کاغذبازی، چالش جدی استارتآپهای ایرانی
بنابراین وقتی کشورها جهانی بیندیشند، کیفیت عملکرد، دقت، رقابت و نوآوری مهم جلوه میکند و با این رویکرد، نقاط ضعف مرتفع یا حتیالامکان کمرنگ میشوند. البته با توجه به لزوم بسترسازی، جهانی اندیشیدن، کارجمعی و هماهنگ بودن با تیم نیز میتواند راهبرد ورود به عرصههای بینالمللی را هموار و برخی موانع پیشرفت در کسب و کارهای نوین را رفع کند تا پله پروازی برای استارتآپهای ایرانی شود.
در این یادداشت سعی میشود به برخی چالشهای استارتآپها برای آنکه «باهم جهانی بیندیشیم» اشاره شود و پیشنهادهایی برای رفع این موانع مطرح کرد.
از چالش فضای استارتآپهای ایران، بحث تامین مالی و سرمایهگذاری است. فقدان مدلهای تامین مالی مناسب، عدم شناخت و آگاهی سرمایهگذاران بخش خصوصی نسبت به فضای کسب و کارهای اینترنتی یا ضعف در جذب سرمایهگذاری خارجی، باعث عدم توسعه استارتآپها و محدود اندیشیدن بنیانگذاران شده است. در این بین نهادها و اتحادیههای سرمایهگذاری که از طرف دولت پشتیبانی میشوند، به اندازه کافی وجود ندارد یا مساعدت درخوری صورت نمیگیرد. تا جایی که گرفتن تسهیلات بانکی نیز مستلزم به رسمیت شناخته شدن آن استارتآپ از سوی نهادهای حاکمیتی است. همچنین درخواست وثیقههای سنگین و نامتناسب با اندازه کسب وکارها، مانع قابل تاملی است.
قوانین و مقررات کهنه و اصلاحنشده در کنار سلیقهای عمل کردن برخی متولیان نیز از چالشهای استارتآپها به حساب میآید. این چالش حقوقی را میتوان در دو ریشه خلاصه کرد؛ نخست خلأ قانونی یا لزوم تجدیدنظر در مفاد برخی قوانین، دوم ناآگاهی یا کماطلاعی تیمهای استارتآپی از مباحث قانونی و راهکارهای حقوقی. در این میان ورود غیرمتخصصان به مقرراتگذاری و ارائه پیشنهادهایی همچون «صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی و ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی»، بهرغم جنبههای مثبت و منفی آن، جو روانی و واکنشهایی را در مجموعه استارتآپی کشور به همراه داشته است.
رشد استارتآپها در سایه این حجم از بوروکراسی، چالش دیگری است که باید برای آن تدبیری اندیشید. در بوروکراسی، عدم تمایل و اعتماد نهادها به شرکای برونسازمانی برای انجام مأموریتهای مهم نهادینه شده است، در نتیجه برخی فرآیندهای دست و پاگیر بیندستگاهی، برای متقاضیان سردرگمی ایجاد کرده و در بخش دولتی بعضا، کارمندان با این فعالیتهای نو آشنا نیستند و به جای حل مساله، تصمیم میگیرند صورت مساله را پاک کنند و بازهم این کسب و کارهای نوپا بودهاند که قربانی شدهاند. البته بوروکراسی چیزی نیست که یکشبه به وجود آمده باشد تا یکشبه هم تمام شود.
گرچه این چالشها در میان تمام کسبوکارهای کوچک مشترک است اما باید امیدوار به حل آنها بود، هر چند که معمولا وقت و انرژی زیادی برای این کار نیاز است، البته مجموعههای استارتآپی ایرانی با به کارگیری برخی راهبردهایی که در ادامه میآید میتوانند این مسیر را هموار سازند.
در حوزه رفع چالش سرمایهگذاری، اگر بخواهیم مثالی بزنیم که در جذب سرمایه و بهرهگیری از دانش و فناوری خارجی موفق عمل کرده است، به «اسنپ» میرسیم؛ استارتآپی که از زمان شروع فعالیت، انقلاب بزرگی در بازار حملونقل عمومی ایجاد کرده است. گفته شده پنج سرمایهگذار اسنپ خارجی هستند که در سه مرحله سرمایهگذاری، هرکدام صاحب درصدی از سهام شرکت اسنپ شدهاند. بنابراین پیدا کردن یک منبع مالی خارجی غیرممکن نیست؛ تنها باید ظرفیتهای جذب و انتقال صحیح سرمایه و فناوری در کشور وجود داشته باشد. با توجه به اثرگذاری ایران در سازمان همکاریهای اقتصادی «اکو» استفاده از ظرفیتهای این ۱۰ کشور برای تبادل سرمایه و فناوری قابل توجه است.
مشارکت نهادهای تقنینی و اجرایی و درک راهکارهای پایهای برای تدوین لوایح و طرحهای مرتبط با کسب و کارهای نوین، گام نخست حل چالش حقوقی استارتآپها است. در کنار آن با حضور افرادی که سالها مشکلات و دغدغههای زیست بوم استارتآپی را از نزدیک لمس کردهاند، در کارگروههای مشورتی، میتوان دغدغههای اهالی استارتآپی را کاهش داد و از موج مهاجرت استعدادهای فنی در نتیجه واهمه از مصادیقی همچون «طرح صیانت» کاست تا لطمهای به آینده فناوری کشور وارد نشود. همچنین راهکارهای مشورتی باید در اختیار دستگاه قضایی قرار گیرد تا اولا این دیدگاهها صرفا در حد دستورالعمل باقی نماند و ثانیا قضات و مسوولان قضایی، در سطح دادسراهای تخصصی از این راهبردهای دلسوزانه بهره بگیرند.
برای بهبود چالش بوروکراسی که به ضرر کارآفرینان است هم باید یک محیط پویا شکل بگیرد و تمهیداتی اندیشیده شود که از زمان طرح ایده تا اخذ مجوز لازم، فضای حداقلی برای فعالیت وجود داشته باشد؛ به عبارت دیگر، حداقل زمان ممکن برای نظارت نهادهای حاکمیتی در نظر گرفته شود تا نخبگان فناوری برای ایجاد کسبوکارهای خود با مشکل مواجه نشوند، البته تاسیس مراکز توانمندسازی کسبوکارهای نوپا برای یاری رساندن به کارآفرینانی که برای دریافت مجوز از دولت مشکل دارند، یا افراد خلاقی که ایده دارند و با اجرای طرحهای خود با مانع مواجه هستند، میتواند گامی حداقلی در این عرصه قلمداد شود.
اما مرور فعالیتهای چند استارتآپ ایرانی همچون «لیتیوم» که پلتفرمی در حوزه بیمه است و توانسته هم از شبکه نوآفرینی «پلنت» سرمایه جذب کند و هم در رویداد استارتآپی «جرمنی تور» در آلمان خودی نشان دهد یا استارتآپ «هی مد» که اسپری آسم هوشمند طراحی کرده و هماکنون رقیب چند شرکت بزرگ آمریکایی و اروپایی (که با آسترازنکا همکاری میکنند) شده است؛ نشان میدهد دریچههای امید برای پشت سرگذاشتن چالشهای مذکور، نمایان شده و جوانان خلاق ایران توانایی عملیاتی کردن تئوری «باهم جهانی بیندیشیم» را دارند.