جان عزیز است
وقتی سردرد شدیدی دارید که رهایتان نمیکند و جان شما را آزار میدهد، حاضر میشوید با رضایت خاطر بخشی از مال خویش را بدهید تا سردردتان خوب شود و جان را از رنج رها کنید. چرا؟
محمدصادق جنانصفت
وقتی سردرد شدیدی دارید که رهایتان نمیکند و جان شما را آزار میدهد، حاضر میشوید با رضایت خاطر بخشی از مال خویش را بدهید تا سردردتان خوب شود و جان را از رنج رها کنید. چرا؟ چون عزیزتر از جان برای انسان پدیدهای نیست. آمریکایی یا ایرانی، پیر یا جوان، سپید یا سیاه و... فرقی نمیکند. هر کس انسان باشد جانش را دوست دارد و میخواهد زنده بماند. اما مرگ نیز یک واقعیت است و نمیتوان آن را نادیده گرفت و از کنارش عبور کرد. مرگ ناخواسته بدترین چیزی است که انسان هرگز آن را آرزو نمیکند و برای گریز از آن هر کاری میکند. بخشی از دانش رشد یابنده بشری اصولا برای حفظ جان او پدیدار شده و رشد و تکامل یافته است. ساخت و سایل حملونقل، جاده و راه و... نیز در همین مسیر قابل بحث است. اکنون «ایمنی» یک عنصر اصلی در تولید هر کالایی به حساب میآید و هدف این است که انسان با مرگ ناخواسته مواجه نشود. ایرانیان نیز خارج از این قاعده نیستند و جانشان برایشان عزیز است. هر فرد ایرانی مثل هر انسان دیگری بخشی از اموال خود را که با رنج و زحمت کسب کرده است، به درمان اختصاص میدهد تا جانش از گزند بیماریها در امان باشد. ایرانی نیز مثل هر انسان دیگری در هر جامعه دیگر، بخشی از اموالش را به صورت مالیات به دولت میدهد تا آسایش و ایمنی و وسائل راحتی او را فراهم کند. نهاد دولت در ایران در دوران مدرنبخشی از بیتالمال -پول مردم- را برمیدارد تا برای او راه و جاده بسازد و شرایط رفت و آمد او را آسان کند.
اما آمارهای ارائه شده از سوی مراکز رسمی نشان میدهد که سالانه حدود ۳۰هزار ایرانی جان خود را در تصادفهای جادهای از دست میدهند. این میزان مرگ ناخواسته در هر سال معنایش این است که هر سال یک زلزله در ابعاد زلزله بم یا رودبار در ایران رخ میدهد. چرا چنین پدیدهای در ایران جدی گرفته نمیشود و چرا برای کاهش تصادفهای جادهای اقدامی اساسی صورت نمیپذیرد؟ هرگاه که فرد مهمی مثل مرحوم جمال کریمیراد، وزیر دادگستری و سخنگوی قوهقضائیه در تصادف جادهای جانش را از دست میدهد یا یک تصادف منجر به مرگ دستهجمعی میشود، چند روزی بحث و مجادله درباره ایمنی راهها صورت میپذیرد، هر نهادی توپ را به زمین دیگری میاندازد و بعد همهچیز فراموش میشود. چه چیزی عزیزتر از جان انسان است؟ آیا جان ایرانیان عزیز نیست؟ چرا برای ساخت جادههای امن و استاندارد، اتومبیلهای امن و مناسب، آموزش رانندگان و آموزش کارکنان مرتبط با حملونقل و مسافر در جادهها سرمایه کافی اختصاص داده نمیشود؟ جان مردم عزیز است و چیزی بالاتر از آن نداریم. آیا نمیشود پول مردم را که اکنون بخشی از آن در بانکها است و بخش عمدهای از آن نیز بابت فروش نفت در دست نهاد دولت قرار گرفته است، به جای دادن وامهای غیرمفید به ساخت راه و جاده داد. تکنولوژی روز دنیا برای ساخت راه به سادگی عرضه میشود و میتوان آن را در کمال آسانی به دست آورد. اگر همین امروز ارکان اصلی کشور تصمیم بگیرند جاده و حملونقل ریلی را با استاندارد مناسب به صدها شهر و روستای کشور ببرند تا ۵سال دیگر حتما انجام میشود. تردید نکنید و جان مردم را عزیز بدارید.
ارسال نظر