یزدان حیدری *

فضای کسب‌و‌کار در ایران از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست و به مرور زمان، نامطلوب‌تر می‌شود. طبق آمار نشریه اکونومیست، رتبه جهانی ایران در سال ۲۰۰۵ از سطح ۱۰۸ به ترتیب به رتبه‌های ۱۱۳، ۱۱۹ و ۱۳۵ طی سال‌های ۲۰۰۶، ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ تنزل کرده است و اخیرا بانک جهانی رتبه‌مان را ۱۴۳ در سال ۲۰۰۸ اعلام کرده است. از سوی دیگر براساس آمار جدید صندوق بین‌المللی پول به دلیل رشد بالای نرخ تورم، کشورمان در سال ۲۰۰۷ از میان ۱۸۰کشور رتبه ۱۷۶ را از آن خود کرده است که به این ترتیب بعد از ایران، کشورهای اریتره، گینه، میانمار و زیمبابوه در رتبه‌های ۱۷۷ تا ۱۸۰ جای گرفته‌اند. این پارامتر اقتصادی در شرایطی در برابر ما قرار دارد که همزمان با رشد فرآیند واردات کالا به کشور، امکان رقابت تولیدکنندگان و محصولات داخلی با رقبای خارجی بسیار دشوار است.

از سویی رشد رو به تزاید واردات به کشور طی چهار سال اخیر حکایت از آن دارد که طی سال جاری ارزش واردات به سطح ۵۰ میلیارد دلار می‌رسد.

حال با فرض اینکه هر یک میلیارد دلار واردات یکصد هزار فرصت شغلی را از میان می‌برد، توصیف وضعیت نابسامان صنعت را بیشتر نمایان می‌سازد. تمام موارد یادشده بر این نکته تاکید دارد که صنعت و تولید در کشور از رونق و سودآوری مناسبی برخوردار نیست. در حال حاضر صنعت کشور به دلیل کاهش سوددهی تولیدات صنعتی، رسیدن به سطح زیان‌دهی و مضاف‌بر آن مشکلات کمبود نقدینگی با ناملایمات جدی روبه‌رو است. از سوی دیگر با وجود به‌کارگیری شیوه‌های نوین مدیریتی، مانند نظام‌های پیشرفته کیفی، نظام ۵S، پیشنهادات،‌ بهره‌وری، بهبود مستمر،‌ تولید ناب، شش سیگما و غیره، اغلب مدیران واحدهای صنعتی مجبور به استفاده از شیوه مدیریتی نوین ایرانی به نام مدیریت التماسی (خواهشی) شده‌اند که در یک سال اخیر توسعه آن شتاب روزافزون داشته است!

بالاترین کاربرد مدیریت التماسی در بانک‌ها اجرا می‌شود؛ چون در اثر رشد نرخ تورم و افزایش هزینه‌های تولید در سال‌های اخیر نیاز به تسهیلات بانکی بیشتر شده و اگر واحدها بخواهند تولید خود را افزایش دهند، باید این نیاز فزون‌تر شود. از این رو برای دریافت اعتبارات، به‌رغم ارائه تمام مستندات، جز التماس راهی نیست و حتی برای دریافت تسهیلات اعتباری مصوب قبلی نیز باید التماس کرد، زیرا بسیاری از مشتریان بدهی معوقه خود را به بانک نتوانستند به موقع پرداخت کنند و بانک‌ها به علت کمبود منابع،‌ حتی از ارائه تسهیلات مصوب قبلی معذورند. همچنین برای دریافت تسهیلات از منابع جدید التماس هم فایده‌ای ندارد. زیرا باید به سایر بانک‌ها هیچ گونه بدهی معوق نداشته باشید. هر چند اسناد ملکی و تضمین‌های فراوان ارائه دهید، این در حالی است که شما تسهیلات می‌خواهید تا بدهی خود را پرداخت کنید و دریافت پول از یک بانک و واریز آن به بانک دیگر، که البته موجب افزایش نرخ نقدینگی هم نمی‌شود، نیازمند التماس است.

اما درخواست و تمنا از دولت به اینجا ختم نمی‌شود، چرا که باید التماس دارایی را کرد، چون که اصلا باور ندارد به علت افزایش هزینه‌های تولید، عدم افزایش مناسب قیمت‌ها، رشد هزینه‌های تولید و کاهش درآمدزایی، سود شما به شدت کاهش یافته یا شرکت زیان داده است و شما مجبورید برای تمدید کارت بازرگانی یا دریافت تسهیلات از بانک‌ها حساب خود را با دارایی تسویه کنید. در هر صورت باید مالیات قطعی اجباری را پرداخت کنید تا بعدا با شکایت به شورای‌عالی مالیاتی، موضوع رسیدگی شود، البته اگر باز در آنجا نیاز به التماس نباشد!

در این بین التماس به بیمه تامین اجتماعی نیز جای خود دارد. با پرداخت بیش از ۳۰درصد حقوق و مزایای کارکنان به عنوان حق بیمه که خدمات ارائه شده آن به هیچ وجه متناسب با این هزینه نیست، حتی یک روز هم نمی‌توان در پرداخت آن، تاخیر داشت، چون با جریمه‌ای سنگین مواجه خواهید شد.

فراموش نشود که به مشتریان به ویژه اگر شرکت‌های دولتی باشند، جهت قبولاندن قیمت نیز علاوه بر ارائه مستندات کافی به علت عدم قبول بعضی هزینه‌ها و علی‌الخصوص دریافت مطالبات معوق باید التماس کرد.

در این شیوه مدیریت نوین باید برای ادامه کار برخی از پرسنل کارآمد از شرکت نیز التماس کرد، زیرا آنها در هر لحظه می‌توانند استعفا دهند ویاتا یک ماه بعدهم سر کار خود حاضر نشوند؛ زیرا عمدتا مجبورند به خاطر رشد نرخ تورم و خصوصا هزینه‌های مسکن از حقوق‌بگیری دست بکشند و به کارهای غیرتولیدی که بتوانند هزینه‌های زندگی‌شان را تامین کنند، رو آورند. شما ناچارید برای نگهداری این کارکنان التماس کنید. در صورتی که به راحتی نمی‌توانید کارکنان ناکارآمدی را که بهره‌وری ندارند، مجبور به ترک کار کنید و در این مورد حتی التماس به اداره کار نیز دردی را دوا نمی‌کند و سایر التماس‌های دیگر ...

با این حال، چون ملت عاطفی‌ای هستیم، این نوع مدیریت بعضا در مناسبات داخلی مشکل‌گشا است، ولی در مورد خارجی‌ها که عاطفی نیستند، چه باید بکنیم؟ چون برای رشد تولید و صنعت نیاز به سرمایه‌ گذاری و مشارکت خارجی، کسب دانش فنی و پذیرش L/C (به جای فروش نقدی) و اعتبارات بانکی نیازمند تماس با شرکت‌های خارجی هستیم؟ و آن وقت چطور؟ و آیا این راهی است که اکثر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه صنعتی نظیر کره‌جنوبی، چین، هند، ترکیه، مالزی و ... برای پیشرفت صنعتی طی کرده‌اند؟

*مدیرعامل شرکت‌صنایع لاستیکی «پارمیدا» و نایب رییس انجمن مدیران سمنان