یادداشت روز
پیشتازی اوراق مشارکت در بازار رکودی
تولیدکنندگان میگویند که وقتی بازارها در رکود یا نوسانات غیرمنتظره به سر میبرند، خرید اوراق مشارکت کم ریسک از سوی مردم، به گزینهای برای سرمایهگذاری مبدل میشود و بهاین شکل بخش تولید و صنعت از بازار منابع عمومی محروم میماند.
ستار مرادی
تولیدکنندگان میگویند که وقتی بازارها در رکود یا نوسانات غیرمنتظره به سر میبرند، خرید اوراق مشارکت کم ریسک از سوی مردم، به گزینهای برای سرمایهگذاری مبدل میشود و بهاین شکل بخش تولید و صنعت از بازار منابع عمومی محروم میماند. این روزها هرکسی که پولی در دست دارد، به دنبال بازاری است که بیشترین سود و بهرهبرداری را با کمترین ریسک ایجاد کند؛ اما به راستی مناسبترین سرمایهگذاری در چه بازاری امکان دارد؟ بانکها، تولید و بازار سرمایه، بازار طلا، بازار ارز و بازار مسکن از جمله بازارهایی است که سرمایهداران خرد تمایل به شرکت در آنها و بهرهبرداری از آنها را دارند؛ اما به دلایلی که مطرح خواهد شد، این بازارها در شرایط کنونی یا قوت قلبی برای سرمایهگذاری سرمایهگذاران ایجاد نمیکند یا محیطی مطمئن برای برگشت سرمایه نیست.
بانکها: از جمله گزینههای سنتیای که حجم نقدینگی و سرمایههای خرد را به روشی کارآمد میتواند به خود جذب کند، نظام بانکی خواهد بود. بسته پولی سال ۹۰ نرخ سود سپردههای سرمایهگذاری از سه ماه تا کمتر از شش ماه را شش درصد، سپردههای سرمایهگذاری از شش ماه تا کمتر از ۹ ماه را هشت درصد، سپردههای سرمایهگذاری از ۹ ماه تا کمتر از یک سال را ۱۰ درصد، سپردههای سرمایهگذاری یک ساله - ۱۲/۵ درصد، سپردههای سرمایهگذاری دو ساله - ۱۳ درصد، سپردههای سرمایهگذاری سه ساله- ۱۴ درصد، سپردههای سرمایهگذاری چهارساله- ۱۴/۵ درصد، سپردههای سرمایهگذاری ۵ ساله- ۱۵ درصد اعلام کرده است.
این موضوع خود به عاملی برای خروج سپردهها از بانکها مبدل شده است. مستدلترین دلیل برای این کار، پایینتر بودن این نرخ سود از نرخ تورم موجود در بازار است. همچنین وجود برخی بازارهای جانشین با سود بالاتر، دلیلی بر دلیل اول است. هرچند مسوولان اقتصادی کشور سعی بر کتمان رابطه بین نرخ تورم و نرخ سود داشتهاند، اما بسته پولی ۹۰، واکنش سرمایهگذاران را در برداشت.
بازار ارز و طلا: بازار ارز و طلا این روزها علامتهای خیرهکنندهای به سرمایهگذاران میدهد. افزایش قیمت طلا و نرخ ارز، همگی گواه این موضوع است که این بازار
رقیب قدری برای دیگر بازارها است. اما نکته قابل تامل این است که اعمال سیاستهای مداخلهگرانه دولت در این دو بازار، قدرت پیشبینی از سرمایهگذاران به ویژه صاحبان سرمایه خرد را میگیرد و ریسک زیان را افزایش میدهد. اعلام آمادگی سازمان حمایت از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان برای ورود به کنترل این بازار یکی از همین حضورهای مترقبه دولتی دراین بازار است.
بازار سرمایه: بازده بازار سهام کشور با نوسانات افسانهای خود از اول سال تا روز سهشنبه هفته گذشته ۸/۱۰ درصد اعلام شده است. بازده این بازار نیز میتواند گواهی بر وضع تولید یا فضای کسبوکار در کشور باشد. حضور بازارهای جانشین مناسبتر طلا و ارز دراین روزها این بازار را از اولویتهای سرمایهگذاری کم ریسک تا اندازهای خارج کرده است. اما آیا هزینه ریسک بالای بازار طلا و ارز و سود حاصل ازاین بازارها آینده روشنی را ترسیم میکند؟
بازار مسکن: بازار مسکن همواره از گزینههایی است که سرمایههای خرد را به سوی خود میکشاند. شاید بتوان گفت بعد از بازار سرمایه، بازار طلا و بازار ارز، این بازار مقصد نهایی جذب سرمایهگذاران بوده است؛ اما این موضوع زمانی که ساختوساز رونق داشته باشد، معنا پیدا میکند. فعلا این بازار علامت خوشایندی دریافت نمیکند.
اوراق مشارکت: حجم نقدینگی و سرمایههای خرد و سرگردان در جامعه، همیشه تشنه تغییر و تحول رو به بیشترین سود هستند. اما چه سودی بهتر از سودی که تضمین شده است؟ اوراق صکوک که تقریبا شبیه به اوراق مشارکت است این روزها به سرعت به فروش میرسد! تحلیل گران و فعالان اقتصادی معتقدند در شرایط رکود بازارهای سرمایهگذاری، اوراق مشارکت با نرخ ۱۶ درصد خوشبختانه یا متاسفانه به گزینهای تبدیل شده است که این روزها سرمایهها را میبلعد. چرا که مردم تصور میکنند دولت این اوراق را تضمین میکند و سرمایه افراد در مقابل ورشکستگی بانکها و افول بازارهای جانشین در امان خواهد بود و باتوجه به اینکه اوراق مشارکت را دولت تضمین میکند نسبت به اوراق صکوک که تضمین شده بخش خصوصی است، اطمینان بیشتری به سرمایهگذار خواهد داد. دیگر اینکه این اوراق در شرایط کنونی سودآوری بیشتری نسبت به تولید (با توجه به حذف استهلاک، مالیات، افزایش قیمت انرژی، دستمزد نیروی کار و وام بانکی و غیره) دارد و بعد از سه ماه به دارندگان سود پرداخت میشود. افزون براین، صاحبان سپردههای خرد بهاین نتیجه رسیدهاند که اوراق مشارکت سودی فراتر از سود سپردههای بانکی میپردازد. بنابراین بخشی از منابع مالی به جای آنکه صرف تولید و تامین سرمایه در گردش واحدهای تولیدی شود، از بانکها خارج شده و صرف خرید اوراق مزبور میشود. آیا این نشان خوبی برای بخش تولید است؟
ارسال نظر