حسین حقگو

شاید کمتر پیامی را بتوان همچون پیام «‌حمایت از تولید ملی، کار و سرمایه ایرانی» در دوران نامگذاری این سال‌ها سراغ گرفت که در مدتی چنین اندک این گونه مورد توجه واقع شده باشد. توجهی نه فقط در فضای تبلیغاتی و اطلاع‌رسانی بلکه در فضاهای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری، چنانکه در همین زمان کوتاه مجموعه وسیعی از مقالات و گفت‌وگوها و یادداشت‌ها از مسوولان و اعضای اتاق بازرگانی و صنایع و معادن، نمایندگان تشکل‌ها، صاحبان واحدهای تولید و... را در رسانه‌ها خوانده‌ایم. علت شاید آن است که «تولید ملی» در کمتر زمانی چنین تحت فشارهای داخلی و خارجی قرار داشته و احساس ترس و تنهایی کرده است. تولیدی که از یک سو باید با کمترین حمایت‌ها و شاید دست خالی از دالان‌های پرپیچ و خم واقعی شدن قیمت حامل‌های انرژی به سلامت گذر کند و از سوی دیگر هر روز خود را با سدی از تحریم‌های بین‌المللی روبه‌رو ببیند و بر در آن بکوبد. در این میان، البته باید به فشار ستادها و سازمان‌های حامی مصرف‌کنندگان نیز اشاره کرد که به باور خود می‌خواهند از جیب مصرف‌کنندگان محافظت کنند. مشکل اما شاید این است که تولیدکننده نمی‌داند در این فرصت اندک یکساله که نوبت به او رسیده است، چه بگوید که نه فقط چیزی گفته باشد که بسیار در این سال‌ها گفته شده است، بلکه چه بگوید که به آن عمل شود و دردی از دردهای او را مرهم و گرهی از گره‌های کار او را گره‌گشا باشد. آیا از ضرورت تحولی پارادایمیک هم‌جهت با افق چشم‌انداز و تحقق وعده تدوین «استراتژی توسعه صنعتی» و «سند توسعه صنعت» بگوید؟ یا از «مشکلات دریافت تسهیلات از بانک‌ها» و «ضعف بازار سرمایه در تامین مالی تولید و نرخ بالای تامین» و «بی‌تعهدی شرکت‌ها و موسسات دولتی به پرداخت به موقع بدهی خود به پیمانکاران» و... ناله سردهد؟ یا نه این همه را وانهد چنانکه گفته شد و در یک کلام «فقط استثنا شدن از شمول اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها» را تمنا کند که اکنون خود به مجموعه‌ای از دردها تبدیل شده است. دردهایی چون: افزایش قیمت تمام شده از جمله هزینه‌های جاری انرژی و حمل‌ونقل، ‌از دست دادن مزیت رقابتی در بازارهای صادراتی به خاطر افزایش قیمت تمام شده،‌ افزایش قیمت مواد اولیه، ‌افزایش حجم مطالبات معوق و چک‌های برگشتی، ‌کمبود نقدینگی و سرمایه در گردش و... ؟

یک چیز مسلم است و آن این است حال که نوبت تولید و تولیدکننده و ارزش و اعتبار «کار» و «احترام» سرمایه (که سال‌ها است با واژه احترام در فرهنگ سیاسی جامعه بیگانه بوده است) رسیده است، نباید سکوت کند! البته نه آنکه هر چه دل تنگش می‌خواهد بگوید بلکه حساب شده و در قد و قامت و عمر یکصد ساله صنعت و حوصله حاجت برآورندگان. اما تولیدکننده باید حرفش را بزند و چه بهتر که این حرف‌ها در جمع دست‌اندرکاران، صاحبنظران و کارشناسان اقتصادی و صنعتی در حول متنی راهبردی و قانونی گفته شود. این متن می‌تواند سیاست‌های کلی نظام در بخش‌های صنعت، معدن و... مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام باشد!