محمد احرامیان*

کشور ما پس از ۴۰ سال فعالیت در زمینه فولاد، تنها ۵/۱۰میلیون تن در سال فولاد خام تولید می‌کند. جالب اینکه تقریبا به همین میزان نیز در سال‌جاری فولاد وارد کشور شده است. آمارهای گمرک نشان می‌دهد ۳/۱۱درصد از کل حجم واردات کشور به این محصول اختصاص داشته است و به عبارتی بعد از بنزین بالاترین حجم واردات مربوط به فولاد و مقاطع آن می‌شود. حال سوال این است که آیا کشوری که سنگ‌آهن و انرژی ارزان به حد وفور دارد، باید برابر تولید خود، واردات داشته باشد؟ آیا این زیبنده ایران است؟ آیا نباید پرسید چرا ظرفیت تولید از ۶میلیون تن سال ۶۳ تنها به ۵/۱۰میلیون تن امسال رسیده است؟ کشور ما به راحتی می‌تواند علاوه بر افزایش تولید، ارزان‌ترین فولاد دنیا را روانه بازارهای مصرف کند. امروزه بهای هر تن شمش فولادی به ۸۵۰دلار رسیده است. تا ۶ماه پیش در برزیل قیمت تمام شده این محصول به ۲۲۰دلار می‌رسید، اگر چه ما با این همه توان، می‌توانستیم روی قیمت ۲۰۰دلار فولاد تولید کنیم که البته چنین نشده است. دولت می‌تواند به جای تکیه بر صادرات نفت با اعمال سیاست‌های تشویقی، بخش خصوصی را برای تولید این فلز هدایت کند. دولتمردان چینی با اعمال چنین سیاست‌هایی و اعطای ۱۵درصد جایزه صادراتی، حجم تولید را طی سه الی ۴ سال از ۸۰ به مرز ۵۰۰میلیون تن رسانده‌اند. امروزه هم آنقدر برای فولاد درآمدزایی ایجاد کرده‌اند که بدون هیچ مشکلی توانسته‌اند ۱۵درصد از صادرات فولاد عوارض بگیرند. واقعیت اقتصاد ایران این است که بخش خصوصی ما صدهامیلیارد تومان حساب نزد بانک‌ها دارد، پس آیا نمی‌تواند، یک کارخانه مثلا ۶میلیارد دلاری مثل فولاد مبارکه را بخرد یا احداث کند. در پاسخ باید گفت که شرایط برای تولید مهیا نیست. از سوی دیگر سود سپرده‌ها برای صاحبان نقدینگی جذاب‌تر بوده است. در این شرایط معلوم است که کسی به فکر تولید و دردسرهای آن نمی‌افتد. دولت باید این مسیر را هموار کند و البته کمک مجلس هم ضروری است، هر چند بسیاری خواسته‌های صنعتگران از مجلس هفتم بی‌پاسخ ماند، اما نمایندگان مجلس هشتم باید تقویت بخش تولید را در صدر برنامه‌هایشان قرار دهند. در آن صورت، دولت ما هم می‌تواند از محل افزایش تولید و صادرات، عوارض صادراتی بگیرد.

*مدیر عامل شرکت فولاد یزد