیزی برابر با حجم تولید کنونی عربستان به عنوان اولین تولیدکننده نفت در جهان و اوپک است. هماکنون تولید عراق حدود ۵/۲ میلیون بشکه در روز است. البته وزیر نفت ایران ،آمار اعلامی را اغراقآمیز میداند. اما چه آمار اعلامیآغشته به «اطلاعات دام» باشد و چه نباشد، اصل مساله که ضرورت بهرهبرداری سریع از میادین مشترک است، مورد توافق همگان در تهران است.برنامه عراق برای افزایش شتابان تولید نفت، پیامدهای متعددی روی امنیت اقتصادی و سیاسی منطقه و همسایه شرقیاش دارد. پیامدهایی که بخشی از آن، از بعد تحلیل «سود و زیان» و «هزینه و فایده» شبیه به تاخیر ورود ایران به مخزن پارس جنوبی و یکهتازی قطریها در برداشت از این مخزن (که به ساحل فلات قاره آنها نزدیکتر است) قابل ارزیابی است. (یادداشت روز گذشته خبرگزاری «ایلنا» از بعد دغدغه و مقایسه به این موضوع میپردازد.)با این توصیف، اشتیاق عراقیها به بهرهبرداری سریع از میدانهای نفتی مشترک (و مهاجرت نفت به سمت غربی مخزن) یکی از تهدیدهای اقتصادی است که نباید همانند رفتار عمان در میدان نفتی مشترک هنگام و قطر در مخزن گازی پارس جنوبی و... تکرار شود.از بعد حراست و تامین منافع اقتصاد ملی، عراق به طور جدی توسعه میادین نفتی را دنبال میکند. میادینی که شماری از آنها، از جمله نفت شهر، دهلران، پایدار غرب، یادآوران و از همه بزرگتر آزادگان (به ویژه در یک لایه نفتی) با ایران مشترک است. این موضوع به صورت بالقوه میتواند ایران را مغبون کند. هنوز مشخص نیست که بر روی میادین مورد اختلاف، دو کشور همسایه به چه توافق جامع و عملیاتی رسیدهاند، اما به طور قطع با توجه به حضور گسترده شرکتهای غربی در عراق، از این بعد سایه همسایه بسیار سنگینتر است.شاید برای حل مسالمتآمیز موضوع، «پیشنهاد بهرهبرداری مشترک از میادین مشترک» منافع دو کشور را تامین کند، اما به دلایل متعدد از جمله منافع شرکتهای نفتی غربی و تحلیل سود و زیان عراقیها، دستیابی به یک توافق قابل اعتنا شاید دشوار به نظر برسد.اینکه پیشنهاد دستیابی به فرمول بهرهبرداری مشارکتی، با توجه به شیوه متفاوت قراردادهای بیعمتقابل عراقیها، تا چه اندازه شدنی است؟ هم به توافق طرفین بستگی دارد.
اما همان طوری که عنوان شد تهدیداتی راهبردی که از ناحیه همسایه دوست و برادر نصیب ما میشود، فراتر از بهرهبرداری از سایر میادین مشترک است.اول اینکه دستیابی عراق به سطح تولید ۱۲ میلیون بشکه که به گفته بسیاری از کارشناسان غیرواقعی هم نیست، باعث افزایش توان صادراتی این کشور میشود و جایگاه این کشور را در اوپک تقویت و جایگاه اجماع و تصمیم جمعی در اوپک را تضعیف میکند. دوم، اگر عراق تا ۴ سال آینده به سطح تولید ۶ میلیون بشکه در روز برسد، با توجه به اینکه روند سرمایهگذاری در صنعت نفت ایران، با کندی رو به رو شده و با توجه به اینکه چاههای ایران با افت تولید (که گفته میشود ۱۵۰ یا ۲۰۰ هزار بشکه در روز است)، سهم و جایگاه ایران در بازار نفت تنزل مییابد. چنانچه اهداف برنامه پنجم توسعه هم محقق شود، با فرض حفظ توان تولید در سطح کنونی، تولید ایران به حدود ۵ میلیون بشکه در روز خواهد رسید که به معنی واگذاری بخشی از سهم ۱۲ درصدی ایران در اوپک است.سوم، نرخ رشد بالای اقتصادی «با نفت» عراق ،کشوری که با اصلاح ساختار نظام اقتصادی، برنامه توسعه ملی را دنبال میکند، در میان مدت منافع صادراتی ایران را تحتالشعاع قرار میدهد و امکان قطع برخی از قراردادهای اقتصادی دور از ذهن نیست. عراق درکوتاهمدت شاید به شرکتها و محصولات ایرانی مجال جولان دهد، اما در بلندمدت با توجه به تجربه موجود و به ویژه با افزایش نفوذ ایالات متحده در نظام تصمیمگیری این کشور، الگوی تجاری خود را با ایران تغییر خواهد داد.چهارم، تجربه عینی نشان میدهد که با افزایش درآمدهای کشورهای نفتی منطقه، بودجه بخش دفاعی(عقد قراردادهای دفاعی) این کشورها نیز تقویت میشود، بنابراین وقوع چنین حالتی، به سود کشورهای منطقه نیست.پنچم، افزایش توان صادراتی نفت عراق از بعد اهداف راهبردی تحریم به سود ایران نیست. با وجود چشمانداز رشد ۵۰ درصدی تقاضای جهانی برای انرژی تا سال ۲۰۳۰ و سهم ۶۰ درصدی نفت و گاز از کل تقاضای انرژی، افزایش توان صادرات نفتی و حفظ سهم و جایگاه ایران در بازار جزو لاینفک تامین امنیت ملی است. بنابراین به میزانی که سایر کشورها خلاء ایران را در بازار پر کنند، سطح آسیبپذیری کشور از این ناحیه افزایش مییابد.بنابراین به همان میزان که «حمله اول» آمریکا به عراق و به دنبال آن، کاهش شدید صادرات نفت این کشور و اعمال برنامه نفت در برابر غذا، یک فرصت تاریخی برای ایران محسوب میشد، حمله دوم آمریکا به این کشور و برنامه نفتی پرشتاب همسایه غربی، محدودیتهای جدی را در آینده در برابر ما قرار میدهد. حالا دستنوشتههای «گرین اسپن» را چقدر باید جدی گرفت؟
ارسال نظر