محمدصادق جنان‌صفت

فرض کنید به افراد بگوییم «امروز یک‌کیلوگرم، معادل ۱۰۰۰گرم است اما سال بعد یک کیلوگرم معادل ۱۲۰۰گرم خواهد بود». این داوری موجب شگفتی شده و افراد ممکن است بگویند به جای طرح این مسائل، بهتر است به مسائل جدی‌تر بیندیشید و برخی نیز شاید ناراحت شوند که چرا چنین داوری غیرممکنی طرح شده است. اما اگر به افراد بگوییم قیمت یک بستنی امسال ۵۰۰تومان است، اما سال بعد همین بستنی قیفی با همان کیفیت ۷۰۰ تومان خواهد شد، اظهار ناراحتی کرده و خواهند گفت چرا جلوی گرانی گرفته نمی‌شود.

واقعیت این است که بانک مرکزی همان وظیفه‌ای را در برابر پول دارد که موسسه استاندارد در برابر اوزان دارد. آیا موسسه استاندارد می‌تواند و این اختیار را دارد که اندازه یک کیلوگرم را براساس گرم و برپایه میل و اراده روسای موسسه یا حتی دولت تغییر دهد؟ اگر این کار بدون اینکه افراد و جامعه انتظار آن را داشته باشند، انجام شود، سردرگمی و ناراحتی ایجاد نمی‌کند؟ بانک مرکزی نیز نمی‌تواند و نباید بدون اینکه مردم در جریان امور و رویدادها باشند، با شتاب دادن عرضه پول بیش از رشد تولید، قیمت‌ها را به سمت بالا سوق دهد.

وقتی این اتفاق می‌افتد، معنایش این است که ارزش پول و درآمد مردم - با فرض اینکه رشد این متغیرها کمتر از رشد عرضه پول

باشد - نسبت به قیمت خرید بسیاری از کالاها کمتر شده است و همین موضوع به سردرگمی و ناراحتی مردم منجر می‌شود.

این اتفاق در اقتصاد ایران سال‌ها است رخ می‌دهد و بانک مرکزی به هر دلیل، به‌ویژه به دلیل اراده و خواست دولت‌ها، عرضه پول را بدون توجه به رشد تولید افزایش داده و بر شتابان شدن نرخ تورم می‌افزاید.

اکنون و در آستانه ورود به نیمه دوم سال ۱۳۸۶، بانک مرکزی اعلام کرده است نرخ تورم ۱۲ ماه منتهی به پایان مرداد ۱۳۸۶ معادل ۴/۱۵درصد شده است. معنای ساده عدد یاد شده، این است که مردم ایران اگر در مرداد ۱۳۸۵ می‌توانستند با ۱۰۰ریال ۱۰۰واحد از سبد کالاها را خریداری کنند، در پایان مرداد می‌توانند فقط ۶/۸۴واحد از سبد کالاها را خریداری کنند.

رشد نرخ تورم آثار و پیامد‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پرشماری دارد که برآیند این پیامد‌ها را می‌توان در «ناراحتی و سردرگمی» مردم خلاصه کرد. مشکل اما این است که نمی‌توان سردرگمی و ناراحتی مردم را اندازه گرفت و از آن مهم‌تر این است که واکنش مردم نیز در برابر افزایش نرخ تورم در بلند مدت غیرقابل پیش‌بینی است. آیا دولت‌ها- مثلا دولت فعلی ایران- علاقه‌ دارد که تورم و گرانی افزایش یابد و از عمد چنین می‌کند؟ پاسخ منفی است. هیچ دولتی علاقه ندارد سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات افزایش یابد و محبوبیت سیاسی آنها را خدشه‌دار کند.

بنابراین می‌توان پرسید چرا چنین اتفاقی می‌افتد و راه حل اجتناب از نرخ رشد شتابان چیست؟ اقتصاددانان ورزیده، راه‌حل تجربه شده جهانی اجتناب از شتابان شدن نرخ تورم را نشان داده‌اند: باید میل دولت به خرج کردن بیش از توانایی‌ها به ویژه با تزریق پول نقد به جامعه، مهار شود. اقتصاددانان معقتدند مبارزه با منشا تورم مهم‌تر از مبارزه با خود تورم در کوتاه مدت است. منشا تورم در دنیا شناخته شده و در همین سال‌ها و در همسایگی ما کشور ترکیه و برزیل در آمریکای لاتین با مهار کردن اشتیاق به خرج دولت، توانسته‌اند شتاب تورم را مهار کنند.