وظایف مدیرعامل در شرکتها
نقش مدیرعامل در موفقیت یا شکست شرکت
برای درک بهتر نقش مدیرعامل در موفقیت یا شکست شرکت (سودآوری یا زیاندهی شرکت) کارکرد مدیرعامل را در یک طیف وسیع قرار میدهیم که یک طرف طیف، مدیرعامل باکفایت، شایسته و توانمند قرار میگیرد که با تخصیص بهینه منابع، پرداختهای معقول، ارزیابی دقیق سرمایهگذاری و صرفهجویی در هزینه، شرکت را به سودآوری میرساند و میتواند با کیفیت سود، ارزش شرکت را ارتقا دهد و طرف دیگر طیف، مدیرعامل ناکارآمد و ضعیف قرار دارد که با پرداختهای نامعقول و غیرمنطقی، حیف و میل منابع، سرمایهگذاری غیراقتصادی و اسراف در هزینهها، میتواند شرکت را به سیاهچاله زیان انباشته و ورشکستگی و انحلال بکشاند.
با توجه به اینکه مدیرعامل نقش مهمی در رشد یا انحلال شرکت دارد، لذا در این مبحث، وظایف مدیرعامل را به دو دسته بنیادی و اجرایی تقسیمبندی کرده و سعی شده است تا تاثیر هر یک از این وظایف را بر پیکر شرکت، مورد واکاوی قرار دهیم.
الف- وظایف بنیادی؛ که از اصول مدیریت نشأت میگیرد و شامل تصمیمگیری، برنامهریزی، سازماندهی، هماهنگی و نظارت است.
۱- تصمیمگیری؛ به مثابه شمشیر دولبه است که اگر تصمیمات درست و منطقی اتخاذ شود، موجب رشد و شکوفایی شرکت و اگر نادرست و غیرمنطقی اتخاذ شود، شرکت را با چالشهای اقتصادی و ضرر و زیان مواجه خواهد ساخت. بنابراین، هر مقدار سطح اطلاعات تخصصی و توانایی تشخیصی و حرفهای مدیرعامل بیشتر باشد، بهتر میتواند تصمیمات دقیق و مطمئنتری اتخاذ کند.
۲- برنامهریزی؛ فرآیندی متفکرانه، منظم و حساب شده برای رسیدن به هدف است. مدیرعامل، گاهی، برنامهریزی را با تکنیکهای به ظاهر ساده، اما بر اساس تجربیات قبلی خود و گاهی برنامهریزی را با تکنیکهای نوین انجام میدهد تا میزان انحراف از برنامه را کاهش دهد. برنامهریزی به مدیرعامل کمک میکند تا در اجرا، دچار آشفتگی و سردرگمی نشود و بداند که هر فعالیت، باید توسط چه کسی، چه زمانی، در چه مکانی، چرا، به چه روشی و به چه مقدار، باید انجام شود تا به نتیجه مطلوب دست یابد.
۳- سازماندهی؛ به مدیرعامل کمک میکند تا با ریلگذاری، تقسیم کار و ایجاد ساختار سازمانی مناسب، بتواند نظم و هماهنگی لازم را در شرکت برقرار کند و هر یک از اعضا و ارکان شرکت نیز بتوانند به وظایف خود، به درستی عمل کنند.
۴- هماهنگی؛ نیاز به انسجام و یکپارچهسازی واحدها دارد. مدیرعامل در صورتی میتواند بین اجزا و ارکان شرکت، یا در بین منابع انسانی و مادی به صورت سیستمی، تعامل و توازن برقرار سازد که بین مدیران، کارکنان و ذینفعان ارتباط منطقی و متقابل همراه با تشریک مساعی وجود داشته باشد.
۵- نظارت؛ قبل از اجرا، توسط مدیران برنامه و بودجه، نظارت حین اجرا، در زمینه تولید توسط مدیران فنی و تولید، در حوزه مالی و اداری توسط مدیران مالی و اداری و سرانجام، نظارت پس از اجرا، توسط مدیران حسابرسی (داخلی و مستقل) و بازرسی صورت میگیرد.
ب-وظایف اجرایی؛ ازآنجاکه وظایف مدیرعامل، قائم به شخص بوده و مدیرعامل وکیل و نماینده شرکت محسوب میشود، بنابراین، در برابر اقدامات خود، مسوول و پاسخگو است و نمیتواند وظایف خود را به وکیل دیگری واگذار کند، مگر آنکه این وظایف و اختیارات (وکالت در توکیل) در اساسنامه یا به وسیله هیاتمدیره به دیگری (معاون یا مدیر) تفویض شده باشد. اگرچه مدیرعامل میتواند برخی از وظایف خود را به معاونان خود تفویض کند، اما مسوولیت قانونی و پاسخگویی، برعهده هیات مدیره و مدیرعامل است. مگر اینکه در قوانین مقامات مسوول را ذکر کرده باشد. بنابراین، موفقیت مدیرعامل بستگی به انجام وظایف اجرایی دهگانهای دارد که باید آنها را به درستی انجام دهد.
