بازی ناترازی در بازار بانکی ایران
با یک بازی هیجانانگیز چطورید!؟
تصور کنید وارد یک بازی دونفره شدهاید: یک فروشنده مسلط و تعیینکننده که تصمیمات او شرایط بازار را تا حدود زیادی تعیین میکند؛ و یک فروشنده پیرو که بر مبنای تصمیمات فروشنده اول به اتخاذ تصمیم میپردازد. دامنه تصمیمها نیز میتواند از حجم فروش تا قیمت و هر پارامتر دیگری را شامل شود. هر پارامتری که در تابع سود فروشندهها اثرگذار است. البته تابع مطلوبیت میتواند فراتر از سود بوده و انواع اهداف بازیگران را شامل شود. حال تصور کنید، شما بازیگر اول این بازی هستید. بازیگر دوم بر مبنای تصمیمات شما تصمیم میگیرد. میخواهید بهترین تصمیم را بگیرید. بنابراین تابع مطلوبیت بازیگر دوم را مینویسید و تصمیم خودتان را معلوم تلقی میکنید. بهترین تصمیم را از نگاه بازیگر دوم میگیرید و با به دست آوردن آن و جایگذاری در تابع مطلوبیت خودتان، بهترین تصمیم بازی خودتان را پیدا میکنید. اگر اهل بازیهای استراتژیک باشید، حتما این بازی را دنبال میکنید. یک بازی که در ساختار حاکمیت شرکتی امروزی، بسیاری از پارامترهایش را شاخصهای مالی شکل میدهند و حسابداری مدیریت میتواند بنمایه آن را فراهم کند. بازی استکلبرگ که بیش از ۸۵ سال از طرح آن میگذرد و برخی آن را بازی «رهبر-پیرو» مینامند، در اقصینقاط جهان برای تحلیل تصمیمگیری در حوزههای مختلف اقتصادی و اجتماعی به کار رفته است. با در نظر گرفتن پول بهعنوان کالایی که به قیمت مشخص و توسط فروشندگان مختلفی به فروش میرسد، نگاهی به سیاستگذاری پولی در ایران نشان میدهد که به دلیل ذیل الگوی استکلبرگ را میتوان برای آن به کار برد:
بازیگری داریم که خود فروشنده عمده است و تصمیماتش بر تصمیمات دیگر بازیگران مسلط است؛ چرا که:
۱. توزیع منابع خارجی به داخل کشور با سیاستگذاری این بازیگر گره خورده است.
۲. ساختار عرضه و زنجیره تامین مالی تحت ضوابط این بازیگر شکل میگیرد.
۳. علاوه بر اینکه خودش فروشنده است، خودش قیمتگذار نیز هست و رعایت قیمتهای تعیینشده وی توسط دیگر بازیگران یک الزام قانونی است.
با این وصف، یک بازیگر تعیینکننده داریم و تعدادی بازیگر پیرو. بازیگر تعیینکنندهای که یکی از مهمترین اهداف خود را بستن تراز کلی کشور و مواجهه با ناترازیهایی میداند که از دو منبع بودجه دولتی و تراز سالانه بانکها تولید میشوند. از غصههای بودجهریزی و بیماریهای مزمن مربوط به آن که بگذریم، میرسیم به بانکهایی که تراز سالانه آنها چالشهایی جدی را برای تراز بانک مرکزی ایجاد میکند. همان بانکهایی که در بازی استکلبرگ بانک مرکزی نقش بازیگران پیرو را بازی میکنند. در تئوری بازیها آگاهی بازیگران از زمین بازی و رفتار صادقانه آنها در جهت تابع مطلوبیت خود موضوعی تعیینکننده است. سوال اینجاست که در بازی استراتژیهای پولی کشور، سیاستگذار و سیاستپذیران تا چه حد از نقش، ماهیت و ابزارهای خود برای دستیابی به تابع مطلوبیتشان آگاهند!؟ آگاه نبودن بازیکنان به نقش خود در بازی میتواند بازی با حاصل جمع منفی را به ارمغان آورد. همان بازی که ترازنامه بازیکنانش را به زیان انباشته کلان مبتلا کرده و هزینهکرد برخی بانکها از خزانه غیب بانک مرکزی را به عادت تبدیل کرده و نسبت کفایت سرمایه قریب به صفر را بهعنوان خروجی خود نشان داده است. طرح جدید بانکداری اسلامی که توجه قابل قبولی به تفکیک سیاستگذاری پولی از سیاستگذاری اعتباری دارد، فرصت مناسبی است تا بانک مرکزی در سیاستگذاری پولی نقش رهبری خود را نسبت به نقش کنترلی پررنگتر کند. آنجا که با پذیرش آگاهانه نقش رهبر بازی، زمینه را برای دخل و خرج بانکها متناسب با سیاست پولی سودآور در صورت سود و زیانشان فراهم خواهد آورد. البته تصمیمگیری موردی در خصوص ناترازی انباشته برخی بانکها طی سالیان متمادی جز با تصمیمات کنترلی میسر نمیشود، اما جای خالی سیاستگذاری عرضه و تقاضا در بازار پولی را نمیتوان با صدور هیچ بخشنامهای پر کرد؛ موضوعی که در سالهای اخیر کمتر مورد توجه قرار گرفته و نقش کنترلی بانک مرکزی به مراتب پررنگتر از نقش رهبری بازار مورد توجه قرار گرفته است. بالغ بر ۱۲۰۰ هزار میلیارد ریال بدهی بانکها به بانک مرکزی در پایان سال ۹۹ میتواند گویای تاثیرگذاری سیاست عرضه و تقاضا در بازار پولی باشد؛ بازاری که رهبر بازار هم اختیار تعیین قیمت را دارد و هم اختیار تعیین زمان و میزان عرضه را، اما مواجهه کنترلی و موردی را بر سیاستگذاری مبتنی بر عرضه و تقاضا مقدم داشته است. در دنیای امروز که دستیابی به ترازنامه هر بانکی با یک کلیک ممکن شده است، حسابداری مدیریت بیش از هر زمان دیگری به داد مدیران خواهد رسید. مدیرانی که دیگر فرصتهای قدیمی حسابسازی و سودسازی صوری را در ترازنامههای خود بهواسطه شفافیت ایجادشده نمیبینند و چارهای جز تکیه بر ابزارهای جدید و تحلیل جدی عملکرد بازار نمیماند. تحلیلهایی از قبیل چارچوب تئوری بازیها که در بستر حسابداری مدیریت، سیاستگذاران را برای مواجهه با چالشهای موجود مسلح میسازد؛ چالشهایی همچون تراز ناتراز بسیاری از بانکها که هر سال با بازی ناترازی بانک مرکزی با بانکها مستقیما به تراز بانک مرکزی منتقل میشوند.