انتظارات عقلایی و رفتار غیرعقلایی
در کنار شوک خارجی مذکور، اقتصاد ایران در اواخر اردیبهشتماه با تغییرات ناشی از حذف ارز ترجیحی اقلام کالاهای اساسی نیز مواجه شده است. با توجه به ابعاد حدود ۱۳میلیارد دلاری واردات اقلام مذکور در سال گذشته، برآوردها نشان میدهد این تغییر قیمتی بهصورت مستقیم بین ۱۰ تا ۱۵واحد درصد اثر مستقیم بر نرخ تورم خواهد داشت. به تمام این موارد اضافه کنید که حتی قبل از اتخاذ این رویکرد اصلاحی توسط دولت در اردیبهشتماه، تورم نقطه به نقطه در محدوده ۳۵درصد قرار داشته است. با این مقدمه که در باب رشد قیمتهای خارجی و داخلی ذکر شد، به نظر میرسد که فعالان بازار سرمایه هنوز نسبت به شرایط محیطی واکنش چندانی نشان ندادهاند و اثر تغییر قیمتهای خارجی و داخلی در قیمت سهام منعکس نشده است. هرچند که از ابتدای شروع جنگ تاکنون شاخص کل بورس تهران حدود ۲۰درصد رشد کرده اما باید توجه داشت که این میزان رشد از یکسو بسیار کمتر از تغییرات جهانی قیمتهاست و از سوی دیگر حتی کمتر از افزایش قیمت ارز در دوره مذکور است.
در همین دوره زمانی، سهامداران حقیقی بهصورت خالص بیش از ۱۱هزار میلیارد تومان سهام فروختهاند و البته ارزش معاملات نیز رونق چندانی نداشته است. پرسش این است که چرا در رفتار سهامداران هیچ نشانهای از انتظارات تورمی که در سایر بازارهای دارایی وجود دارد، مشاهده نمیشود؟ برای پاسخ به این سوال، تاملی در باب نحوه شکلگیری انتظارات تورمی و اثرات آن بر بازار سرمایه ضرورت دارد.
ساختار فیزیکی مغز انسان در کنار شمار بالای نورونهای مغزی و قشر پیشپیشانی بسیار تکامل یافته، (Prefrontal Cortex)، سبب شده است تا تواناییهای مغزی بشر در سطوحی بسیار فراتر از سایر جانداران قرار گیرد؛ به شکلی که ما بهعنوان انسان، نه تنها در زمان حال زندگی میکنیم، بلکه همواره به دنبال برنامهریزی برای آینده هستیم. تلاش ناخودآگاه انسان برای برنامهریزی آتی سبب شده است همواره انتظاراتی درباره آینده و وضعیت آتی پدیدهها در ذهن و مغز ما شکل گیرد. تورم نیز بهعنوان یک پدیده اقتصادی-اجتماعی از این مقوله مستثنی نیست و شمار زیادی از افراد جامعه بهویژه صاحبان بنگاه و سرپرستان خانوار معمولا (و در برخی زمانها مانند شوکهای تورمی غالبا) به تورم آتی فکر میکنند و هر کدام از آنها بر اساس مجموعه اطلاعاتی که در اختیار دارند و نحوه پردازش این اطلاعات با استفاده از سطح دانش اقتصادی خود، انتظاراتی درباره تورم دورههای آتی خواهند داشت.
این تلاش ذهنی در علم اقتصاد، انتظارات تورمی یا تورم انتظاری نامیده میشود. انتظارات تطبیقی و انتظارات عقلایی دو رویکرد اصلی در علم اقتصاد در حوزه انتظارات تورمی است. انتظارات تطبیقی بیان میکند که افراد از خطاهای گذشته خود درباره برآورد تورم درس میگیرند و خطاهای خود را تصحیح میکنند و انتظارات تورمی آتی براساس میانگین موزون تورمهای گذشته و خطاهای برآورد شکل میگیرد. رویکرد انتظارات عقلایی نیز بیان میکند هرچند که آینده بهصورت کامل قابل پیشبینی نیست، اما انتظارات عاملان اقتصادی از اریب سیستماتیک برخوردار نیست و بهصورت متوسط در طی زمان صحیح است. پذیرش این دیدگاه به معنای آن است که فعالان اقتصادی، بهصورت متوسط همیشه درک درستی از وضعیت آتی متغیرهای اقتصادی مانند تورم دارند. بنابراین قیمت داراییها نیز باید براساس تورم انتظاری به خوبی تعدیل شود.