وظایف اجرایی دهگانه مدیرعامل
۱- برآورد بودجه؛ شامل کلیه دریافتها از جمله درآمد حاصل از فروش و کلیه پرداختها از جمله پرداخت بابت قیمت تمامشده و هزینههای جاری و دریافت منابع، از جمله دریافت وام و پرداخت مصارف، از جمله پرداختهای سرمایهای و بازپرداخت دیون که باید در قالب بودجه پیشنهادی برآورد و به هیاتمدیره و مجمع عمومی گزارش کند.
۲- جذب و نگهداری نیروی انسانی؛ موجب تعادل دینامیکی نیروی انسانی میشود. برای رشد و بهرهوری عوامل تولید و ارتقای کیفیت و ارائه خدمات بهتر، نیاز به نیروهای متخصص، ماهر، با تجربه، فعال و خلاق و استقرار سیستم آموزشی پویا و سیستم انگیزشی موثر است.
۳ - ساختاری و تشکیلاتی؛ با استقرار چارت سازمانی، تعیین پستها و مشاغل سازمانی، شرح وظایف کارکنان و تدوین فرآیندهای اجرایی تحقق مییابد. از وظایف دیگر مدیرعامل، بهروزرسانی اهداف، استراتژیها و برنامهها، متناسب با شرایط و موقعیت شرکت است.
۴- ایجابی و سلبی؛ شامل فعالیتهایی که انجام آن، الزامآور و فعالیتهایی که انجام آن، ممنوع است، چنانچه مدیرعامل در برابر این وظایف، فعل یا ترک فعل کند، مسوول بوده و چنانچه در این میان، عملی را با سوءنیت، نقض عمدی قوانین و مقررات، خارج شدن از حدود فعالیت و اساسنامه شرکت انجام دهد و موجب ضرر و زیان شود، مسوولیت مدنی و کیفری دارد.
۵ - خزانهداری و امانتداری؛ سبب میشود تا دریافتها و پرداختها و درآمدها و هزینههای شرکت را کنترل و نظارت کند و به صورت دورهای، گزارش عملکرد شرکت را دریافت کند و در جهت حفظ اموال و داراییها و اسناد شرکت و برای استفاده صحیح از اموال و داراییهای شرکت، امانتدار و کوشا باشد.
۶ - تجاری و بازرگانی؛ اعم از خرید و فروش، قراردادها، صدور چک، سفته، امضای اسناد تعهدآور شرکت، برعهده، مدیرعامل شرکت است و عموما، به عنوان، یکی از صاحبان امضای مجاز شرکت است.
۷ - گزارشدهی مالی؛ شامل، تهیه و تنظیم صورت ترازنامه، صورت حساب سود و زیان، گردش حساب سود انباشته و صورت جریان وجوه نقد و همچنین گزارش تحلیل وضعیت شرکت است که باید مدیرعامل به موقع تنظیم و در اختیار هیاتمدیره و مجمع عمومی قرار دهد.
۸ - حقوقی و قراردادی؛ ایجاب میکند که مدیرعامل بر نحوه انعقاد قراردادها، مناقصات و مزایدهها، نقل و انتقال اموال و داراییها، انجام امور ثبتی و حقوقی، قراردادهای خرید و فروش و سرمایهگذاری، ثبت و نگهداری اسناد و مدارک حقوقی و قانونی نظارت دقیق داشته باشد و در مواردی که نیاز به پیگیری حقوقی و استیفای حقوق شرکت است، از طریق مراجع صالحه و قضایی اقدام کند.
۹ - فنی و عملیاتی؛ مستلزم تفکر سیستمی، رعایت اصول فنی و استفاده از آییننامهها و دستورالعملهای اجرایی و همچنین، بهکارگیری تکنیکهای کارسنجی، حرکتسنجی و زمانسنجی برای دستیابی به تولید بیشتر، کیفیت بهتر و قیمت تمام شده کمتر است.
۱۰ - تعامل و همکاری؛ فعالیتها را منسجم و یکپارچه میسازد تا هر واحد اداری، به صورت سلیقهای و جزیرهای عمل نکند. تعامل و همکاری بین واحدها سبب میشود تا تضاد و تعارض، دوبارهکاریها و موازی کاریها کاهش یابد و با تشریک مساعی، سطح تبادل اطلاعات و قدرت تصمیمگیری، سریعتر، دقیقتر و بهتر شود.
جمعبندی و نتیجهگیری
با توجه به اینکه، مدیرعامل، به عنوان یکی از ارکان منظومه حاکمیت شرکت و عالیترین مقام (مدیر ارشد) اجرایی، نقش مهمی در سودآوری پایدار و ارتقای ارزش شرکت یا برعکس، در زیاندهی و ورشکستگی شرکت دارد، بنابراین سهامداران باید مدیرعاملی را انتخاب کنند که از اطلاعات تخصصی و توانایی تشخیص لازم و کافی برخوردار باشد، تا شرکت بتواند به سود با کیفیت و مستمر دست یابد. بر این اساس، توصیه میشود دانشجویان در پایاننامه و رسالههای خود با هدایت و راهنمایی استادان، درباره رابطه منطقی بین میزان شایستگی و سطح توانمندی مدیرعامل با میزان سودآوری و ارزش شرکت، تحقیق و پژوهش کنند تا به یافتههای ارزنده و شگفتانگیز برسند.