برای مثال در صنعت پوشاک که تا یک دهه قبل در شاخه پوشاک غیررسمی تقریبا برند ایرانی مطرحی وجود نداشت و تامین نیاز داخل از طریق پوشاک وارداتی یا تولیدکنندگان بی‌‌‌نام و نشان داخلی انجام می‌‌‌شد، به طوری که در سال ۹۷، تنها سه برند ال سی وایکیکی، کوتون و مانگو بیش از ۴۹ شعبه فروش در سراسر کشور داشتند. حالا شاهد ظهور برندهای مطرح با تعداد شعب قابل‌توجه در سطح کشور است. حالا برندهای پوشاک ایرانی با ۱۰۰، ۵۰، ۴۰ شعبه در کشور وجود دارند. این برندها در حوزه پوشاک غیررسمی، پوشاک زنانه، پوشاک خانگی و... فعال بوده و از نظر طراحی محصول و همچنین طراحی فروشگاه و شبکه فروش پیشرفت‌‌‌های قابل ملاحظه‌‌‌ای داشتند.

توسعه برندهای پوشاک و صنعت خرده‌‌‌فروشی از جنبه‌‌‌های مختلف برای صنعت پوشاک اتفاقی مهم و مثبت است. مهم‌ترین اثر توسعه فروشگاه‌‌‌های زنجیره‌‌‌ای، تجمیع سفارش‌های تولیدی است که به بخش تولید امکان تولید در مقیاس و سرمایه‌گذاری برای تولید صنعتی را می‌دهد. فایده دیگر این ادغام عمودی در صنعت پوشاک، نزدیکی بیشتر تولیدکننده با مصرف‌کننده است. از این طریق دریافت بازخورد از مشتری و همچنین مشتری‌‌‌مداری برای تولیدکنندگان صنعت پوشاک اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

این مساله در سایر رسته‌‌‌های تولیدی هم به چشم می‌‌‌خورد. برای مثال در حوزه کفش و به‌خصوص کتانی نیز شاهد رونق و ظهور برندهای ایرانی هستیم. هرچند کفش چرم ایرانی سابقه طولانی دارد، ولی تولید کتانی و کفش غیررسمی ایرانی چندان در ایران به‌طور جدی دنبال نمی‌‌‌شد. با این حال در سال‌های اخیر تولیدکنندگان کتانی هم جان دوباره گرفته و برندهای خوبی پا به عرصه گذاشتند. بعضی برندها تعداد شعبه‌‌‌های خود را به پنجاه فقره رسانده‌‌‌اند. تولیدکنندگانی که حالا کفش‌‌‌های رسمی و ورزشی با کیفیت قابل قبول و با برند خودشان تولید می‌کنند کم نیستند. در حال حاضر از نظر کیفیت و نه طراحی، این برندها قابلیت رقابت با کتانی‌‌‌های خارجی هم‌‌‌رده خود را دارند. هرچند هنوز از نظر طراحی و ظاهر و همچنین شیوه تولید همچنان عقب‌‌‌تر از رقبای منطقه‌‌‌ای خود هستند. همچنین از نظر قیمتی هم با افزایش هزینه‌‌‌های تولید و ثابت ماندن نرخ ارز، در حال از دست دادن مزیت قیمتی خود هستند. به طوری که کتانی تایلندی در بازار با قیمت ۶۰۰ تا ۸۰۰‌هزار تومان به فروش می‌رسد که تقریبا در سطح قیمتی برندهای داخلی است.

رسته تولیدی دیگری که در سال‌های اخیر با توسعه کمی و کیفی قابل‌توجهی همراه بود، تولیدات لوازم خانگی ایرانی است. به‌ویژه تولیدکنندگان ایرانی در تولید ماشین لباس‌‌‌شویی و یخچال و فریزر به موفقیت‌‌‌های خوبی دست یافتند. به طوری که در سال ۱۳۹۵، سهم لوازم‌خانگی ایرانی از بازار داخلی ۳۰‌درصد بود، این سهم در سال ۱۴۰۰ به ۷۰‌درصد رسید. تولیدکنندگان داخلی نیز از جهش نرخ ارز و تحدید واردات استفاده کرده و سهم بازار خود را افزایش دادند. هرچند لوازم خانگی خارجی به صورت قاچاق به وفور وارد کشور می‌شود و به راحتی از طریق فروشگاه‌‌‌های اینترنتی و مغازه‌‌‌های لوازم خانگی قابل تهیه است، ولی به دلیل افزایش قیمت و همچنین نبود ضمانت‌نامه و خدمات پس از فروش رسمی آن جذابیت گذشته را برای مصرف‌کننده ندارد. بعضی از برندهای بزرگ هم سعی کردند با افزایش کیفیت، بهبود طراحی و در نظر گرفتن خدمات پس از فروش مناسب، نظر مصرف‌کنندگان داخلی را جلب کنند. هرچند هنوز مقاومت زیادی در پذیرش لوازم خانگی داخلی از طرف مصرف‌کنندگان ایرانی به چشم می‌‌‌خورد. بیشترین نگرانی مصرف‌کنندگان هم درباره کیفیت و ماندگاری محصول است. با وجود این افزایش فروش و برندهای پوشاک نشان از این می‌دهد که به هر روی توانسته‌‌‌اند سهم بازار قابل‌توجهی را مال خود کنند.

یکی از مشکلات صنعت لوازم خانگی، تعدد شرکت‌های فعال در این حوزه است. شرکت‌های کوچک مونتاژ‌کننده با قابلیت‌‌‌های محدود و تولید محصولات نه چندان باکیفیت نه تنها باعث کاهش صرفه مقیاس تولید می‌‌‌شوند، بلکه با ارائه این  محصولات و عدم ‌پشتیبانی و خدمات پس از فروش مناسب، موجب بدبینی مصرف‌کنندگان به لوازم خانگی داخلی می‌شود. از این رو جا دارد تا وزارت صنعت، با اتخاذ استانداردهای کیفی یا داخلی‌‌‌سازی سختگیرانه‌‌‌تر، از فعالیت مونتاژی صرف جلوگیری کند.

مشابه این اتفاق برای سایر صنایع ساخت مانند اسباب‌‌‌بازی، لوازم‌‌‌التحریر، ماشین‌‌‌سازی، لوازم ورزشی، شیرآلات، ابزارآلات صنعتی، تجهیزات روشنایی و لوازم الکترونیکی رخ داد. در برخی از محصولات تولیدی همزمان، افزایش میزان تولید با ارتقای کیفیت و عمق داخلی‌‌‌سازی همراه شد. در برخی محصولات عمدتا پیچیده‌‌‌تر مانند تلویزیون و تجهیزات الکترونیکی این داخلی‌‌‌سازی کمتر بوده و بیشتر افزایش تولید به صورت مونتاژ صورت گرفت. البته این موضوع در خصوص تجهیزات پیچیده ایرادی ندارد، بسیاری از کشورهای موفق صنعتی هم از تولید محصولات ساده و میان‌‌‌رده و مونتاژ محصولات پیچیده آغاز کردند.

در آخر باید گفت که به‌جای حسرت خوردن در خصوص برندهای قدیمی، جامعه باید قدر برندهای نوظهور خود را بداند. هیچ برند و محصولی بدون ایراد نیست، ولی برای بهتر شدن و ارتقا باید از جایی شروع کرد و حالا که به طور ناخواسته زمینه برای ظهور برندهای ایرانی فراهم شده نباید نسبت به آنها بی‌‌‌تفاوت بود.