با این وجود، تجارب متعدد شکلگیری و ریزش حباب در بازار داراییها نشان میدهد رفتار عاملان اقتصادی همواره عقلایی نخواهد بود و تحت برخی شرایط میتواند با برخی سوگیریها همراه باشد.به عنوان نمونه مطالعات تیلر، برنده نوبل اقتصاد در سال ۲۰۱۷ نشان میدهد که بازدهی بازار سهام در روز پایانی هفته به صورت متوسط بالاتر از سایر روزهاست و علت این امر، خوشبینی افراد به رشد قیمتها بر اثر سرخوشی مربوط به نزدیک شدن تعطیلات هفتگی است.اقتصاددانان رفتاری بر این باور هستند که تصمیمهای اقتصادی انسانها آنقدر ساده و مکانیکی نیست که با معادلات اولیه ریاضی و فرض عقلانیت اقتصادی قابل درک باشد و ترکیب علم اقتصاد و روانشناسی شناختی میتواند تحلیل دقیقتری را به دنبال داشته باشد. این گروه از اقتصاددانان در دو دهه اخیر حداقل سه جایزه نوبل را دریافت کردهاند و البته بخش زیادی از فعالیت آنها به سمت مالیه رفتاری و تحلیل رفتارهای غیرعقلایی سرمایهگذاران گرایش داشته است. هدف اصلی مالیه رفتاری تبیین این موضوع است که چرا شرکتکنندگان بازار، خطاهای سیستماتیک انجام میدهند و بازارها را نا کارآمد میکنند. مواردی نظیر اطمینان بیش از حد، تقلید یا تبعیت از گروههای مرجع و عدم توجه به تمام اطلاعات موجود، بخشی از دلایلی است که رفتار ناصحیح سرمایهگذاران در بازارهای مالی را رقم میزند.
در رابطه با وضعیت فعلی بازار سهام ایران نیز به نظر میرسد با وجود تحریک قابل ملاحظه انتظارات تورمی، سهامداران هنوز بنا به دلایلی نظیر درگیر بودن با بدبینی مفرط (ناشی از تجربه سال ۹۹) نتوانستهاند یک ارزیابی صحیح از ارزش سهام داشته باشند و این بازار با فروارزشگذاری مواجه شده است. انتظار بر آن است که به تدریج و با مشخص شدن میزان درآمد و سود شرکتها، خطای سرمایهگذاران نیز اصلاح شود و قیمت سهام افزایش یابد. قابل ذکر است که با وجود تمام شرایط درخصوص عدم استقبال سهامداران حقیقی از بازار سهام، وضعیت سودآوری شرکتها بهبود چشمگیری را نشان میدهد؛ به شکلی که در دوماه ابتدای سال، سود محققشده شرکتها حدود ۲۶هزار میلیارد تومان بوده که نسبت به زمان مشابه سال قبل بیش از ۴۸درصد افزایش یافته است. برآوردهای ابتدایی نشان میدهد تا پایان سال۱۴۰۱ احتمالا سودآوری شرکتها به بیش از ۹۰۰هزار میلیارد تومان بالغ خواهد شد و برای سال آینده نیز انتظار عبور این رقم از محدوده ۱۰۰۰هزار میلیارد تومان وجود دارد.
درباره بازه زمانی مورد نیاز برای تغییر شرایط فعلی و اصلاح نگاه سرمایهگذاران، فرصتی نظیر یک تا سه فصل آتی، مناسب به نظر میرسد؛ اما توجه داشته باشیم نقل قول معروفی از جان مینارد کینز وجود دارد که با گذشت یک قرن، هنوز در بازارهای مالی رواج دارد: بازارها میتوانند برای بازههای زمانی طولانی غیرعقلایی رفتار کنند و این بازه میتواند به حدی ادامه یابد که شما ورشکست شوید!