مدیریت؛ بزرگترین مشکل بخش کشاورزی
بزرگترین مشکل بخش کشاورزی، مدیریت است. مدیریتی که هنوز بعد از گذشت چهار دهه نتوانسته در حوزه آمایش سرزمین، الگوی کشت و تنظیم بازار اقدامات موثری انجام دهد. در واقع نبود زنجیره تولید، تامین و ارزش باعث چنین اتفاقی شده است.
اگر در بحث صنایع تبدیلی و تکمیلی، فرآوری محصولات کشاورزی و انبارداری مشکلات را حل کرده بودیم، امروز با چنین مشکلات بزرگی در حوزه تولید مواجه نبودیم.
امروزه دنیا نیز از خامفروشی و فلهفروشی محصولات کشاورزی و غذایی فاصله گرفته و محصولات تولیدی فرآورده میشود؛ بنابراین با این شرایط ما شانسی برای توسعه صادرات نیز نداریم.
تمام این مسائل باعث اختلاف قیمت فاحش محصول از سر مزرعه تا سر سفره شده و گاهی اوقات، قیمتی که محصول از کشاورز خریداری میشود یکپنجم هزینه تولید هم نیست؛ اما مصرفکننده همان محصول را پنج برابر قیمت واقعی خریداری میکند.
چهار دهه است که این مشکلات هرسال در کشور ما تکرار میشود اما متاسفانه برنامه جدی برای حل آن ارائه نمیشود. اگر هم راهحلی ارائه میشود بهصورت موقت و مقطعی است که بعد از مدتی بیتاثیر میشود.
باوجود تمام نامهنگاریها، اطلاعرسانیهای دقیق به مسوولان مربوطه و مصاحبه با اصحاب رسانه نمیدانم چرا عزم جدی برای حل این مشکلات وجود ندارد.
راهکار این مسائل در درجه اول برنامهریزی درست است و اولین اقدام نیز جمعآوری آمار و اطلاعات دقیق و ایجاد یک بانک اطلاعاتی جامع برای این بخش است. بهطوریکه آمار دقیقی از تعداد بهرهبرداران، نوع بهرهبرداری، سطح زیر کشت، میزان تولید، میزان مصرف و .. جمعآوری شود. تنها در این صورت است که میتوانیم آمایش سرزمین و طرح الگوی کشت را در کشور اجرا کنیم.
همچنین شناخت بازارهای مصرف و ایجاد ارتباط صحیح با آنها میتواند به توسعه صادرات منجر شود و این امر مستلزم ایجاد صنایع تبدیلی، تکمیلی و بستهبندی و ایجاد برند برای محصولات تولیدی است. در این صورت ما میتوانیم به عمده کشورهای آسیایی و بخشی از اروپا صادرات داشته باشیم. ضمن اینکه نیاز به رایزنی و همکاری جدی با وزارت امور خارجه برای تسهیل این امور وجود دارد.
انجام تمام این برنامهها نیازمند استفاده از ظرفیت بخشخصوصی است و دولت باید با حمایت و تقویت تشکلهای بخش کشاورزی آنها را در انجام چنین برنامههایی یاری کند.
بهعنوانمثال سازمان نظام صنفی کشاورزی کشور حدود ۳/ ۱ میلیون نفر عضو دارد که اطلاعات همه را براساس راستیآزمایی جمعآوری کرده است. اگر شرایطی ایجاد شود که تمام کشاورزان به عضویت این سازمان درآیند و پروانه کسب کشاورزی (فعالیت صنفی) دریافت کنند ریز تمام اطلاعات در سامانه اطلاعاتی نظام صنفی ثبت میشود؛ بنابراین میتوانیم با این اقدام سامانه جامع بانک اطلاعاتی و آماری را برای بهرهبرداری همه دستگاهها کامل و آماده کنیم. بههرحال در برهه کنونی زیرساختهای لازم در کشور برای اجرای چنین طرحی وجود ندارد، در حوزه صنایع تبدیلی و تکمیلی هنوز مشکلات اساسی وجود دارد و همچنین در بسیاری از زمینههای دیگر. ضمن اینکه نه دولت توان تامین منابع لازم برای اجرای چنین طرحی را دارد و نه تشکلهای کشاورزی حمایت میشوند که بتوانند چنین کاری انجام دهند.
نیازمند این هستیم که تغییرات اساسی در بخش کشاورزی کشور ایجاد شود ازجمله اینکه کشتها فشرده شود و بهسوی کشاورزی قراردادی حرکت کنیم که تمام این موارد نیازمند برنامهریزی دقیق و مناسب است.
درحالحاضر یکی از مواردی که روی آن تاکید زیادی میشود توسعه کشتهای گلخانهای است. احداث هر هکتار گلخانه بیش از ۲ میلیارد تومان هزینه دارد. کشاورزی که نقدینگی لازم را برای انجام کشت معمولی خود ندارد چگونه میتواند چنین هزینههایی را تامین کند؟
بنابراین دولت باید در بحث ارائه تسهیلات کمبهره یا بدون بهره و حتی در اختیار گذاشتن زمین به کشاورزان کمک کند.
اجرای بوروکراسیهای دست و پاگیر و روند طولانی و دشوار صدور مجوزها برای بخشخصوصی باعث شده که سرمایهگذاران بخشخصوصی یا کلا تمایلی به حضور و سرمایهگذاری در بخش کشاورزی نداشته باشند یا اینکه در ادامه راه پشیمان شوند و کار را نیمهکاره رها کنند. اگر قرار است توسعه و جهشی در بخش کشاورزی اتفاق بیفتد در مرحله اول باید چنین مشکلاتی مورد بررسی قرار بگیرد و در رفع موانع تولید و ایجاد بازار مناسب برای عرضه و صادرات محصولات کشاورزی اقدام جدی شود.