پویا جبل عاملی

اگر تا همین چندماه پیش، بودند تحلیلگرانی که از قیمت‌های بالای نفتی حتی در بالای ۸۰ دلار نیز دفاع کنند، امروز دیگر خبری از تحلیلگران نیست و در عین حال پیش‌بینی‌های دقیقی را نیز نمی‌توان سراغ گرفت. نه پیش‌بینی نفت ارزان‌تر در سطحی چون ۴۰دلار وجود دارد و نه تحلیلی بالاتر از ۷۰دلار و نه پیش‌بینی مشخصی برای یک بازه کوچک‌تر، علت این امر چیست؟ پاسخ کاملا آشکار است. متغیرهای دخیل در قیمت نفت اکنون هر کدام به شکلی بر قیمت تاثیر می‌گذارند و وزن اهمیتی آنها کاملا دقیق نیست.

برای آشکار شدن نتیجه فوق، می‌توان مثالی آورد. اگر از آغاز هزاره سوم می‌توانستیم افزایش قیمت نفت را پیش‌بینی کنیم، به این خاطر بود که عوامل افزایشی قیمت کاملا وزن اهمیتی بیشتری نسبت به عوامل دیگر داشتند و تداوم آن عوامل نیز روشن بود. از یکسو رشد اقتصادی چین به عنوان یک عامل اصلی در افزایش تقاضا برای نفت و تداوم قابل پیش‌بینی‌ آن و همچنین جنگ عراق و باقی ماندن جمهوریخواهان ایالات متحده در آن کشور و در مقاطعی توفان‌های بزرگ جنوب آمریکا که به معنی کاهش عرضه بود، همگی حکایت از افزایش قیمت نفت داشت. اما امروز دیگر تنها بدین عوامل نمی‌توان تکیه کرد.

فشار بین‌المللی بر اقتصاد چین از یکسو و پذیرش ضمنی چینی‌ها بر متعادل کردن قیمت یوان که اثری جز کاهش صادرات آن کشور ندارد و در نتیجه کاهش رشد اقتصادی چین حتی به میزان چند صدم درصد که با وجود اقتصاد بزرگی که دارد می‌تواند بر بسیاری از بازارها تاثیر گذارد، از عواملی است که موجب شده تحلیل‌هایی که بر قیمت‌های بسیار بالا تاکید می‌کردند، پیش‌بینی‌های خود را تعدیل کنند.

این کاهش در تقاضا با امیدهایی به عرضه‌های بیشتر به واسطه کشف ذخایر نفتی در کشورهای غیر اوپک همراه شده است و در نتیجه تداوم کاهش قیمت نفت را دامن زده است، آنچنان که اگر فروش نفت در آستانه فصل سرما نبود، قیمتی که دیروز برای نفت وست‌تگزاس به میزان ۲۰سنت بالاتر از ۶۰دلار بود، در مرز ۵۰دلار گردش می‌کرد و به همین علت است که بسیاری معتقدند با شروع بهار قیمت نفت با حفظ شرایط موجود می‌تواند به بازه ۴۰دلار برسد.

اما خبری که در این میان شگفت‌انگیز بود، آنکه روسیه بودجه سال ۲۰۰۷میلادی خود را با قیمت ۶۱دلار برای برای هر بشکه بسته است. روس‌ها به چه فکر می‌کنند؟ وجود اقتصاد دولتی و نظام بسته حاکم بر روسیه باعث آن است تا دولت چون دولت‌های جهان سومی تمامی درآمد نفتی خود را برای هزینه‌های جاری صرف کند تا بتواند رضایت عمومی بیشتری را جلب کند و به همین دلیل الگوبرداری از پیش‌بینی روسی برای کشورهای نفتی معقولانه به نظر نمی‌رسد.

اما خلاف روسیه، کشورهای دیگر صادرکننده چون اوپک، از ماه گذشته خطر قیمت‌های پایین را دریافت کرده‌اند، به همین علت بود که حکم بر کاهش ۲/۱میلیون بشکه‌ای نفت دادند تا سقف تولید خود را به مرز ۲۸میلیون بشکه برسانند، اگرچه که الجزایر، اندونزی و نیجریه با این حکم موافقت نکردند.

از بد حادثه کشورهای غیراوپک در این میان با هدف قراردادن افزایش عرضه خود با حفاری‌های بیشتر، عملا قدرت اوپک را به مبارزه می‌طلبند و این برای کشورهای عضو خطرناک است. کشورهای غیرعضو با عدم عضویت خود از یک سواری مجانی بهره می‌برند و با سیاست‌های اوپک برای افزایش قیمت نفت، آنها بدون کاهش عرضه خود از آن سود می‌برند.

حفاری‌های جدید که به معنای کاهش قدرت اوپک است نیز این فرآیند را چشمگیرتر کرده است و بازیگران غیرعضو بیش از این می‌توانند سواری مجانی بگیرند. بی‌تردید اگر قیمت در مرز ۶۰دلار و بالاتر باقی بماند، اوپک هیچ‌گاه لازم نیست نگران این سواری مجانی باشد، اما در صورت کاهش قیمت نفت، بی‌تردید اوپک زیان کاهش عرضه را متقبل خواهد شد و سود آن بیشتر به جیب غیراوپکی‌ها خواهد رسید، امری که در آن شرایط برای اوپک دردناک، اما اجتناب‌ناپذیر است.