کلید موفقیت در شرکتداری
شرکتی موفق است که تبعیض و بیعدالتی نداشته باشد و در صفحه شطرنج در جایگاه خود قرار بگیرد. شرکتها معمولا برای ایجاد ارتباط سالم اقتصادی فعالیت میکنند، این فعالیتها میتواند در بخشهای کشاورزی، صنعتی، فرهنگی و... باشد، زمینه آن تفاوتی نمیکند. مهم این است که به اهداف خود فکر کنند و برای ایجاد این هدف مشترک بها بگذارند. شرکت اینگونه شکل نمیگیرد که دیگران کار کنند و من بهره آن را ببرم. شراکت به این معنا است که فرد به میزان توانش و به میزان مشارکتش برای سازمان مفید باشد، یعنی یک نفر برای دیگری و دیگران برای من. این باید به عنوان یک اصل مدنظر قرار بگیرد. این نوع مشارکت اهمیت دارد، حال برای شرکت یا برای تعاونی. تجمع تفکر برای انجام یک پروژه با هر نامی که باشد نیازمند مشارکت اخلاقی است. همانطور که ما به عنوان انسان با یکدیگر ارتباط برقرار میکنیم، باید این تفکر انسانی را در اختیار مشارکت و هدف مشترک قرار دهیم. اگر از این مسیر انحراف پیدا کنیم، مطمئنا دیگران متوجه میشوند و ما را عنصر نامطلوب میپندارند. برای اینکه عنصر مطلوب باشیم باید به درستی عمل کنیم و برای آنکه کارمان را اشاعه دهیم، باید بدون استثنا تمام اطلاعات و تجربیاتی که داریم را برای ایجاد، اداره و مشارکت در شرکت و همین طور نحوه تعامل با بازار و جامعه را در اختیار کسانی که علاقهمند به روشن نگه داشتن این چراغ هستند، قرار دهیم. باید این را بدانیم که هر چقدر این چراغها بیشتر روشن شود، چراغ خانه من هم روشن میشود. به کسانی که تمایل دارند به صورت فوری یک شرکت تاسیس کنند، توصیه میکنم قبل از راهاندازی شرکت، در یک موسسه یا واحد تجاری کار کنند و تجربه به دست بیاورند. بعد از آنکه تجربه بهدست آورند طبیعتا کمتر خطا میکنند، با تجاربی که به دست میآورند یا تجاربی که به آنها داده میشود، میتوانند در این مشارکت با هر نامی (اعم از شرکت، موسسه، تعاونی، واحد تجاری و...) با کمترین ضرر و زیان حضور پیدا کنند. این را هم باید بگویم که در شرکتداری گذشت کردن، ریسک کردن و برای دیگران کار کردن باید اولویت اخلاقی باشد. از این طریق است که میتوان به کسانی که قدم در این عرصه میگذارند، آگاهی بیشتری دهیم. نباید شرکا را به عنوان رقیب ببینیم، باید آنها را رفیق و همدل ببینیم و نسبت به آنها همراهی و هماندیشی به خرج دهیم. در این میان، خواهیم دید شرکتهایی که به صورت قارچگونه، با اهداف نامقدس رشد پیدا میکنند نابود میشوند، ولی شرکتهایی که با توان فکری و قابل قبول، پا به عرصه میگذارند، موفق هستند؛ چراکه خودشان و دیگران را گول نزدند. آنها خودشان را برای دیگران خواستند و خدماتشان را برای شرکت خواستند. من در این نیم قرنی که شرکت داشتهام، تلاش کردم ارتباط عاطفی و ارتباط انسانی با دیگران برقرار کنم، حاصل این ارتباط را در کسانی دیدم که شرکتها و تشکلهای زیادی را راهاندازی کردند و خودشان تجربه به دست آوردند. سعی کنیم تجربهمان را به عنوان هدیه به دیگران اهدا کنیم تا آنها هم برای ایجاد و ابقای هر تشکلی توانمند باشند؛ هر تشکل و شرکتی که بتواند به اقتصاد کمک کند.