یادداشت
برآورد!
سیاستگذاران و مجریان طرح هدفمند کردن یارانهها به منظور جلوگیری از انتظارات تورمی و التهابات روانی، آثار افزایش بهای حاملهای انرژی را بسیار ناچیز یا گذرا عنوان میکنند.
محسن ایلچی
سیاستگذاران و مجریان طرح هدفمند کردن یارانهها به منظور جلوگیری از انتظارات تورمی و التهابات روانی، آثار افزایش بهای حاملهای انرژی را بسیار ناچیز یا گذرا عنوان میکنند. تقلیل گرایی و ضعیف دانستن آثار و تبعات «طرح»، زمانی از سوی مصرفکنندگان سیاست اقتصادی (مصرفکننده، بنگاه و بازار) قابل پذیرش است که اول اینکه سیاستگذاران و مجریان از آثار و تبعات قیمتی «طرح» برآورد تحلیلی و دقیق داشته باشند. دوم اینکه، ابعاد اجرایی طرح در شکل و محتوای ساختارمند و بدون آزمون و خطایی (تجربه خوشهبندی دهکهای درآمدی، فرم تکمیل اطلاعات خانوار و پرداخت نقدی و غیرنقدی یارانهها) در حوزه عمومی ارائه شود. به عبارت دیگر، بعد از آن که طرح ارائه شد، با نقد فراگیر محافل کارشناسی (چکش کاری زیاد) روبهرو نشود. سوم اینکه مصرفکنندگان سیاست، از ابتدا از ابعاد اجرایی «طرح»، آگاهی تقریبا یکسانی (برحسب علائق) داشته باشند و تقارن اطلاعات برقرار باشد. به نظر میرسد در چنین وضعی، پیام ناچیز شمردن آثار اجرایی «طرح» مخاطب دارد، اما در ورای چنین حالتی، به نظر میرسد که احتمالا نبود برآورد نسبتا دقیقی از آثار اجرایی طرح در بخشهای مختلف اقتصادی، یکی از علل تقلیل یا دست کم گرفتن آثار «طرح» محسوب شود. این گفتار به معنی مخالفت با اصلاح قیمت حاملهای انرژی و استفاده از ابزار قیمت برای اصلاح الگوی مصرف در جامعه ایرانی نیست، اما به نظر میآید به همان میزان که مصرفکننده سیاست از ابعاد اجرایی طرح نظیر میزان افزایش قیمت حاملها، زمان اجرای طرح، مبلغ یارانه پرداختی، شیوه پرداخت، مخاطبان دریافت یارانه و سایر تدابیر حمایتی و پوششی اطلاع چندانی ندارد، سیاستگذاران هم برآورد و پیشبینی دقیقی از آثار و واکنشهای بطئی و ناگهانی بازار ندارند. به طور عینیتر، هنوز اجماع نسبی بر سر یک سطح یا دامنه دقیق از افزایش نرخ تورم وجود ندارد. اگر طیف ۴۰ تا ۶۸ درصد مبنا قرار گیرد، بسیاری از مصرفکنندگان سیاست (دهکهای درآمدی یک تا سه و بنگاههای کوچک) از گردونه بازار به کنار میروند. به بیان سادهتر، هنوز برآورد دقیقی از آثار اجرای طرح روی بازار و صنایع و واحدهای مختلف ارائه نشده است.
شاید از بعد اعمال امر سیاست، گفتار درمانی ( آنچه محور نقد دولت هفتم و هشتم بوده است) در کوتاه مدت به مثابه یک تکنیک و در میان مدت همانند یک تاکتیک ناکارآمد به کار گرفته شود، اما اینکه از سر باور و مکررا بیان شود که «طرح»، تبعات قیمتی ندارد، این پرسش به ذهن متبادر میشود که شاید واقعا برآورد دقیقی از اجرای طرح وجود ندارد. به نظر میرسد که نباید طرح هدفمند کردن یارانهها را سهل گرفت. تا همین نقطه، اقتصاد هزینههای مشهود و نامشهودی را پرداخت کرده است. اجرای این طرح با شیوه مدیریت ایرانی در پروژههای عمرانی یعنی روش «راه بینداز، جا بینداز» کاملا متفاوت است. نه اینک برنامه اول توسعه و موسم برگشت از برنامه تعدیل است و نه اعتبار طرح هدفمند کردن یارانه، به عنوان یک برنامه اصلاحی برای اقتصاد کشور در خور عقبنشینی و بازگشت. پس باید رو راست بود.
ارسال نظر