محمدابراهیم امین

فرهنگ مجموعه‌ای از باور‌ها، اعتقادات، ارزش‌ها، رفتار‌ها و شیوه‌های زندگی است که طی تاریخ و در هماهنگی با جغرافیا و فارغ از داوری‌های خوب یا بد درباره هریک شکل گرفته‌اند. در واقع فرهنگ مجموعه‌ای از عناصر است که چگونگی ارتباط و پیوستگی و اهمیت هریک از عناصر در نظام فرهنگی موجب تمایز و تشخیص فرهنگ‌های گوناگون از یکدیگر است. بدیهی است که هر سازمان و نهادی که با گردآوری افراد انسانی به ایفای نقش می‌پردازد (اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و...) به ایجاد پاره فرهنگی کمک می‌کند که ویژگی‌ها و عناصر این فرهنگ (فرهنگ سازمانی) تفاوت بسیار زیادی با فرهنگ جامعه‌ای که در قالب آن کارکرد دارد، ندارد. بنابراین در فرهنگ سازمانی برخی از عناصر فرهنگ جامعه نمود بیشتر و برخی دیگر نمود کمتری دارند و به تناسب وظیفه و کارکرد سازمان و مسوولیت‌های آن این عناصر پررنگ و یا کمرنگ جلوه می‌کنند. به همین دلیل چنانچه عناصر فرهنگ غالب (فرهنگ جامعه) غیرکارآمد و نامطلوب باشد و یا برعکس با الزامات زندگی مدرن و توسعه هماهنگی نشان دهند، انعکاس ویژگی‌های آنان در فرهنگ‌ سازمانی نیز پدیدار خواهد شد.برای بهبود فرهنگ سازمانی نیاز به پالایش فرهنگی است و در پالایش فرهنگی ابتدا باید عناصر فرهنگی کاملا شناسایی و تفکیک شوند. سپس این عناصر برحسب سازگاری با نوسازی و مدرنیزاسیون یا تخالف با فرآیند توسعه فهرست و جداسازی گردند. آنگاه برای تقویت و ترویج عناصر مطلوب اقدامات و برنامه‌های اجرایی تدارک و برای تضعیف عناصر نامطلوب تلاش‌های مشخص را سازماندهی نمود.

تغییر فرهنگ سازمانی بسیار دشوار و نیازمند زمان طولانی است. خصوصیات فرهنگی طی زمان‌های طولانی شکل گرفته‌اند و بنابراین تغییر نگرش‌ها و دیدگاه‌ها به عمر یک نسل به درازا می‌کشد، اما شاید کارسازترین و عملی‌ترین روش برای فرهنگ‌سازی الگوسازی باشد.

معمولا در سازمان‌ها مدیران برحسب جایگاه سازمانی الگو قرار می‌گیرند و تاثیر رفتارها و ویژگی‌های فردی آنان از بالا به پایین کاهش می‌یابد. بدین معنا که بالاترین مقام سازمانی دارای بالاترین تاثیرگذاری است. الگوسازی کارآمدترین فرآیند در جریان تغییر و تحول فرهنگی است و در سازمان‌ها الگوسازی می‌تواند در تقویت عناصر مفید و تضعیف عناصر نامطلوب فرهنگی بسیار کارساز باشد.

هریک از ما به خوبی می‌توانیم از الگوهایی که در زندگی شخصی دیده و از آنها تاثیر پذیرفته‌ایم یاد کنیم. معلم، پدر، مادر، خویشاوند، راننده اتوبوس، روحانی، مدیر و... و اهمیت تاثیری که از این الگوها پذیرفته‌ایم را در ذهن مرور نماییم.

تعدادی از ویژگی‌های یک مدیر که می‌تواند برای کارکنان یک سازمان الگو قرار گیرد به قرار زیرند:

۱ - نظم،۲ - صداقت و راستگویی،۳ - شفاف بودن در کلام و برخورد،۴ - دوری از تبعیض،۵ - توجه به خواسته‌ها و منافع دیگران،۶ - پرهیز از اسراف و ولخرجی،۷ - ظاهر و پوشش تمیز و مناسب،۸ - ترجیح منافع سازمانی بر منافع فردی،۹ - بردباری و نزاکت،۱۰ - اجتناب از برخوردها و تصمیمات آنی و سلیقه‌ای،۱۱ - استفاده از مشاورین صاحب‌نظر و قابل‌اعتماد،۱۲ - وسواس در استفاده از امکانات سازمانی،۱۳ - پرهیز از متملقان و چاپلوسان،۱۴ - ... و بسیاری دیگر. البته افراد هر سازمان به سرعت و به خوبی ویژگی‌های مثبت و منفی مدیران را شناسایی و در بوته تحسین و یا نقد می‌گذارند و چنانچه مدیران عالی سازمان دارای ویژگی‌های مثبت فراوان باشند نه تنها به الگو تبدیل می‌شوند بلکه این موضوع وسیله اقتدار مدیریت شان نیز قرار می‌گیرد. معمولا مدیران مقتدر دارای ویژگی‌های انسانی و اخلاقی برجسته‌ای می‌باشند.

به نظر می‌رسد در دوران امروز الگوسازی بهترین وسیله بهبود فرهنگ سازمانی و ارائه عملی رفتارهای مناسب، نگرش‌های منطقی و کردارهای پسندیده است.