محسن ایلچی

فقر اطلاعات و نبود آگاهی عمومی‌نسبت به روند اجرای طرح هدفمند کردن یارانه از جمله مخاطرات جدی است که این طرح را تهدید می‌کند. شاید به همین منظور است که وزیر اقتصاد می‌گوید: «لازمه اجرای طرح، آشنایی و افزایش اطلاعات افراد جامعه است.»

وزیر اقتصاد سپس از علما، روحانیان و مسوولان در سطوح مختلف می‌خواهد که مردم را نسبت به اهمیت اجرای این طرح مهم اقتصادی آشنا سازند تا با همراهی مردم، کمترین تبعات را در اجرای آن داشته باشیم.

واقعیت این است که نبود اطلاعات واقعی، منسجم، گسترده و همسان درباره پرسش‌های بدون پاسخی که حول و حوش روش اجرای طرح هدفمند کردن یارانه و از آن مهم‌تر سایر تصمیمات اقتصادی وابسته به این برنامه وجود دارد، به صورت یک مخاطره جدی، روند اجرای آن را با چالش‌های دو چندان روبه‌رو می‌کند.

اگر مراد از آگاهی عمومی‌ درباره طرح هدفمند کردن یارانه‌ها این است که مردم فقط بدانند این طرح یعنی «افزایش قیمت حامل‌ها و پرداخت نقدی یارانه به آنها» که در این صورت باید اذعان کرد میزان آگاهی افراد جامعه از اجرای طرح چندان بالا نیست. به عنوان نمونه نتایج یک نظرسنجی تلفنی که از سوی مرکز تحقیقات روزنامه «همشهری» صورت گرفته، نشان می‌دهد که ۸۰ درصد مردم از رقم یارانه پرداختی دولت اطلاع ندارند.

هم‌اینک طیف وسیعی از ذی‌نفعان در فقر اطلاعاتی به سر می‌برند و این وضعیت، یعنی نبود اطلاعات از شیوه اجرای طرح و فقدان چشم‌انداز برای آینده کسب و کار، آسیب‌های اقتصادی و اجتماعی فراتر از تبعات اقتصادی «طرح» را به دنبال دارد. افزون براین، پایین بودن اطلاع عمومی‌از جزئیات تصمیمات طرح، مخالفت و مقاومت عمومی ‌در سر راه اجرای طرح را افزایش می‌دهد و نتایج دلخواهی را به همراه ندارد. بخشی از داده‌های نظرسنجی «همشهری» نشان می‌دهد: «۶۶ درصد جامعه آماری ۶۰۰ نفری با اجرای طرح موافق نیستند.» بدیهی است مخالفت‌های عمومی ‌دلیل متعددی دارد، اما به نظر می‌رسد فقدان اطلاعات از اهمیت اجرا و نگرانی درباره شیوه اجرای طرح یکی از علل منطقی آن باشد. حال تصور کنید اگر در چنین وضعیتی، پیشنهاد رییس‌جمهور برای «همه‌پرسی» به طور جدی دنبال شود، همه پرسی چه نتایجی را به دنبال خواهد داشت.

هم‌اکنون بسیاری از واحد‌های اجتماعی نمی‌دانند که از ابعاد مختلف، چه تعامل اقتصادی با طرح دارند؟ تولیدکنندگان نمی‌دانند که بعد از اجرای طرح، آیا واحد تولیدی آنها، مشمول تبعیضات و ترجیحات قیمت حامل‌ها می‌شود، یا خیر؟ تجار نمی‌دانند که برنامه «سیاستگذار» برای تعیین نرخ ارز چیست؟ یا بعد از اجرای «طرح» نرخ سود بانکی چگونه تعیین خواهد شد؟ آیا در سال‌جاری بانک‌ها همانند سال گذشته تسهیلات پرداخت می‌کنند؟ آیا بسته موردنظر بانک مرکزی همانند سال قبل پیاده می‌شود؟ تعرفه واردات محصولات کشاورزی چگونه تعیین خواهد شد؟ توزیع یارانه‌ها در بخش کشاورزی و مسکن بر چه اساسی صورت می‌گیرد؟ و ده‌ها پرسشی که ظاهرا در بسته‌های ضمائم «طرح» باید به آن پاسخ داده شده باشد.

یکی از نکاتی که باید در اطلاع‌رسانی عمومی ‌به آن بیشتر توجه شود، این است که به «هدفمند کردن یارانه‌ها»، نباید به مثابه یک طرح نگریست، بلکه تغییر قیمت حامل‌های انرژی به دلیل تبعات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی‌اش از ارزش و اهمیت همسان با یک برنامه پنج ساله برخوردار است. کما اینکه برنامه‌هایی نظیر بودجه سالانه، برنامه پنج ساله پنجم و چشم‌انداز ۲۰ ساله کشور همه به شدت متاثر از تغییر در سمت و سوی یارانه‌ها هستند.

به بیان ساده‌تر اصلاح در شیوه پرداخت یارانه‌ها و تغییر بهای حامل های انرژی یک برنامه است؛ چون که تمام سیاست‌های پولی، مالی، بودجه‌ای، تجاری و صنعتی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. از سوی دیگر، اطلاق «طرح» رافع مسوولیت مجریان و سیاستگذاران در خصوص اهمیت اطلاع‌رسانی همه‌جانبه درباره ابعاد اجرایی و سیاست‌های اقتصادی نیست. به نظر می‌رسد دولت برای اجرای طرح هدفمند کردن یارانه نیازمند مشارکت تمام ارکان جامعه و فرآیند اقناع عمومی‌ است.