نظرگاه
اتلاف انرژی در مشعلهای عسلویه
پس از تصفیه گاز و جداسازی میعانات و سایر اجزای بسیار باارزش، هنوز مقداری از گاز به همراه ناخالصی باقی میماند که ظاهرا چندان باارزش نیست؛ چرا که این ته مانده گاز به منظور سوزاندن به مشعلها فرستاده میشود.
محسن دانشور*
پس از تصفیه گاز و جداسازی میعانات و سایر اجزای بسیار باارزش، هنوز مقداری از گاز به همراه ناخالصی باقی میماند که ظاهرا چندان باارزش نیست؛ چرا که این ته مانده گاز به منظور سوزاندن به مشعلها فرستاده میشود. علاوه بر این ته مانده، هر گاه فرآیند تولید در پالایشگاههای گاز یا پتروشیمیها به طور موقت دچار اختلال میشود، خوراک یا محصولات گازی آنها نیز که بسیار با ارزش اند، در برخی موارد برای سوزاندن به طرف مشعلها فرستاده میشوند. مقدار گازی که سالانه در مشعلها (فلر ها) سوزانده میشود میلیونها دلار ارزش دارد ولی در مقایسه با گاز استخراج شده از مخازن سرشار پارسجنوبی از نظر مدیران گاز ارسالی به مشعلها (فلرها) بسیار ناچیز و بیاهمیت به نظر میرسد. در این میان این سوال مطرح است که آیا تاکنون موضوع بازیابی و استفاده بهینه از مشعلها (فلرها) مورد توجه نبوده است؟ جواب به این سوال مثبت است. علاوه بر این، تاکنون پیشنهادهای بسیاری نیز برای رفع این مشکل از داخل و خارج از کشور مطرح شده است. از سوی دیگر، پروژههای متعددی به منظور رفع این مشکل به تصویب رسیده است، اما نتیجه آن حجم زیادی از مدارک و گزارشها است که عملی نشده است. مجریان پروژهها در داخل کشور اغلب از بخشهای دانشگاهی و پژوهشی هستند که ارتباط موثری میان این بخشها با صنعت ایجاد نمی شود. همچنین به دلیل عدم دلسوزی و پشتکار افراد درگیر، در بسیاری از موارد هیچ دستاورد و ارزش افزوده ای به دست نمی آید. حال با وجود اینکه مدیران و کارشناسان عسلویه اطلاع کافی از راهکارهای رفع این مشکل دارند، سوال این است که مشکل اصلی چیست؟ دو دلیل بسیار محتمل در تداوم این مشکل عبارتند از:۱- ضعف فرهنگ کار گروهی: مشعلها (فلرها) برای شرکتهای مختلف است و اتلاف مالی یک مشعل (فلر) برای یک شرکت بزرگ در مقایسه با گردش مالی آن شرکت ناچیز است و اگر شرکتی به طور مستقیم بخواهد فقط مشعل (فلر) مربوط به واحد خود را ساماندهی کند، توجیه اقتصادی چندانی ندارد. ولی در مجموع تعداد مشعلهای شرکتهای مختلف بسیار زیاد است و گاز سوزانده شده بسیار قابل توجه است. بنابراین اجرای یک طرح جامع و کار گروهی هم برای شرکتها و هم محیط زیست سودآور خواهد بود. ۲- مسوولیت مسوولان و کارمندان: مسوولان و کارمندان شرکتها که متصدی ساماندهی این مشکل هستند، درگیر حاشیههای مختلف نیز هستند. برخی از مدیران برای راهبری تولید اصلی شرکت با چالشهای زیادی روبه رو هستند و زمان کافی برای رسیدگی به موضوع ندارند. در مجموع جهت جلوگیری از اتلاف این سرمایه بزرگ، راهکارهای بسیاری وجود دارد (از راهکارهای گران قیمت نظیر ساخت پالایشگاههای مکمل تا راهکارهای ارزان تر نظیر تولید برق). با وجود مشکلات مدیران جهت رفع چالشهای روزمره و مقابله با تحریمها، باز هم پتانسیل رفع این مشکل در داخل کشور وجود دارد. ساماندهی این مشکل و بسیاری از مشکلات دیگر نیازمند احساس مسوولیت بیشتر و نگرش دلسوزانه و مالکانه به سرمایههای ملی است.
*کارشناس ارشد مهندسی پلیمر
ارسال نظر