دکتر سعید افشار

باور کنیم که اقتصاد هم مانند سایر علوم کاربردی، دانشی تعیین‌کننده است، حتی گاهی مشکل‌تر و پیچیده‌تر عمل می‌کند. اگر قرار است کشوری یا ملتی بر مشکلاتی مانند تورم، بیکاری و عدم توسعه فائق آید، بدون بهره‌گیری از متخصصان و استادان علوم اقتصادی و حقوق بین‌الملل و به‌کارگیری فرمول علمی توسعه تجربه شده در سایر کشورها امکان‌پذیر نیست، این منطق تاریخ است.

گری بکر، اقتصاددان مشهور و برنده جایزه نوبل جمله جالبی دارد. او می‌گوید: «اقتصاد حوزه‌ای است که هم آسان و هم سخت است. آسان است چون اصول لازم جهت تجزیه و تحلیل و سیاست‌گذاری زیاد نیست، سخت است چون راه تحلیل‌ها ساده نیست و پیچیده است. برخی فکر می‌کنند چون استعداد و ذکاوت در رشته‌هایی مانند فیزیک، مکانیک و پزشکی و یا ... دارند، پس می‌توانند راه‌حل برای مشکلات اقتصادی ارائه کنند که البته درست نیست».

در کشور ما به دلایل سنتی و فرهنگی همیشه فوری‌ترین پاسخ‌ها در برابر مشکلات اقتصادی داده می‌شود، بدون اینکه لحظه‌ای به جوانب علمی برنامه‌ها اندیشیده شود. مسوولان مدام از راه‌حل‌هایی صحبت به میان می‌آورند که متاسفانه بیشتر تخیلی است و بهترین دلیل آن وضعیت کنونی اقتصاد و بحران‌زدگی آن است.

نگارنده به‌عنوان صنعتگر از بعد دیگری به ریشه مشکلات می‌پردازد. چرا که استادان برجسته اقتصاد بارها به ریشه‌یابی مشکلات پرداخته‌اند.

مشکل از آنجا آغاز می‌شود که به‌صورت عادتی فرهنگ شده، به خود و اطرافیان باورانده‌ایم که ما ایرانی‌ها باهوش‌ترین، داناترین و بهترین مردم دنیا هستیم و هیچ کس حریف ما نیست. در بعد اقتصادی این شعار، خود را در کسوت «خودکفایی» ظاهر می‌سازد و خط مشی غالب در سه دهه اخیر همین روش بوده است. در راستای این حرکت بومی‌گرایی در برنامه‌ریزی‌های مختلف به خصوص بخش صنعت و خدمات فنی خود را نشان می‌دهد. این ملی‌‌گرایی صنعتی در سال‌های اخیر به صورتی واگیر خود را در کسوت ساخت خودرو ملی، موتور ملی، تکنولوژی ملی و...

نشان داده است.

براساس آمار موجود از بیش از ۱۸۰ نوع صنعت شناسنامه‌دار جهان حدود ۱۳۰ نوع آن را می‌توان در کشور ما یافت. به خودمان باورانده‌ایم که باید از اتومبیل و تیرآهن گرفته تا فرش ماشینی و کنسانتره آب میوه و ورق فولادی و اخیرا هواپیما را خودمان بسازیم وگرنه آسمان به زمین می‌آید.

حال کیفیت آن مهم نیست و کک‌مان هم نمی‌گزد که چه بلایی سر مصرف‌کننده می‌آید و شاهد قضیه آخرین اظهارات مسوولان راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی در رابطه با مشکلات آتش‌سوزی در خودرو‌ها هستیم. از دید مدیریت علمی و مدرن امروز، راه‌حل بومی کردن در توسعه صنعتی نه تنها مشکل‌گشا نیست، بلکه به دلیل تنوع و نیاز به تغییر پیوسته و ارتقای مداوم نحوه مدیریت، مشکلات جدیدی را فراهم خواهد آورد.

این سیاست در زمان اتحاد جماهیر شوروی تجربه خود را پس داده است. هر چند که مورد شوروی به دلیل وجود زیرساخت‌های صنعتی از زمان تزارها کمک بزرگی به گام نهادن در راه توسعه در دوران حاکمیت بلشویک‌ها فراهم آورد، اما حتی با وجود جاسوسی مداوم صنعتی به دلیل حاکمیت مطلق دولت و اقتصاد متمرکز و دیکته شده نه تنها به خودکفایی نرسید، بلکه باعث نابودی کل مجموعه شوروی شد که هنوز پس‌لرزه‌های آن در ۱۵ جمهوری شقه شده‌اش پیدا است.

