حسین حقگو

۱- حدود سه ماه و اندی از رای اعتماد نمایندگان مجلس به دکتر غضنفری برای تصدی پست وزارت جدیدالتاسیس صنعت، معدن و تجارت می‌گذرد. اعتمادی با ۲۱۸ رای که بالاترین رای در بین چهار وزیر پیشنهادی برای ترمیم کابینه بود. جلسه رای اعتمادی بدون حتی یک سخنران مخالف. ۲- طرح سوال از وزیر صنعت، معدن و تجارت هر از چند روزی از سوی تعدادی از نمایندگان مطرح و در ابعاد وسیع نیز در رسانه‌ها منتشر می‌شود. مهم‌ترین محور انتقادات، وضعیت نامناسب بخش‌های صنعتی و معدنی پس از هدفمندی یارانه‌ها است. از نامناسب دانستن نحوه توزیع منابع تخصیص یافته به بنگاه‌های تولیدی در گذشته تا کاهش سهمیه اختصاص یافته به این بخش از ۳۰ به ۲۰ درصد و عدم اختصاص همین سهمیه اندکی که مشخص شده است.

۳- اینکه نمایندگان مردم، با طرح سوال نقد عملکرد وزرای کابینه اقدام به جلوگیری از انحرافات، ضعف‌ها و اشتباهات مسوولان کنند و آنان را به سبب بعضی از فعالیت‌هایشان مورد بازخواست قرار دهند، امری بجا و منطقی و اصولا یکی از وظایف ذاتی مجلس است، اما برای موکلین نیز این سوال مطرح است که چگونه می‌شود وزیری که سه ماه قبل با رای بالا به سمتی چنین مهم و کلیدی انتخاب شده است، در فاصله ای کوتاه این چنین مورد سوال و انتقاد قرار گیرد؟ معیار و ملاک نمایندگان محترم برای آن رای اعتماد و این بی‌اعتمادی نسبی به راستی چیست؟ سوال این است که اگر طرح هدفمندی یارانه‌ها و نحوه هزینه‌کرد آن در دوره وزارت سابق صنایع و معادن مورد سوال نمایندگان است، چرا در زمان اخذ رای اعتماد، حداقل یک نماینده برای ثبت در تاریخ هم که شده اقدام به طرح سوال در مورد چنین موضوع مهمی یعنی تخصیص چند هزار میلیارد تومان یارانه‌های تولیدی از وزیر جدید نکرد و نظر وی را نپرسید تا میزان تسلط و اشراف و احاطه وی را در خصوص عملکرد وزارتخانه ای که قرار است مسوولیت آن را بر عهده گیرد مشخص شود؟ یا اگر موضوع کاهش سهمیه تولید از ۳۰ درصد به ۲۰ درصد موضوع انتقاد نمایندگان است چرا این موضوع را به عنوان سوال از مسوولان تصمیم‌گیر و برنامه‌ریز طرح نکردند؟

این سوالات از آن رو است که متاسفانه آنچه در حال روی دادن است فارغ از هر امر دیگری ضربه به صنعت و تولید کشور است. صنعتی که از مشکلات بسیار در فضای کسب و کار و فشارهای تحریم و غیره در رنج است و اکنون ساختار تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری اجرایی آن نیز که هنوز قوام و شکل کامل خود را نیافته است (و قطعا ضرورت دارد هر چه سریع‌تر به لحاظ کیفی تقویت شود) با بی‌ثباتی در عرصه مدیریت کلان مواجه شده است. آیا صنعتی که قرار بود موتور محرکه توسعه کشور و لکوموتیو رونق و پیشرفت کشور باشد، به چرخ پنجم توسعه کشور تبدیل شده است!