مسعود نیلی با تشریح وضع فعلی تولید و تجارت نفت مطرح کرد
صنعتزدایی در اقتصاد ایران
گروه صنعت و معدن- ارزش میانگین واردات سالانه ایران در سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۰ دستکم ۶۰ میلیارد دلار بوده است که نسبت به سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۸۲ حدود سه برابر شده است. رشد شتابان واردات که با ارز حاصل از فروش نفت خام ممکن شد، یکی از سیاستهای دولت در سالهای اخیر برای تنظیم بازار بوده است. نتیجه رشد واردات با هدف تنظیم بازار با استفاده از ارزهای نفتی به صنعتزدایی در اقتصاد ایران منجر و اقتصاد ایران بیش از پیش به واردات و درآمد حاصل از صادرات نفت وابسته شده است.
دکتر مسعود نیلی، اقتصاددان برجسته ایرانی در یک نشست با گروهی از مدیران صنعتی تاکید کرد: در این وضعیت سهم تولید از کل تولید ناخالص داخلی کاسته شده است.
وی یادآور شد که اکنون آثار و پیامدهای وابستگی تولید کشور به درآمدهای نفتی آشکار شده است.
نیلی ادامه داد: اقتصاد ایران در یک دوره انتقالی قرار دارد و شرایط به گونهای است که آینده اقتصاد کشور با گذشتهاش تفاوتهای اساسی خواهد داشت. پدیدههایی که امروز در اقتصاد ایران میبینیم مربوط به تحولات دوران گذار اقتصادی است که به اقتصادی ناشناخته منجر خواهد شد.
این اقتصاددان تاکید کرد: برخی مسوولان و شهروندان تصور میکنند که وضع قبلی ادامه دارد و مشکلات امروز حاکم بر اقتصاد ایران شبیه بحرانها و مشکلات قبلی است. واقعیت این است که ارائه تحلیل از شرایط اقتصادی فعلی کار سهل و آسانی است، آنچه کار تحلیلگران را دشوار میکند، تبیین شرایط انتقالی است که کاری دشوار و ممتنع شده است.دوران گذار با پیچیدگیهای پرشماری مواجه است که احتمال تحلیلهای اشتباه را افزایش میدهد.
وی گفت: برخی دستاندرکاران تصور میکنند شرایط اقتصادی از جمله اعمال محدودیتهای خارجی و تحریم پدیدهای مشابه سختیهای گذشته است، ولی این شرایط با گذشته متفاوت است. محدودیتهای پیشین عموما تا حوزه تجارت را دربرمیگرفت، اما در حال حاضر این محدودیتها به مسائل مالی گسترش یافته است و استفاده از فناوریهای جدید امکان تشدید تحریم را ممکن میکند.
نیلی اضافه کرد: در هر تحلیلی از اقتصاد ایران باید سهم سیاستگذاریها و مدیریت اعمال شده در سالهای اخیر مورد توجه قرار گیرد و اثرات این سیاستها که موجب ناکارآیی نظام برنامه و بودجه شده است، بررسی شود.
بیماری هلندی
این اقتصاددان اثرگذار بر افکار کارشناسان و فعالان صنعتی تاکید کرده است: ایران کشوری است که اثر درآمدهای حاصل از صادرات نفت بر سیاستگذاریهای اقتصادی در آن بسیار زیاد است. این مسالهای است که از سال ۱۳۵۰ در ایران دیده میشود. شوک نفتی دهه ۱۳۵۰ در ایران آثار بلندمدت بر اقتصاد بر جای گذاشت. در آن دهه جهان با پدیدهای به نام بیماری هلندی آشنا نبود. در دهه ۱۳۸۰ که درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت رشد شتابان را تجربه کرد، ابزاری به نام حساب ذخیره ارزی تاسیس شده بود تا جلوی رشد بیماری هلندی گرفته شود و اما از این نهاد استفاده نشد. رشد شتابان واردات موجب وابستگی بیشتر اقتصاد شده و آسیب شدیدی به آن زده است. حجم عظیم واردات نشان میدهد اقتصاد ایران بدون اینکه اعلام شود در اقتصاد جهانی ادغام شده است، اما این ادغام متاسفانه یک طرفه و غیر متوازن است. این ادغام نامتوازن اقتصاد ایران در شرایطی است که دنیای امروز دنیای وابستگی متقابل، متوازن و متقارن است و این اتفاق رخ نمیدهد مگر اینکه با جهان تعامل سیاسی داشته باشیم و سطح تنشها کاهش یابد.
