دیدگاه
الگوی مصرف و چالشهای پیشروی صنعت
کشور ما سالها است که از نبود یک فرهنگ و الگوی صحیح مصرف رنج میبرد. تقریبا هیچگونه تردیدی باقی نمانده است که جامعه و صنایع ما از حیث چگونگی مصرف در بسیاری از کالاها و انرژی از مسیر اصلی به دور مانده و طبق عادت مالوف هنوز بر همان سیر اشتباه طی طریق میکنند.
مجید سلیمی بروجنی
کشور ما سالها است که از نبود یک فرهنگ و الگوی صحیح مصرف رنج میبرد. تقریبا هیچگونه تردیدی باقی نمانده است که جامعه و صنایع ما از حیث چگونگی مصرف در بسیاری از کالاها و انرژی از مسیر اصلی به دور مانده و طبق عادت مالوف هنوز بر همان سیر اشتباه طی طریق میکنند. اصلاح و بازبینی مصرف منابع کشور مخصوصا انرژی و آب در پیام نوروزی مقام معظم رهبری نمود پیدا کرد و ایشان، اصلاح وضعیت موجود مصرف را امری ملی قلمداد کردند. علت اصلی الگوی نادرست مصرف انرژی به مجموعه سیاستهای اقتصادی سالهای گذشته کشور و همچنین وابستگی شدید بدنه اقتصاد کشور به نفت باز خواهد گشت. مصرف بیرویه و بدون حساب و کتاب در کالاهایی همچون سوخت، انرژی و... است که فصل مشترک این کالاها یارانهای بودن عرضه آنها است و هر چه یارانه کالایی بیشتر شود، انحراف از مصرف بهینه و مفید آن کالا نیز بیشتر خواهد شد. سیاستهای اشتباه قیمتگذاری طی دهههای گذشته، زمینهساز مصرف بیرویه انرژی در سطح کشور شده است. مصرف چند برابری انواع انرژی در صنایع ایران نسبت به کشورهای در حال توسعه و توسعهیافته مبین هدر رفت و مصرف غیربهینه این اقلام در ایران است که در صورت ادامه این روند مجموعه صنایع و تولید کشور را با بحران روبهرو خواهد کرد. بسیاری از کارشناسان اقتصادی بر این اعتقادند که اصلاح الگوی مصرف در سطح صنعت و تولید بایستی مورد بازنگری و اصلاح قرار بگیرد. بدین مفهوم که در سطح تولید کالا؛ یعنی از مرحله تبدیل مواد خام تا انتقال و توزیع به مصرفکنندگان باید تولیدکنندگان (مخصوصا در بخش دولتی) علاوه بر رعایت ضوابط زیستمحیطی و فنآوری، کالای تولید شده را متناسب با استاندارد جهانی و اقلیم منطقه زیستی طراحی و تولید کنند. هدر روی انرژی کشور در پالایشگاهها، نیروگاهها، صنایع فولاد، آلومینیوم و... بسیار چشمگیر بوده و قابل مقایسه با نمونههای استاندارد جهانی نیست. استفاده ناصحیح از منابع در سرمایهگذاری و مستهلک بودن دستگاههای تولیدی، پرداخت یارانه در حجم وسیع، شرایط هدررفت و تعدیل منابع در کشور را به وجود آورده است.
میزان مصرف انرژی در ایران با رشد سالانه ۱۰درصد روبهرو است. بر این اساس میتوانیم بگوییم ایران در مقایسه با میانگین جهانی تقریبا ۵ برابر بیشتر سوخت و انرژی مصرف میکند. متاسفانه مدیران دولتی در تحقق برنامههای طرح و توسعه چهارم کشور توفیق چشمگیری نداشتهاند و رسیدن به اهداف برنامه مذکور کمی دور از ذهن است. اثرات بحران جهانی اقتصاد بر پیکره صنایع کشور و فضای داخلی صنعت کشور گویای این است که صنایع مادر کشور همچون فولاد، آلومینیوم، مس و ... روزهای پرالتهاب و سختی را پیش رو خواهد داشت. به جا است که دولت جهت حذف یارانهها از این صنایع با برنامههای دقیق و هدفمند وارد شود و یارانهها را به صورت تدریجی از بدنه آنها حذف کند و در کنار آن ساختار صنایع عمده کشور را با کمکهای نرمافزاری و سختافزاری خود حمایت کند. دگرگونی در فرهنگ کاری در کشور و تربیت نیروهای ماهر و بالا بردن راندمان کاری نیروی انسانی، از جمله کمکهایی است که دولت میتواند به صنایع کشور بکند. در کشورهای توسعهیافته رسم بر این است که انرژی ارزان را به تولید اختصاص میدهند و انرژی گران را به مصرف؛ ولیکن در ایران موضوع برعکس است. بدون شک هر گونه اشتباه در برنامهریزی دولت در حذف یارانههای انرژی از بدنه تولید و صنعت کشور، ضربههای جبرانناپذیری را به صنایع کشور تحمیل خواهد کرد.
از آنجایی که در سال ۱۳۸۸ میبایستی پنجمین برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی کشور تدوین شود، به طور قطع باید روند اصلاح الگوی مصرف هم به طور جد در صنایع موردنظر قرار گیرد؛ به نحوی که این موضوع (اصلاح الگوی مصرف در صنایع) در برنامه پنجم توسعه آورده شود. به جا است که برای اجرایی شدن صحیح و حرکت هوشمندانه در مسیر اصلاح الگوی مصرف، وزارتخانههای متولی مانند نفت، نیرو، صنایع و ... هرچه سریعتر برنامههای حمایتی و اصلاحی خود را طراحی کنند. با کمی تامل نسبت به اصل موضوع و اهمیت آن شاهد این هستیم که این کار تاکنون به نحو موثر و مطلوب اجرا نشده است. اصلاح الگوی مصرف در صنایع نباید محدود به سمینارها، جلسات و مباحث شود. مدیران صنعتی بایستی ارزش فرصتها را به خوبی بدانند و نباید فراموش کنند که زمان جهت جبران اشتباهات به عقب باز نخواهد گشت.
ارسال نظر