نگین بهکام

ثمره نوع سیاستگذاری‌های اقتصادی دولت نهم به ویژه در بخش بازرگانی، به کم‌فروغی صنعت داخلی انجامیده که هر روز بیش از پیش نمایان می‌شود. بخش اعظمی از کارخانجات ایرانی توان تولید با تمام ظرفیت اسمی خود را ندارد و حتی بعضی صنایع در آستانه بحران و ورشکستگی به سر می‌برند. مسعود میرکاظمی وزیر بازرگانی هم دیروز از خالی بودن ۳۵درصد ظرفیت تولید در ایران گلایه کرده و راه‌حل جبران آن را در جایگزینی سیاست توسعه صادرات به جای سیاست واردات اعلام کرده است. البته این حرف جدیدی نیست و پیش از این بارها کارشناسان و صنعتگران ایرانی بیان کرده بودند که تنها راه نجات صنعت ایران، توسعه صادرات است. اما آنچه مسلم است توسعه صادرات تنها با انعقاد کلام شکل نمی‌گیرد، بلکه استراتژی‌ها و زمینه‌هایی را می‌طلبد که آقای میرکاظمی هیچ گونه اشاره‌ای به آن نکرده‌اند. اگر جهت‌گیری وزارت بازرگانی در جایگزینی سیاست توسعه صادرات به جای سیاست واردات است، به نظر می‌رسد باید در سیاست‌هایی که در گذشته به کار گرفته شده، تجدیدنظر اساسی شود. مشخص است که نمی‌توان صادرات را توسعه داد و مانند رویه‌ای که تاکنون وزارت بازرگانی پیش گرفته جلوی صادرات سیمان را گرفت، برای صنعت لبنیات قیمت‌گذاری دستوری کرد، با تعرفه صفر شکر وارد کرد و ۴۱میلیارد دلار از درآمد کشور را به واردات اختصاص داد. در عین حال رشد تورم که به ویژه در یک سال گذشته روند پرشتاب‌تری را به خود گرفته، درجه رقابت‌پذیری صنعت ایران را در بازارهای بین‌المللی کاهش داده و صنعتگران ایرانی در برابر محصولات خارجی توانایی رقابت ندارند. از سوی دیگر برای خالی نماندن ظرفیت‌های موجود دولت می‌توانست تسهیلاتی را که در ۲سال اخیر به طرح‌های زودبازده اختصاص داده، به سمت طرح‌های موجود و ظرفیت‌های خالی هدایت کند، تا هم ظرفیت‌هایی که برای ایجادشان هزینه سنگینی شده، خالی نماند و هم اشتغال‌زایی پایدارتر و باثبات‌تری ایجاد شود.