احمد پورفلاح*

امسال با عزمی جزم، به همه برنامه‌های افطاری که دعوت شده بودم رفتم، البته بعضی از روزها این سعادت را داشتم که به دوسه افطاری فراخوانده شوم که نهایتا یکی را انتخاب می‌کردم. مقدمتا باید بگویم دست همه ترتیب‌دهندگان این برنامه‌ها درد نکند و از زحمات همه آنها تشکر و حق شناسی می‌نمایم. از زمان نوجوانی در خاطرم نقش بسته بود که حال و هوای افطاری و نشستن دور سفره افطاری و بازکردن افطار با آب جوش و همزمان با اذان روانشاد موذن زاده اردبیلی و بعد آوای ربنا آنچنان فضای معنوی در انسان به‌وجود می‌آورد که با هیچ حس و حالی قابل‌مقایسه نبود. حتی قرار گرفتن در این شوریدگی برای آنها که به هر دلیل روزه نبودند نیز لطف بسیاری دربرداشت.

نان و پنیر و چای و حداکثر یک تخم مرغ عسلی و خرما سفره‌های افطاری را تشکیل می‌داد و بعد از شام خبری نبود و به انتظار سحر می‌ماندیم، آبگوشت و گوشت کوبیده یا یک خوراک سفره سحری آن روزگاران را شکل می‌داد.

بی‌تعارف بگویم در افطاری‌هایی که در سال‌های اخیر متداول شده دیگر آن رنگ و بو و آن حس و حال را نمی‌بینی، میزهای پرشده از انواع خوراکی‌ها، لبنیات و میوه و نوشیدنی‌ها و بعد بلافاصله شام با تنوعی از غذاهای سنگین که یا موجب پرخوری میهمانان می‌شود یا انبوه‌انبوه به سطل‌های زباله سرازیر می‌شود و بی‌تردید متفاوت با آن جو دلنشین مراسم ساده افطاری و معنویت‌های مورد انتظار. نگاهی دوباره کنیم، در شرایط اقتصادی حاضر که عده‌ای در دستیابی به حداقل‌ها هم محروم هستند چیدن این گونه سفره‌های رنگارنگ و تشریفاتی به بهانه افطار و در حقیقت در پی اهداف اقتصادی و اجتماعی با این سطح از ریخت و پاش دور از انصاف و اخلاق اسلامی، انسانی و اصول شهروندی است. بیایید به بهانه داشتن این لحظات، با هم بودن‌ها را در کمال سادگی پیاده کنیم و حداقل بعد از آن افطاری سنگین برنامه‌های شام را حذف کنیم. اشتباه نشود، اینجانب مخالف میهمانی دادن و از میهمان در حدکمال پذیرایی کردن و حتی اهداف اقتصادی و اجتماعی را در گردهمایی‌ها دنبال کردن و حتی به جای خود تشریفات و برخورداری از نعمات خدادادی نیستم، ولیکن اجازه بدهید که این گونه رفتارها به بهانه رمضان شکل نگیرد تا آسیبی به وجدان عمومی و باورهای فرهنگی و اعتقادی جامعه زده نشود و دربرگشت از این گونه افطاری‌های تجملاتی دیدار کودکان گرسنه‌ای که با دست‌های کوچکشان شیشه‌های اتومبیل‌های ما را در جست‌وجوی پول نانی پاک می‌کنند یا زنی که کودک نوزاد خود را دستاویز تامین هزینه معاش خود نموده یا پیرمردی که با کمر خمیده از فشارهای زندگی برای چند سکه پول سرش را نزد این و آن خم می‌کند ما را نیازارد و از زیاده روی‌هایمان پشیمانمان نسازد.

* عضو کمیسیون مسوولیت‌های اجتماعی اتاق بازرگانی و صنایع و معادن و کشاورزی تهران