نیلی یادآور شد، تجربه تولید و صادرات نفت در سالها و دوران انقلاب نشان میدهد هرگونه کاهش ظرفیت تولید که رخ دهد در کوتاه مدت و به سادگی قابل جبران نیست. در اوایل انقلاب میزان تولید نفت ایران ۶ میلیون بشکه در روز بود که الان کمتر از این رقم است. کاهش تولید نفت، اما در سالهای اخیر موجب از دست دادن بازارهای صادراتی شده است که پیامدهای آن سخت است.
وی اضافه کرد: سیاستهای اقتصادی سالهای اخیر چند ویژگی داشته است: اولا تولید کشور به درآمد نفت وابسته شده است. در گذشته واردات به این متغیر متکی بود. ثانیا، وابستگی به نفت آن هم فروش نفت با قیمتهای بالا و اداره امور جاری با اتکا به درآمد یاد شده از ویژگیهای دیگر اقتصاد ایران شده است. ثالثا، اقتصاد ایران به تورم با نرخهای بالا و مزمن ناشی از رشد شتابان نقدینگی و هزینههای بالای دولت عادت کرده است.
تورم تخلیه نشده
نیلی یادآور شد، تورم انباشته شده در اقتصاد ایران تخلیه نشده است.نرخ تورم در چند دهه اخیر در ایران نرخ بالایی است. این در حالی اتفاق افتاده که طرفهای تجاری ایران نرخ تورم پایینی را تجربه کردهاند. نرخ ارز در بازار ایران باید در این مدت افزایش مییافت و دلار به تدریج به ارقام بالاتر میرسید که این اتفاق در کوتاه مدت رخ داد. کشورهای دیگر برای هدایت نقدینگی ضربهگیرهای قابل توجه دارند، اما در ایران بازار ارز و طلا نقش ضربه گیر را بازی میکنند.
اقتصاد سیاسی
نیلی بخشی از سخنانش را به مسائل اقتصاد سیاسی اختصاص داد و گفت: در کشورهایی که نظامهای یکپارچه و کارآمد تصمیمگیری اقتصادی وجود دارد، دخل و خرج دولت دقیق و قابل کنترل است. در نظام اقتصادی ایران این ویژگی دیده نمیشود. اصولا در کشورهایی که درآمد نفت بالا است و نظام تصمیمگیری را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد، درک دقیقی از اقتصاد کلان وجود ندارد زیرا مجادله بر سر تقسیم درآمدهای نفتی بر تولید ثروت و راههای تازه خلق ثروت غلبه میکند. فقدان احزاب نیرومند که یادگیری اجتماعی را ممکن میکنند در ایران کاملا احساس میشود و به همین دلیل انباشت دانش و یادگیری اجتماعی رخ نمیدهد. شاید اگر احزاب بودند درس گرفتن از تجربههای تاریخی آسانتر بود. به طور مثال باید بدانیم توقعات و خواستههای شهروندان امروز با خواستههای شهروندان دهه ۱۳۶۰ متفاوت است. جمعیت تحصیلکرده بزرگی در کشور وجود دارد که کار بلد نیست، اما انتظارات قابل توجهی از زندگی دارد. این انتظارات در حالی است که منابع کشور گسترش جدیدی نداشته است. برای عبور از این شرایط سخت باید مدیریت قوی داشته باشیم. در این صورت میتوان انتظار داشت که اقتصاد رشد پایدار را تجربه کند. یکی از الزامهای عبور از شرایط سخت، تغییر جایگاه دولت با بخش خصوصی است. بخش خصوصی ایران همیشه در سایه دولت تعریف شده و ناگزیر بوده است که از رانتها استفاده کند.
ارسال نظر