بومی‌گرایی یا شعار خودکفایی دادن در همه رشته‌های صنعتی و جدا افتادن از راه رشد جهانی در توسعه اقتصاد را مانند پرورش ماهی در آکواریوم یا حوضچه‌ها می‌دانند. باید مدام مواظب درجه حرارت آب، زمان غذا دادن، تعویض پی در پی آب و... بود. در مقیاس یک کشور با اقتصاد آکواریومی مسوولیت‌پذیری فردی و اجتماعی آحاد ملت هر روز کمرنگ شده و دولت که خود را قیم مردم می‌داند و مجبور به دخالت در همه چیز است حتی تعیین قیمت گیلاس و سیب‌زمینی. به‌دلیل تنوع در بخش تولید و با توجه به دولتی بودن حدود ۸۰درصد صنایع بزرگ و نبودن رقابت، لاجرم دچار شعارهای ناسیونالیستی در اقتصاد صنعتی شده و بدیهی است با توجه به رشد مداوم رقابت در اقتصاد جهانی به ویژه بخش صنعت و خدمات سبقت گرفتن از بقیه بسیار سخت و ناممکن خواهد بود.

در حالی که جهانی‌سازی، سرعت بیشتری گرفته و آخرین اخبار آن روز ۱۵دسامبر ۲۰۰۶ در پی تصمیمات برای همکاری‌های استراتژیک بین آمریکا و چین برای دهه‌های آینده اعلام شد.همه اینها در زمانی اتفاق می‌افتد که سرمایه جهانی به منظور پایین آوردن هزینه‌ها و گسترش اشتغال در همه جای جهان به فکر ادغام صنایع بزرگ از جمله اتومبیل‌سازی- نمونه نیسان- رنو بوده در بخش خدمات هم شاهد ادغام شرکت بزرگ هواپیمایی مثلا ایرفرانس فرانسه و کی‌ال‌ام هلند بوده‌ایم.در‌حال‌حاضر نوآوری در جهانی‌سازی و جهانی شدن و تربیت مدیران بین‌المللی جای ویژه خود را در اقتصاد دنیا باز کرده و تفکر محفلی و ملی اندیشیدن در اقتصاد به پدیده‌ای نخ‌نما تبدیل شده است.نکوهش کردن دستاوردهای علمی مدرن خود نشانه نوعی بیماری وسواس است نه تحلیل عقلانی.

مشکل از اینجا آغاز می‌شود که کسانی که در راس تصمیم‌گیری‌های کلان و خرد اقتصادی هستند، به جای بهره‌گیری از پیشنهادهای استادان فن و دستاوردهای جهانی مدام سعی دارند در قالب‌های کهنه و فرسوده خویش غوطه‌ور شده و طبیعتا باز تولید هرگونه ابتکار و نوآوری را از دست می‌دهند. برگردیم به مشکل خودمان که گفتیم از آنجا آغاز می‌شود که می‌خواهیم در همه چیز خودکفا شویم و دقیقا مشکل اینجا است. علم و فن، مرز نمی‌شناسد چه بخواهیم و چه نخواهیم جهانی‌سازی آغاز شده و گام‌های اساسی هم برداشته است. حالا دیگر تفاوتی نمی‌کند که کمپانی عظیم اتومبیل‌سازی فولکس واگن یا مرسدس بنز به عنوان سمبل ناسیونالیسم آلمان در ۶۰-۵۰سال گذشته در خاک‌ آلمان یا چین یا رومانی یا چک تولید شود. یا در مقاطعی دیگر کمپانی‌های عظیم لوازم ورزشی و پوشاک نایک، آدیداس یا گپ در ویتنام، کامبوج یا هند تولید شود.

سرمایه به عنوان باهوش‌ترین عنصر توسعه می‌داند در کجا منزل کند و در این میان ملت‌هایی برنده‌اند که امنیت، آرامش و تعامل با جهان را فراهم کرده و آن را به میان خود بکشانند. تورم، بیکاری و دیگر مشکلات جامعه حل‌شدنی است، کافی است همه چیز را همان‌گونه که شنیده‌ایم تکرار نکنیم و از قالب‌های سنتی رها شویم. ویتنام الگوی زنده ما است. ده‌ها سال به خاطر عقاید خود جنگیده، اما اکنون با تکیه بر اندیشه‌های جدید و با پیوستن به حرکت رشد و توسعه اقتصاد جهانی و عضویت در WTO به رشد ۵/۸درصدی و صادرات حدود ۷۰میلیارد دلاری دست یافته است. شاید جالب باشد که بدانیم کشور ویتنام فقط در سال ۲۰۰۵ در حدود ۵/۳میلیارد دلار صادرات لوازم ورزشی داشته است.

در مقابل آنها، اقتصاد درهم شکسته کوبا، کره شمالی و زیمبابوه و چند کشور دیگر قرار دارند که با اسیر کردن خود در توهمات تاریخی و رواج اندیشه‌های نخ نما شده کمونیستی در جامعه خود فقط خشونت، نفرت و فقر را رواج می‌دهند. آنان هنوز باور ندارند که در آکواریوم ماهی، بزرگ نمی‌شوند.