مقامات پولی، مقامات مالی ومنافع ملی
«ویل راجرز» زمانی گفته بود: «از آغاز خلقت تاکنون سه اختراع مهم زندگی بشر را دگرگون کرده است: آتش، چرخ و بانک مرکزی». بحثهای ناقص و نا مفهوم و بد فهمیهای رابطه دولت با بانک مرکزی میتواند چرخ سیاست پولی بانک مرکزی را به آتش بکشد.
دکتر احمد یزدان پناه
«ویل راجرز» زمانی گفته بود: «از آغاز خلقت تاکنون سه اختراع مهم زندگی بشر را دگرگون کرده است: آتش، چرخ و بانک مرکزی». بحثهای ناقص و نا مفهوم و بد فهمیهای رابطه دولت با بانک مرکزی میتواند چرخ سیاست پولی بانک مرکزی را به آتش بکشد. بانک مرکزی بر پایه سیاست خود باید به شرایط و اوضاع و احوال اقتصادی کلان کشور پاسخ و عکسالعمل بهموقع و مناسب نشان دهد. این نوع عکسالعملها را امروزه در تابعی خلاصه میکنند بهنام «منحنی عکس العمل سیاست پولی» که الگوی رفتاری بانک مرکزی را به نمایش میگذارد. چگونه میتوان با حفظ سادگی بحث، خلاصه این تابع را بدون رسم شکل نشان داد؟ مقامات پولی کشورهای پیشرفته میگویند چون نرخ جاری تورم بالا رفته است، سیاست مناسب یا عکسالعمل بجا در این باره آن است که نرخ بهره واقعی را بالا بریم. آنها با اطمینان از موقتی بودن انحراف نرخ تورم از نرخ هدفگذاری شده آن (مثلا از ۵/۲درصد به ۶درصد) در مقابل تغییرات نرخ تورم، نرخ بهره واقعی را هم جهت با آن تغییر میدهند. مثلا وقتی نرخ تورم از نرخ هدف آن پیشی میگیرد، سیاست گذاران پولی نرخ بهره واقعی را بالا میبرند تا تقاضای کل جامعه که مجموع کل مصرف، سرمایهگذاری، مخارج دولت و خالص صادرات است ثابت بماند، تا بدین وسیله فشارهای تورمیجامعه را کاهش دهند. این به چه معنی است؟ این بدان معنی است که منحنی عکسالعمل سیاست پولی آن کشورها باید شیب صعودی داشته باشد.
علاوه بر شیب منحنی برای تحلیل سیاستهای پولی یک کشور، باید مقالات پولی و بانک مرکزی جایگاه منحنی مزبور را برای مقامات مالی و کارشناسان اقتصاد کلان تبیین نماید. یعنی باید بهکمک آن تابع نشان دهند که در بلندمدت، سیاستهای پولی، اقتصاد ملی را به کجا میبرد و وضعیت تعادلی اقتصاد در طول زمان چگونه حرکت میکند؟ نرخ بهره در اینجا اهمیت و نقش سازنده تخریبی خود را نشان میدهد. چرا که متغیرهای واقعی اقتصاد کلان هستند که به سمت و سوی حرکت اقتصاد ملی جهت میدهند. نرخ بهره واقعی (یعنی با توجه به نرخ تورم کشور) برآمده از منحنی مزبور موجب برابری تقاضای کل جامعه با تولید بالقوه آن میشود. پس تابع عکسالعمل سیاست پولی نمایشگر مجموعه نقاطی است که نرخ جاری تورم با نرخ هدفگذاری شده آن برابر است و نرخ بهره واقعی با نرخ بهره واقعی در بلند مدت مساوی هستند. بههمین دلیل است که رییس کل بانک مرکزی انگلستان در اهمیت این تابع گفته بود که حتی برای آن دسته از بانکهای مرکزی که هدفگذاری رسمی و شفافی برای تورم ندارند (هدفگذاری تورم را وزیر اقتصاد و دارایی در سمینار اخیر بانک مرکزی محور بحث خود قرار داده بود) بانک مرکزی سازگار با سیاستهای مالی ولی نه مطیع آن، مسوول است اهداف بلند مدت خود را درباره تورم بهعنوان لنگر سیاستهای پولی و اعتباری و لذا «اعتبار» تصمیمگیریهای خود بهحساب آورد. اقتصاد خوانان و اقتصاد دانان به کاربری زیاد از نمودار و منحنی مشهور شدهاند پس اجازه دهید به این پرسش آخر هم بدون رسم شکل اشاره کنم که چه عواملی این منحنی عکسالعمل بانک مرکزی را جابهجا یا منتقل میکند. هر افزایشی در نرخ بهره بلند مدت واقعی منحنی عکس العمل را به سمت راست و هر افزایش در نرخ تورم هدفگذاری شده منحنی را به سمت چپ منتقل مینماید. پس اگر کاهش نرخ بهره نتایج دیگری به بار آورد تعجب نکنید. پرسش دیگری مطرح است که در چارچوب روابط دولت و بانک مرکزی ضوابط یک سیاست پولی خوب را چه میدانید؟ مثل همه پاسخها برای متغیرهای کلان اقتصادی باید گفت بستگی دارد. آیا فرد تصمیم سیاستهای پولی را میگیرد یا جمع؟ و چگونه؟ و چرا؟ بحث دارد طولانی میشود فقط اجازه دهید سه مولفه یک سیاست پولی خوب در بانک مرکزی را بهعنوان «بانک دولت» نه یک «بانک دولتی» نام ببرم و بحث آن را به مقاله بعد موکول کنم. ۱- سیاست پولی باید برای همگان «قابل مشاهده» باشد. ۲- «قابل کنترل» باشد و بتواند خود را به سرعت با شرایط منطبق سازد ۳- اتصال محکمی با اهداف سیاستگذاران داشته باشد. بالاخره بانک مرکزی با ابزارهای قانونی و سیاستی باید از سلطه سیاست مالی بر سیاست پولی رهایی یابد تا رسالت اصلی او یعنی هدفگذاری تورم و تثبیت قیمتها معنا و مفهوم علمی و عملی پیدا کند.
ارسال نظر