احسان شادی

فعالیت صنعتی در دنیای مدرن فقط تولید و مهندسی نیست و نیاز به برنامه‌ریزی دارد. برنامه‌ریزی نیز بدون داشتن اطلاعات کافی از متغیرهای موثر بر رفتار بنگاه اقدامی بیهوده است. مدیران و صاحبان صنعت در ایران از این قاعده مستثنی نیستند و باید برای فعالیت خود برنامه داشته باشند. صنعتگران ایرانی به لحاظ برنامه‌ریزی تفاوت عمده‌ای با همتایان خود در سایر کشورها دارند و آن سطح شدت و اندازه دخالت دولت در اقتصاد کلان است. علاوه بر این صنعتگران ایرانی عموما با دولت‌های متفاوتی مواجه می‌شوند که خواسته‌‌های سیاسی خاص خویش را دنبال می‌کنند و از این طریق بر فعالیت بنگاه‌ها اثر می‌گذارند.

تمایلات سیاسی دولت‌ها و بی‌ثباتی در سیاست‌های کلان و تحولات پیش‌بینی شده در برخی سیاست‌های بخشی نیز مزید بر علت شده و کار برنامه‌ریزی برای صنعتگر ایرانی را دشوار می‌کند. یکی از متغیرهای سرنوشت‌ساز بر رفتار بنگاه‌های صنعتی، رویکرد بودجه سالانه بر سیاست‌ها است که شرایط را پیچیده‌تر می‌کند.

در صورتی که همه چیز در کمال صحت و سلامت و شفافیت بود، اکنون مدیران و صاحبان بنگاه‌های صنعتی ایران باید تحرک تازه‌ای برای سال آینده را در دستور کار داشتند. اما ابهام‌ها، پیچیدگی‌ها و شرایط تازه بودجه‌ریزی دولت موجب شده است که نوعی سردرگمی در برنامه‌ریزی بنگاه‌ها دیده شود. به طور مثال در لایحه بودجه ۱۳۸۷ کل کشور بر خلاف بودجه سال‌های قبل، نرخ موثر و میانگین تعرفه واردات در هیچ تبصره‌ای دیده نمی‌شود و معلوم نیست که آیا میانگین تعرفه واردات مورد علاقه دولت برای سال ۱۳۸۷ چیست تا بتوانند براساس آن نوعی حدس و گمان را حتی در دستور کار قرار دهند.

در شرایط حاضر و با توجه به روش جدید بودجه‌ریزی، نرخ مالیات بر درآمدها نیز آشکار نیست و صنعتگران نمی‌دانند که در این مسیر چه تحولاتی در حال اتفاق است. علاوه بر این، روش جدید بودجه‌ریزی کار صنعتگران را برای حضور و مشارکت در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها به حداقل رسانده است و از هدف‌ها و برنامه‌های دولت و سازمان‌ها و وزارتخانه‌های مربوطه اطلاعی ندارند. در حالی که در سال‌های گذشته خواسته‌های دولت از طریق تبصره‌های بودجه قابل ردیابی می‌شد، اکنون از این مزیت نیز برخوردار نیستند. صنعتگران ایرانی اکنون و در آستانه تصویب بودجه ۱۳۸۷ کل کشور در شرایط گیجی و ابهام قرار دارند.