در گفتوگو با مدیر گالری آرتیبیشن بررسی شد
«گالریداری» در حال تغییر است
چه تعریفی از مسوولیتها و چالشهای گالریدار امروز در مقایسه با سالهای دورتر دارید؟
تعریف گالریداری، مانند همه مشاغل در حال تغییر است. به صورت عام گالریدار به کسی اطلاق میشود که آثار هنرمند را در فضای خود به نمایش گذاشته و او و آثارش را به چند مجموعهدار معرفی میکند و در حیطه هنر فعالیت میکند، اما واقعیت این است که امروزه نقش گالریدار را باید خیلی فراتر و تعیینکنندهتر دانست. جایگاه گالریداری جایگاهی چندوجهی است که شاید در قالب یک نفر خلاصه نشود. زمانی یک گالری با یک یا دو نفر اداره میشد یا در مواردی مانند تالار قندریز شامل یک گروه چند نفره میشد، اما امروزه گالری بستری ایجاد میکند که چند گروه حرفهای بتوانند خدمات متعدد و متنوعی را در بخش تجسمی و در حیطه اقتصاد هنر به اهالی هنر ارائه کنند. به این ترتیب هنرمند با همکاری با گالری میتواند علاوه بر انتظار نمایشگاه و فروش آثار خود با وصل شدن به نمایشگاهگردان یا مشاور، منتقد و مخاطب حرفهای به مسیر درستی هدایت شود. گالریدار میتواند با تحلیل و بررسی دقیق نگاه یک هنرمند از منظر ارزش هنری یا کیفیت اقتصادی به هنرمند کمک کند. همچنین امروزه، گالری چه در بازار داخلی و چه در عرصه بینالمللی برای آثار هنری و هنرمندان بازارسازی میکند و آثار را در معرض تماشای مخاطب مخصوص به خودش قرار میدهد. در این میان گالری با برگزاری نمایشگاه، تولید محتوا و سایر کارهایی که از جنس ارائه حرفهای آثار هنری است، نقش خود را ایفا میکند.
وجه دیگر کار گالری خدمات و وظایفی است که در قِبَل خریدار یا مجموعهدارش انجام میدهد که در ارتباط با کارگزار یا خود مجموعهدار به او کمک میکند تا هویتسازی کند و بتواند آثار مناسبی خریداری و از هنرمندان خوبی حمایت کند. گالری نقش مجموعهدار را از نقش دلال هنری جدا میکند و تلاش دارد مجموعهای از آثار هنری برای مجموعهدار فراهم کند که از نظر هنری و جنبه اقتصادی باارزش باشد. دیگر مسوولیت مهم گالری، کمک به توسعه پژوهش در حوزه هنر است؛ به این معنی که بانی تولید محتوا درباره هنرمندان و شیوههای آفرینش هنری میشود تا به جامعه تجسمی کمک کند چه هنرمند، چه مجموعهدار و چه گالریهای دیگر با بستری روشن در این مسیر تصمیمگیری کنند. قبلتر گالریدار میکوشید تا خدماتش نسبت به خریدار و هنرمند را خیلی شخصی و در فضایی غیر رقابتی ارائه کند؛ یعنی شما وقتی وارد گالری میشدید با اطمینان نسبت به انتخاب آن گالریدار و تماشای آثار، میتوانستید خرید کنید یا با هنرمند ارتباط بگیرید، از این منظر نقش گالریها بیشتر نقش مشاورهای بود، اما به مرور و با توسعه دانش هنری و دسترسی به اطلاعات هنری و اقتصادی نقش گالریدار فقط ارائه اطلاعاتی که در دسترس همه است، نخواهد بود. نقش گالریدار تحلیل و بررسی و ارائه اطلاعات حاصل از این تحلیل و بررسی به هنرمند و مجموعهدار و بقیه فعالان هنری است. شفافیتی که هماکنون و مانند سایر بازارها در بازار هنر هم در حال شکلگیری است به این حقیقت منجر میشود که گالریدار جذابیت دنیای هنر را به حساب عدم شفافیت این بازار نگذارد، بلکه سعی کند با تحلیل به این نتیجه برسد که چگونه میتوان یک هنرمند مناسب انتخاب کرد یا یک مجموعهدار چه آثاری را باید در مجموعهاش داشته باشد یا یک هنرمند بهتر است چه مسیری را طی کند. از این شفافیت همه طرفها بهره میبرند و چه هنرمند و چه مجموعهدار میتوانند از این وضعیت به نحو احسن استفاده کنند. شاید نقش گالریها امروزه موثرتر و مهمتر از قبل باشد چون هم دادهها را در اختیار عموم قرار میدهند و هم از این دادهها در جهت اهداف و تحلیلهایی که دارند استفاده میکنند و از این نظر یک گالری نقش مهمتری ایفا میکند و میتواند در رشد یا سرکوب یک جریان هنری نقش ایفا کند. به نظر میرسد گالریها برای گذشتن از نقشی که توسط یک واسطه فروش هنری ایفا میشود گام فراتر بگذارند که نیاز درست یک مجموعهدار را پاسخ بگویند و رونق و توسعه بازار هنر رهاورد حضور آنان شود.
با توجه به اینکه شما چند دوره است که نمایشگاهی با عنوان کلکسیونر را برگزار کردهاید و بر مجموعهداری تاکید میکنید، چقدر جامعه را آماده این حرفه میدانید و حمایت از مجموعهداری در جامعه ما تا چه اندازه جا افتاده و شناخته میشود؟
بازار هنرهای تجسمی بازار غیروابستهای بوده است. دولتمردان ما حمایتی از این حرفه ندارند و رسانهها هم نه فقط هیچ حمایتی از این بستر نمیکنند، بلکه در مقابل مجموعهداری و رونق اقتصاد هنر قرار میگیرند؛ متاسفانه خرید هنر را در بسیاری موارد به پولشویی ارتباط میدهند، در حالی که متوجه نیستند کل رقم حاصل از خرید و فروش در هنر تجسمی نسبتی منطقی با پولشویی ندارد و اصلا چنین امکانی را فراهم نمیکند. فرهنگسازی به درستی انجام نشده و مجموعهداری در نظر عموم جامعه نوعی تجملگرایی محسوب میشود و این نگاه در حالی رخ میدهد که در گذشته افراد بزرگ و مهمی به خرید آثار هنری پرداختهاند و از این عرصه حمایت کردند، اما به نظر میرسد جذابیتهای مجموعهداری در نسل جوان استقلال این بازار را حفظ خواهد کرد.
گالریدار چگونه و بر اساس چه روند و شاخصهایی آثار هنری را قیمتگذاری میکند؟
فارغ از فضا و نوع ارائه، مبحث درست در قیمتگذاری به واسطه میزان تقاضا است. گاهی شاهدیم که سلیقهای ساخته میشود و علاقه و تمایل به داشتن یکسری از آثار بیشتر میشود و همین موضوع بر قیمتگذاری یا برآورد کارشناس اثر میگذارد. با توجه به گسترش بسترهای مختلف شفافیت در بازار هنر مانند دیگر بازارها در حال رشد است. اشتباه است به این نگاه شود که هرچه کیفیت یک اثر بیشتر باشد لزوما قیمت بالاتری هم در بازار داشته باشد. به طور مثال ممکن است در بازار یک سبک از یک رشته هنری در یک کشور از کشوری دیگر بالاتر باشد یا یک هنرمند در صورتیکه از جامعه و بازار ایجاد شده جلوتر باشد زمانی آثارش گران شود که بهره اصلی را خود نبرد.