حسین حق‌گو

دکتر «غضنفری » وزیر پیشنهادی وزارت «صنعت، معدن و تجارت» دیدگاه‌های غالبا روشن و صریحی دارد.

«تولید صادرات محور و حضور در بازار‌های جهانی» شاکله اصلی نگرش وی و یکپارچگی سیاست‌های تجاری و صنعتی، کاهش تصدی گری دولت، مدیریت واردات و بهبود فضای کسب و کار از جمله اضلاع برنامه‌های اوست. دکتر «نهاوندیان» همتای وی در بخش خصوصی و در سمت رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن نیز همین دیدگاه‌ها را دارد. البته با جسارت بیشتری که از این فعال بخش خصوصی در تناسب با یک مدیر دولتی انتظار می‌رود. چنانکه در نقد اخیری که در ادغام دو وزارتخانه صنایع و معادن و بازرگانی که به قول وی «ادغام از کمر» است، دارد، می‌پرسد: «این ادغام با کدام الگو صورت می‌گیرد، بازار آزاد یا اقتصاد دولتی؟» طرح این پرسش بیانگر ارتقای سطح خواسته‌ها و نیز منازعات بخش خصوصی و دولتی است و پاسخ به آن قطعا مجموعه تئوریک عمیق تر و سازمان اجرای کارآمد تری را طلب می‌کند:

الف: در سطح فکری و مدل عملیاتی، محقق شدن شعار «تولید صادرات‌محور» و پاسخ گویی به سوال رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن، به نظر تنها در قالب مدل «توسعه صنعتی رقابتی» امکان‌پذیر است.

مولفه‌های این مدل توسعه از جمله عبارتند از: ایجاد صنایع بر اساس مزیت رقابتی آنها و فرصت‌های جهانی و توسعه توانمندی بخش خصوصی، دسترسی به تکنولوژی روز از طریق بسط سرمایه‌گذاری خارجی، مشارکت فعال در همکاری‌های منطقه‌ای و جهانی، اطلاع‌رسانی شفاف و نظام حقوقی کار آمد و ساز و کار رقابتی، اصلاح سیاست‌های کلان اقتصادی (نرخ ارز و بهره حقیقی، تعادل بودجه و اصلاح نظام تعرفه و مبارزه با قاچاق و...) این مدل توسعه خود البته در درون پارادایمی موجودیت می‌یابد که کمک به حیات انسان و افزایش رفاه او، هدف است. گزینه وزارت صنعت و معدن و تجارت آیا این مبانی ضرورت‌های تئوریک لازم برای تحقق شعار محوری خود را می‌پذیرد و به آن‌ها باور دارد و پایبند است؟

ب: انتخاب این مدل توسعه صنعتی و پارادایم شیفت، اگر چه گزینه وزارت صنعت و معدن و تجارت را به کارآمدترین گفتمان توسعه‌ای و طرفداران آن در حوزه‌های مختلف فکری و کارشناسی و نیز بزرگ‌ترین نهاد بخش خصوصی و تشکل‌ها و انجمن‌های آن پیوند می‌زند و امکان بسیار ارزشمند همراهی و همکاری این مجموعه همبازیان ماهر را برای بازی در زمین فراخ حداقل ۴۰ درصدی اقتصاد کشور (۲۲ درصد سهم صنعت و معدن و ۱۸ درصد سهم بازرگانی از تولید ناخالص داخلی) به ارمغان می‌آورد، اما بی‌شک مخالفت‌هایی را در بین همکاران و همگنان خود در درون دستگاه اجرایی یا سایر مراکز قدرت و حتی مجموعه مدیریت‌های زیر مجموعه بر می‌انگیزد که «دولت‌محوری» مبنای فکری آنهاست

فائق آمدن بر این مخالفت‌ها، مقاومت‌ها و همسو کردن آنها برای ایجاد اراده سیاسی لازم برای این تحول، توان زیادی را طلب می‌کند. وزیر پیشنهادی «صنعت و معدن و تجارت» آیا خود را برای بازی در این میدان آماده کرده است و تیم خود را که قاعدتا باید معتقدان به این راه و روش باشند، آرایش و سازمان داده است؟جواب به این سوال اگر مثبت باشد، زهی سعادت و اگر منفی است باید دانست بازی در این میدان می‌تواند برای بازیگر سخت و حتی دشوار تراتژیک باشد.